English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
symmetrical exchange تعویض قرینه
Other Matches
symmetrical متقارن
symmetrical distribution توزیع متقارن
symmetrical system جریان متقارن
symmetrical compression سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
symmetrical pawn structure ساختمان پیادهای متقارن
symmetrical alternating quantity کمیت متناوب متقارن نامتوازن
component of a symmetrical system مولفه دستگاه متوازن
exchange دادن چیزی به جای چیز دیگر
exchange جابه جایی داده بین دو محل
exchange دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchange روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
to exchange something [for something] مبادله کردن [چیزی را با چیز دیگری]
in exchange for درعوض
first of exchange نسخه اصلی برات
exchange value ارزش مبادله
re exchange برات رجوعی
value in exchange ارزش مبادله
in exchange for بجای
exchange value ارزش مبادلهای
to exchange something [for something] معاوضه کردن [چیزی را با چیز دیگری]
exchange مرکز مبادله
exchange صرافی مبادله کردن
exchange تبادل ردوبدل ارز
exchange تبدیل ارز فروشگاه پادگان
exchange رد و بدل کننده
exchange مبادله کردن تعویض
exchange اسعار
exchange جای معاملات ارزی و سهامی بورس
exchange صرافخانه
exchange معاوضه
exchange ارز معاوضه
exchange مبادله پول
exchange عوض کردن تسعیر یافتن
exchange معاوضه کردن
exchange تفاوت
exchange تهاتر تسعیر
exchange معاوضه و مبادله پول
exchange رد کردن چوب امدادی به یار تعویض
exchange صرافی
exchange ارز
exchange مبادله
exchange تبادل
exchange مبادله کردن
exchange service بنگاه معاوضه
exchange restriction کنترل مبادله ارز
heat exchange تبادل حرارت
exchange selector سلکتور در دستگاههای مراکزتلفن خودکار
exchange sort جورکردن معاوضهای
futures exchange خرید اتی
futures exchange مبادله سلف
forign exchange ارز
exchange zone فاصله 02 متری خط کشی شده برای ردکردن چوب
exchange services خدمات فروشگاهی فروشگاهها
exchange variation واریاسیون تعویضی
exchange integral بر هم کنش تبادلی
heat exchange تبادل گرما
exchange transactions معاملات برواتی
exchange restriction محدودیت ارزی
exchange restricition ممنوعیت ارزی
exchange of notes نوعی ازموافقتهای سیاسی است که به وسیله مبادله اسنادی بامضمون واحد و حاوی مواردو مطالب مورد توافق طرفین متبادلین انجام میشود
exchange of notes مبادله یادداشتها
exchange of flags مبادله پرچمها
exchange market بازار اسعار
exchange market بازار داد و ستد
exchange intervention دخالت در بازار ارز
exchange force نیروی تبادلی
exchange of views تبادل نظر
exchange of views رایزنی
exchange office مرکز تلفن خودکار
exchange restricition محدودیت ارزی
exchange of pleadings تبادل لوایح
exchange register ثبات معاوضهای
exchange rationing جیره بندی ارز
par of exchange نرخ برابری ارز
exchange point نقطه تعویض
exchange parity نرخ برابری ارز
exchange parity برابری ارز
exchange energy انرژی تبادل
manual exchange مرکز دستی
trunk exchange مرکز تلفن با سیستم الکترونیکی
toll exchange مرکز تلفن
to exchange blows جنگ کردن
to exchange blows دست بگریبان شدن
through bill of exchange بارنامه سراسری
teletype exchange مرکز تله تایپ
tandom exchange مرکز تلفن خودکار تاندوم
unvisual exchange مبادله نامرئی چوب
currency exchange تبدیلپول
To greet someone . To exchange greetings with someone. با کسی سلام وتعارف کردن
outside [stock exchange] <adj.> خارج از بورس [فروخته شده ]
stock exchange بورس اوراق بهادار
stock exchange بورس سهام
What is the exchange rate? نرخ تبدیل چقدر است؟
social exchange تبادل اجتماعی
rate of exchange نرخ ارز
main exchange مرکز اصلی
magneto exchange مرکز تلفن خودکار با تلفن اندوکتوری
losing the exchange تفاوت دادن
local exchange ردوبدل کننده محلی
ion exchange تبادل یون
ion exchange تبادل یونی
international exchange مرکز تلفن بین المللی
intermediate exchange واسطه
medium of exchange وسیله داد وستد
medium of exchange وسیله مبادله
rate of exchange نرخ تسعیر
rate of exchange نرخ مبادله
rate of exchange نرخ مبادله ارز
post exchange فروشگاه اختصاصی پادگان ارتش
money exchange تبدیل پول
money exchange صرف
minor exchange تفاوت کوچک
intermediate exchange مرکز
commodities exchange بورس کالا
bill exchange برات بازرگانی
baltic exchange اتحادیه کشتی داران و تجار وواسطههای ذغال و الوار ودانه
baltic exchange بازار یاتالار بورسی در لندن که مربوط به کرایه کشتی ومعاملات مربوطه میباشد
baltic exchange بازار بورس بالتیک
automatic exchange رد و بدل کننده خودکار
acyl exchange اسید کافت
foreign exchange تعویض خارجی
foreign exchange پول خارجی
foreign exchange ارز خارجی
foreign exchange پول کشور خارجی
bill exchange برات
bill of exchange حواله یا برات کتبی غیرمشروط
bill of exchange برات
chemical exchange تبادل شیمیایی
exchange of blows تبادل ضربه
central exchange مرکزتلکس
central exchange مرکز تلفن خودکار
broadband exchange تعویض پهن باند
branch exchange رد و بدل کننده شعبهای
exchange rate مظنهء ارز
bill of exchange برات مبادلهای
bill of exchange برات ارزی
foreign exchange ارز
foreign exchange پول خارجی ارز خارجی
exchange rates نرخ مبادلهای
exchange rates نرخ ارز
exchange rates مظنهء ارز
exchange rate نرخ تبدیل ارز
exchange rate نرخ تسعیر ارز
exchange rate نرخ مبادله ارز
exchange rate نرخ مبادله
exchange rate نرخ مبادلهای
exchange rates نرخ مبادله
exchange rates نرخ مبادله ارز
foreign exchange مبادله خارجی
stock exchange بورس اوراق بهادار
stock exchange بورس سهام
telephone exchange مرکز تلفن خودکار
telephone exchange مرکز تلفن
exchange rates نرخ تبدیل ارز
exchange rates نرخ تسعیر ارز
exchange rate نرخ ارز
direct exchange تعویض باداغی
exchange buffering میانگیری معاوضهای
exchange broker دلال ارز
exchange battery باطری
equation of exchange به این ترتیب معادله عبارت از : PQ=V
commodity exchange مبادله کالا
commodity exchange بورس مواداولیه
commodity exchange بورس کالا
concentred exchange تبادل همزمان
equation of exchange متوسط قیمت کالاها و خدمات نهائی و مقدار تولید کالاها وخدمات
equation of exchange همچنین نگاه کنید به "رابطه فیشر "معادله مبادلات بیان رابطه بین حجم پول در گردش سرعت گردش پول
energy exchange تبادل انرژی
electron exchange تبادل الکترون
direct exchange تعویض مستقیم مبادله مستقیم قطعات
exchange buffering زنجیرهای کردن داده
exchange control کنترل ارزی
exchange depareciation تنزل ارزش پول خارجی تنزل قیمت ارز
exchange depreciation کاهش ارزش پول خارجی
exchange devaluation تنزل رسمی قیمت ارز تضعیف رسمی ارز
exchange control جلوگیری از ورودامتعه خارجی به وسیله محدود کردن ارزی که دراختیار واردکننده گذاشته میشود
exchange control نظارت دولت بر مبادله ارز کنترل مبادله ارز توسط دولت
exchange economy اقتصاد مبادلهای
exchange control کنترل ارز
exchange control نظارت ارز
exchange cable کابل اتصال بین مرکز تلفنی ومشترک تلفنی
depreciation of the exchange rate افت نرخ ارز
direct exchange items اقلام قابل تعویض مستقیم
respiratory exchange index شاخص بهره تنفسی
shipped bill of exchange بارنامهای که حاکی ازمحموله است
depreciation of the exchange rate کاهش نرخ ارز
drawer of a bill of exchange برات دهنده
dynamic data exchange در ویندوز ماکروسافت و OS/2 روشی که در آن دو برنامه فعال می توانند دادههای خود را رد و بدل کنند یک برنامه از سیستم عامل می خواهد تا بین دو برنامه اتصال برقرار کند
free exchange rates نرخهای ارز ازاد
Where is the nearest exchange office? نزدیکترین صرافی کجاست؟
To exchange . To swap . To bandy. رد وبدل کردن
Currency exchange office صرافی
exchange of instruments of ratification مبادله اسناد دال بر تصدیق وتصویب موضوع مورد توافق یا تصویب معاهده
exchange of full powers رسمیت یافتن تنزل نرخ ارز مبادله اسناد مربوط به تفویض اختیارات تام
exchange rate parity نرخ برابری ارز
To argue ( exchange words ) with someone . با کسی یک بدوکردن
exchange rate system نظام نرخ ارز
rationing of foreign exchange جیره بندی ارز خارجی
foreign exchange transactions معاملات ارزی
Internetwork Packet Exchange پروتکل شبکه توسعه یافته توسط Novell که برای ارسال بستههای اطلاعاتی روی شبکه است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com