Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 177 (8 milliseconds)
English
Persian
symmetry lines
خطوط تقارن
Other Matches
Symmetry
تقارن
[ریاضی]
symmetry
قرینگی
symmetry
سازواری
symmetry
تناسب
symmetry
قرینه سازی همسنجی
symmetry
قرینه
symmetry
تشابه
symmetry
همسازی
symmetry
مراعات نظیر تشابه
symmetry
قرینه تناسب
symmetry
هم جور
symmetry
هم اراستگی
symmetry
تقارن
Symmetry
همامونی
[ریاضی]
symmetry element
عنصر تقارن
symmetry group
گروه تقارن
symmetry transformation
تبدیل تقارنی
symmetry ink
مرکبی که اثران در روی کاغذتنهاوقتی نمودارمیشودکه ان کاغذراگرم کنند
symmetry number
عدد تقارن
symmetry operation
عمل تقارن
symmetry plane
صفحه تقارن
symmetry stretching
کشش متقارن
rotational symmetry
تقارن چرخشی
symmetry vibration
ارتعاش متقارن
symmetry axis
محور تقارن
symmetry point
نقطه تقارن
point of symmetry
نقطه تقارن
plane of symmetry
صفحه تقارن
plane of symmetry
سطح تقارن
symmetry top
فرفرهای متقارن
axis of symmetry
محور تقارن
symmetry substance
ماده متقارن
time average symmetry
تقارن میانگین زمانی
symmetry double bond
پیوند دوگانه متقارن
simple axis of symmetry
محور ساده تقارن
mirror plane of symmetry
صفحه تقارن اینهای
plane of mirror symmetry
صفحه تقارن اینهای
symmetry allowed reaction
واکنش مجاز از لحاظ تقارن
by-lines
خط فرعی راه اهن
by-lines
کار یاشغل اضافی وزائد
outside lines
خطوط حمله
lines
طناب خط
by-lines
خط دوم یافرعی
lines
: خط
lines
استرکردن
lines
پوشاندن
lines
خط
lines
خط صف
lines
صفی در خط
lines
در سمت
lines
سیم
lines
جبهه جنگ
lines
لوله منفردی در سیستم سیالات
lines
رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
lines
ترازکردن
lines
اراستن
lines
سطر
lines
ردیف
lines
رشته بند
lines
ریسمان
lines
رسن
lines
طناب سیم
lines
جاده
lines
دهنه
lines
لجام
lines
: خط کشیدن
lines
خط انداختن در
lines
خط دار کردن
lines
بخط کردن
lines
نسب
lines
خط زدن
lines
اتصال فیزیکی به ارسال داده
lines
طرز
lines
رشته
lines
شعبه
lines
حدود رویه
lines
محصول
lines
لاین
stream lines
خطوط جریان
plumb lines
ریسمان شاغول
plumb lines
شاقول
plumb lines
خط عمودی
spectral lines
خطوط طیفی
side lines
محوطه بیرون از خط کناری
marriage lines
گواهی نامه عروسی
open lines
خطوط باز شطرنج
papillary lines
خطهای برجسته انگشتها
passage of lines
عبور از خط
passage of lines
عبور کردن ازخط یک یکان دیگر
fraunhofer lines
خطوط فرانهوفر
retrace lines
خطهای بازگشتی
return lines
خطهای بازگشتی
plumb lines
خط قائم
assembly lines
خط تولید
assembly lines
خط کلی
lines of latitude
خطوطعرضجغرافیایی
lines of longitude
خطوططولجغرافیایی
suspension lines
خطوطآویزان
read between the lines
<idiom>
پیدا کردن مفهوم ضمنی
curvature lines
خطوط منحنی
curvature lines
خطوط مدور
lazy lines
سفیدک
[رشته تارهای نخ پود که در پشت فرش آزاد بوده و جزء گره قرار نگرفته اند.]
stepped lines
خطوط کنگره ای
[خطوط شکسته]
[در اطراف نگاره ها و اشکال فرش های هندسی باف و روستایی. گاه بجای استفاده از خطوط صاف از این خطوط استفاده می شود.]
striped lines
خطوط راه راه
[همچون نقش محرمات]
picket lines
خط پرچین
picket lines
خط دستکها
fuel lines
خطوطسوخت
hot lines
خط تلفنی بیست و چهار ساعته
assembly lines
خط مونتاژ
assembly lines
دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
absorption lines
خطوط دراشامی
assembly lines
تیمار خط
production lines
خط تولید
picket lines
صف کارگران اعتصابی
frapping lines
طناب تعادل کمکی ناو
to read between the lines
معنی پوشیده نوشته یا سخنی را دریافتن
two parallel lines
دو خط موازی
voltage between lines
ولتاژ بین خطوط
hot lines
تلفن قرمز
picket lines
خط نرده ها
branch lines
خط فرعی
active lines
خطهای فعال
adjacent lines
خطهای مجاور
balmer lines
خطوط بالمر
boundry lines
خطوط اطراف زمین والیبال
buttock lines
نیمرخ تلاقی صفحات قائم باسطح اجسام صلب
contour lines
خطوط میزان منحنی
contour lines
منحنی تراز
contour lines
خط هم ارتفاع
cotidal lines
خطوط هم مد
cotidal lines
خطوط مدیکسان
dark lines
خطوط تاریک
absorption lines
طیف جذبی
punch-lines
جمله اساسی واصلی
punch-lines
لب مطلب
branch lines
شاخه
power lines
خط جریان قوی
party lines
خط خصوصی تلفن
party lines
خط مشترک
party lines
مرز مشترک
party lines
خط دستهای
clothes lines
ضبه زدن و انداختن حریف
main lines
نهر اصلی
main lines
نهر مادر
main lines
کانال اصلی
main lines
خط اصلی
dedicated lines
خطوط اختصاصی
drawing lines
خط کشی
grid lines
خطوط شبکه
guide lines
خط مشیها
hard lines
سختی
hard lines
بدبختی
inside lines
خطوط حمله شمشیربازی
isostatic lines
خطوط ایزواستاتیک
lines man
سرباز صف
lines of communication
خطوط مواصلاتی
lines of force
خطوط قوا
lines of force
خطوط نیرو
load lines
علایم بارگیری
guide lines
دستورالعملها
ghost lines
نوارهای فسفردار
floating lines
خطوط مواج عکس هوایی
extension lines
خطوط دنباله
floating lines
خطوط مواج برجسته نگاری وبرجسته بینی
flow lines
خطوط جریان
equipotential lines
خطوط هم پتانسیل
flying lines
لولههای متحرک
front lines
خط مقدم جبهه
front lines
خطوط مقدم
front lines
خطوط جلو جبهه
equal cost lines
خطوط هزینه برابر
magnetic lines of force
خطوط نیروی مغناطیسی
microwave transmission lines
خطوط انتقال ریزموج
magnetic lines of force
خطوط قوای مغناطیسی
emission spectrum lines
خطوط نشری
chisel marking fine lines
پرداز
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com