English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
system analyst تحلیلگر سیستم
system analyst تحلیل گر سیستم
Other Matches
analyst تحلیل گر
analyst شخصی مسئلهای را بررسی میکند
analyst شخصی که در بررسی سیستم تخصص دارد
analyst روانکاو
analyst کارشناس
analyst فرگشا
analyst استاد تجزیه روانکاو
systems analyst تحلیل گر سیستم
programmer analyst برنامه نویس / تحلیل گر
lay analyst روانکاو غیر پزشک
purchasing analyst تحلیل گر خرید
systems analyst تحلیلگر سیستم
data base analyst تحلیل گر پایگاه داده
linear system [system of linear equations] دستگاه معادلات خطی [ریاضی]
an system سیستم الکترونیکی نیروی زمینی و دریایی
value system نظام ارزشها
system اسلوب
system اصول وجود
system سازگان
system هر گروه از سخت افزار یا نرم افزار یا وسیله جانبی و... که با هم کار می کنند
system سامانه
c.g.s. system دستگاه سگث
cw system سیستمی که از سیگنالهی امواج پیوسته برای کسب اطلاعات درمورد مسیر پروازبهره میگیرد
p system سیستم عامل ریزکامپیوتری باامتیاز اساسی که برنامههای نوشته شده برای ان روی محدوده گستردهای ازماشینهای گوناگون کار میکند
i.f.f. system دستگاه تشخیص
the system of the which by ininheritance agnatisation the passedto is state the residueof agnates male تعصیب
the system of رد مازاد ترکه متوفی به خویشان ذکورپدری
system سیستم
system سازمان
system قاعده رویه
system نظام
system نظم منظومه
system طرز اسلوب
system جهاز
system دستگاه
system سلسله رشته
system طریقه
system همستاد روش
system همست
system تشکیلات
system سلسله
system ترتیب
system رشته دستگاه
system مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
system طرز روش
system منظومه
system نظم ترتیب
system روش اصول
system نظام سیستم
system مجموعه سازمان
inquiry system سیستم پرسش- پاسخ
integrate system سیستم مجتمع
system log گزارش روزانه عملیات سیستم
system log شرح ماوقع سیستم
system installation نصب سیستم
interactive system سیستم فعل و انفعالی
system loader بارکننده سیستم
system maintenance تامین و نگهداری سیستم
system mangement مدیریت سیستم
indeterminate system آن قابل پیش بینی نیست
system diagnostics امکانات عیب شناسی سیستم تشخیص خرابی سیستم
system of ventilation سیستم تهویه
induction system سیستم مکش
system of units دستگاه واحدها
system of units سلسه احاد
system of units دستگاه یکانها
system of forces دستگاه نیروها
information system سیستم اطلاعاتی
information system سیستم اطلاعات
System Monitor امکانی در ویندوز که به کاربر امکان مشاهده اجرای منابع PC را میادهد و اگر وسیله اشتراکی دارند بررسی میکند
indeterminate system سیستمی که وضعیت منط قی
system interrupt وقفه سیستم
intercommunication system ارتباط بوسیله میکروفون وبلندگو
intercommunication system سیستم ارتباط بین اطاقهای یک اداره بوسیله بلندگو
system generation ایجاد سیستم
system flowchart نمودار گردش سیستم روندنمای سیستم
system floder مخزن سیستم
lymphatic system دستگاه لنفاوی
system file فایل سیستم
magnet system سیستم اهنربایی
system engineering مهندسی سیستم
system engineer مهندس سیستم
system dynamics شناخت اثرعوامل تغییر دهنده نظام
makagonov system سیستم ماکاگونوف در دفاع هندی شاه شطرنج
system dynamics پویائی نظام
management system سیستم مدیریت
system generation تولید سیستم
london system سیستم لندن در دفاع هلندی شاه شطرنج
system disk دیسک سیستم
system library کتابخانه سیستم
system follow up ارزیابی و بررسی مستمرسیستم جدید نصب شده به منظور مشاهده میزان عملکرد ان طبق طرح
magnetic system سیستم مغناطیسی
interphone system سیستم تلفنی
irrigation system شبکه ابیاری
isolated system سیستم منزوی
system international سیستم بین المللی
system indicator طبلک نشان دهنده کار دستگاه شاخص سیستم رمز
system implementation پیاده سازی سیستم
system generator مولد سیستم
limbic system دستگاه کناری
management system سیستم اداره
filing system نظام بایگانی
target system سیستم هدفها
tandem system سیستم دو پشته
system's design مدل سیستم طرزساخت سیستم
freshwater system سیستم لوله کشی اب شیرین
system's design طرح سیستم
system's design ساختمان سیستم
geniculostriate system دستگاه مخطط زانویی
geocentric system دستگاه زمین مرکزی
giorgi system دستگاه جورجی
system unit محفظه سیستم
system time ساعت سیستم
system time زمان سیستم
system testing ازمایش سیستم
target system سیستم هدفهای میدان تیر سری هدفهای مستقر در یک منطقه
formmal system سیستم صوری
filing system نرم افزار مرتب سازی فایل
filing system روش مرتب کردن متن ها برای مراجعه
the nervous system سلسله پیهای نباتی
text system سیستم متن
first signal system دستگاه علامتی اول
fixer system سیستم اکتشاف و تعیین محل هواپیماهای در حال پرواز
tetragonal system دستگاه چهار گوشهای
teleran system نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
fixed system توزیع ثابت اب
telephone system سیستم تلفن
tectopulvinar system دستگاه بامی- پروانهای
tax system نظام مالیاتی
foreign value system نظام ارزشی بیگانه
system test ازمون سیستم
system study مطالعه سیستم
heliocentric system دستگاه خورشید مرکزی
system programmer برنامه نویس سیستم
system program برنامه سیستم
household system نظام خانوادگی
household system نظام تولیدخانوادگی
system priorities تقدم های سیستم
hydraulic system سیستم هیدرولیک
system planning طرح ریزی سیستم
system overhead مازاد سیستم
system overhead بالاسری سیتم
ignition system سیستم احتراق موتور
illuminating system سیستم روشنایی
vantilating system سیستم تهویه
system programming برنامه نویسی سیستم
system standard استانداردسیستم
system standard معیار سیستم
hexagonal system دستگاه شش گوشهای
system software نرم افزار سیستم
system security حفافت سیستم
system resource وسیله سیستم
system resource منبع سیستم
system resolution تفکیک سیستم کار دستگاه
system reset راه اندازی مجدد سیستم
system prompt اعلان سیستم
system programs برنامههای سیستم
incentive system نظام تشویقی
market system نظام بازار
synchronous system سیستم همگام
phonetic system سیستم صوتی
supervisory system سیستم نافر
physiocratic system روش اقتصادی فیزیوکراتها عقیده به اینکه تنها زمین عامل تولید است
planetary system سیستم خورشیدی
planetary system شمسی
planning system نظام برنامه ریزی
point system شرط بندی براساس امتیاز
spoils system سیستم تقسیم مناسب دولتی بین اعضاء حزب حاکم
polyphase system دستگاه چندفاز
software system سیستم نرم افزاری
power system شبکه نیرو
power system سیستم قدرت سیستم انرژی
social system نظام اجتماعی
payroll system سیستم پرداخت حقوق
open system نظام باز
open system سیستم باز
open system سازگان باز
operating system/ سیستم عامل دو
organ system دستگاه
symmetrical system جریان متقارن
rhombic system دستگاه راست گوشه
swiss system نوعی روش تعیین حریف در مسابقات شطرنج
swiss system سیستم سویس
parallel system شبکه موازی
practical system دستگاه یکانهای عملی
smyslov system سیستم اسمیسلوف در دفاع گرونفلد
rationing system نظام جیره بندی
rationing system نظام سهمیه بندی
secure system سیستمی که بدون اجازه قابل دستیابی نیست
second signal system دستگاه علامتی دوم
recoil system سیستم دافع
recoil system دستگاه دافع توپ
recoil system سیستم عقب نشینی توپ
russian system سیستم روسی در دفاع گرونفلد
redox system سیستم اکسایش- کاهش
rotation system توزیع تناوبی
road system شبکه راهسازی
road system شبکه راهها
rhombohedral system دستگاه لوزوجهی
railway system سیستم راه اهن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com