English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (7 milliseconds)
English Persian
system board برد سیستم
Search result with all words
bulletin board system پایگاه داده اطلاعات و پیام که توسط مودم و اتصال کامپیوتری قابل دسترسی است
bulletin board system سیستم تخته بولتن
Other Matches
linear system [system of linear equations] دستگاه معادلات خطی [ریاضی]
i/o board تخته مداری که ورودی وخروجیهای داده ها بین کامپیوتر و دستگاههای جانبی را کنترل میکند
board هیات
board هیئت ژوری
board وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی سطح آن چاپ یا حک شده است و پس از نصب اجزای آن مدار کامل میشود
board کمیته تخته کار صفحه چارت
board تخته حاوی نقشه
board سوار
board شدن
board منزل کردن
board پانسیون شدن
board تخته پوش کردن
i got it over board انرادرکشتی اوردم
board تخته
board تخته یا مقوا و یا هرچیز مسطح
board میز غذا
board غذای روی میز
board اغذیه
board میزشوریادادگاه
board هیئت عامله یاامنا هیئت مدیره
board هیئت بازرگانی تخته بندی کردن
board سوارشدن بکنارکشتی امدن
board تابلوی امتیازات
board صفحه یامیز شطرنج
board سکوی شیرجه
board برد
with whom do you board پیش کی غذا میخورید و منزل میکنید
above board به طور آشکار
above board بی حیله
across the board شامل تمام طبقات
on board <idiom> وسیله نقلیه کوچک ویا هواپیما ویا کشتی سوار شدن
over the board بازی شطرنج حضوری
go by the board از ناو پرت شدن
across the board یکسره
board صفحه مدار
board وسیله نصب مسط ح که روی آن قط عات الکترونیکی نصب و متصل اند
board روکش کردن
board جلد کردن تخته
board مقوا
board کشتی
board تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
board تخته مدار چاپ شده که به سیستم وصل میشود تا کارایی آن را افزایش دهد
board تخته جانبی که به تخته اصلی سیتم وصل میشود
board BCP که شامل مسیرهای هدایت برای سیگنالهای کامپیوتری است . برای آدرس و داده و باس کنترل
across the board سرجمع
board تابلو
to board out بیرون ازخانه خود غذاخوردن
To get on board. سوار کشتی شدن
to go on board سوارکشتی شدن
by the board از طرف پهلوی ناو
on board که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
board هیئت کمیسیون
for half board برای نیم پانسیون
eaves board لب بند
display board تابلوی نمایش عناصر تیر نمودار عناصر تیر
editorial board هئیت مدیره یا کارکنان روزنامه
range board میز تنظیم مسافت
chip board نئوپان
takeoff board تخته پرش طول
chess board صفحه شطرنج
for full board برای تختخواب و تمام وعده های غذا
for half board برای تختخواب، صبحانه و یک وعده غذای اصلی
To board a plane. سوار هواپیما شدن
circuit board برد مدار
draught board تخته شطرنجی برای بازی چکرز
range board طرح تیر کارت تصحیح برد سلاح
drian board تخته قطران
for full board برای تمام پانسیون
circuit board تخته مدار
distribution board تابلوی اتصالات
To sweep the board . کلیه موانع واشکالات را از سر راه برداشتن
status board تابلو وضعیت
sandwich board آگهیتبلیغاتیکهبهشانهمیاندازند
programmer board برد برنامه ریز
tote board تختهحملونقل
extender board وسیله عیب یابی
populated board یک تخته مدار چاپی که حاوی تمام مولفه ها الکترونیکی خود میباشد
terminal board تخته اتصال سیم
terminal board محوراتصال سیمها
fascia board تخته لب بند
skirting board تختهپارچهای
route board تختهتعیینمسیر
terminal board تخته کلم
plotting board صفحه مخصوص محاسبات سمت و بردتیراندازی طرح تیر یا نقشه مسیر حرکت
expansion board برد مدار چاپی برای افزایش قابلیتها و توابع به سخت افزار کامپیوتر
board and lodging غذاییبرایخوردنومکانیبرایخوابیدن
ironing board میزاتو
press board مقوای فشرده
half board هتلیکهفقطصبحانهوعصرانهدرآنسروشود
tea board سینی
center board ته قایق بادبانی
full board هتلیکهدرآنهمهوعدههایغذائیسرومیشود
draining board آبچکانفرفشوئی
chopping board تختهسبزیو گوشت
board meeting جلسهمالکیاهیئتمدیرهیکشرکت
plotting board پلاتینگ برد
direction board پلاتینگ بردسمت نمای دیدبان
running board تخته رکاب اتومبیل
sea board کناره دریا
sea board کناردریا
sea board دریاکنار
seguin board تخته سگن
selection board هیات گزینش
to board a flight سوار هواپیما شدن [برای پرواز به مقصدی]
shoe board علامتی به شکل نعل اسب درشرطبندیها
shoulder board پیش فنگ
dash board گل گیر درشکه
dash board داش برد
reserve on board مدارک و اییننامههای طبقه بندی شده ناو
runing board رکاب
daughter board تخته جانبی که به تخته اصلی سیستم وصل میشود
daughter board یک برد مدار که روی برداصلی نصب میشود
scaffold board تخته چوب بست
scaffold board تخته زیر پا
deck board کف پالت
deck board کف یا رویه پالت حمل مهمات
decline board پیش تخته ژیمناستیک
scale board تخته نازک
side board میز دم دستی
side board میز پا دیواری
side board میز کناری
defensive board دفاع سبد
spotting board طرح تیر توپخانه دریایی طرح تنظیم تیر توپخانه دریایی
board of managers کمیته مباشر [شرکت سهامی]
status board تابلوی وضعیت
status board تابلوی نشان دهنده وضعیت
deflection board تابلو انحراف سنج
deflection board تابلو تصحیح سمت
deflection board طرح تیر خمپاره انداز میز تصحیح سمت خمپاره انداز
spring board تخته شیرجه
splash board سپر پاشنه قایق
board of management کمیته مباشر [شرکت سهامی]
side board میز قفسه دار
managing board کمیته مباشر [شرکت سهامی]
skim board تخته گرد یا مربع مستطیل برای موج سواری در اب کم عمق
sliding board سرسره
sliding board سراشیبی
commitment board هیئت بررسی وضع پرسنل شرکت کننده در رزم کمیته تشخیص سلامت فکری افرادجنگی
management board کمیته مباشر [شرکت سهامی]
direction board صفحه سمت نما
weather board تخته گذاری کردن تخته بندی کردن
wall board تخته برای چوبکاری دیوار
notice board 1-تخته نصب شده در دیوار که نکات مهم روی آن قرار می گیرند. 2-نوعی تخته آگهی که پیام به کاربران نصب میشود
notice board تابلو اعلانات
notice board تابلوی خبری
three ply board تخته سه لا
junk board مقوای کلفت
key board صفحه تکمه ها
knife board میزی که روی ان کاردهاراپاک می کنند
knife board نیمکت دوطرفه دربالای امنیبوس
ledger board تخته کف چوب بست ساختمان
insulation board صفحه عایق
instrument board تابلوی وسائل اندازه گیری
instrument board تخته فرمان
thin board لا
sea board خط ساحلی
open board صحنه خلوت شطرنج
on board spares قطعات تعمیراتی موجود درروی یک ناو قطعات موجوددر انبار
on board regulation تنظیمی که در ان هر برد داخل یک سیستم تنظیم کننده ولتاژخاص خود را دارد
on board computer کامپیوتری که در یک وسیله نقلیه جا گرفته است
on board a ship سوار کشتی
on board a ship در کشتی
wash board تختهای که برای ازاله اطاقها بکارمیبرند
wash board تخته رختشویی
lee board تخته یا تخته هایی که به پهلوی کشتی ته پهن نصب میکنندکه دراب پائین رفته
logic board تخته منطقی
logic board برد منطقی
moulding board تختهای که خمیر را روی ان قالب میکنند
mould board در گاواهن خاک برکردان
mother board تخته اصلی
mason's board ماله بنایی
mother board برد اصلی
mother board بردمادر
tread board کف پله
mother board برد مدار چاپی اصلی
mortar board کلاه چتر گوش دانشکده
mortar board کپه ساروج
mantel board در بالای بخاری
mantel board طاقچه چوبی
maneuvering board لوحه سینماتیک
low board سکوی یک متری شیرجه
valley board اب رو درهای
unpopulated board تخته مداری که مولفههای ان باید توسط خریدار تهیه شوند
tilting board صفحه کج شونده
to fall over board ازکشتی پرت شدن
multifunction board برد چند وفیفهای
top board میز نخست شطرنج
maneuvering board تابلوی حرکات ناوها
maneuvering board تابلوی نمایش مانور ناوها
maneuvering board لوحه مانور
mortar board کپه ملاط
fibre board فیبر تخته
free board ارتفاع سطح اب تا تاج سد
free board فاصله بین اب و عرشه کشتی
particle board تخته خرده چوب
lighting board تختهروشنایی
particle board نوتخته
free on board بدون هزینه حمل تا روی وسیله نقلیه
fuse board تخته فیوز
gang board تخته پل درازوباریک
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com