Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
system installation	نصب سیستم
Other Matches
installation	نصب
installation	برقراری
installation	تاسیسات سیم کشی سیم کشی ساختمان
installation	لوله کشی ساختمان
installation	تنظیم سیستم کامپیوتر جدید
installation	کامپیوتر و قط عات استفاده شده برای یک نوع کار و پردازش
installation	استقرار
installation	کارخانه نصب
installation	تاسیسات
installation	بنا
installation	قسمت نظامی
installation	موسسه نظامی
installation	دستگاه
installation	برقرارکردن
installation progarm	برنامه نصب
installation plan	نقشه ی نصب
installation of an engine	کار گذاری یا نصب ماشین
installation dimension	اندازه نصب
inactive installation	تاسیسات یا یکانهای بلااستفاده
electric installation	سیم کشی برق
three phase installation	تاسیسات سه فاز
power installation	تاسیسات جریان قوی
active installation	قسمت فعال
active installation	تاسیسات فعال
heating installation	تاسیسات حرارتی
radar installation	تاسیسات رادار
telecommunication installation	تاسیسات ارتباطات
telephone installation	سیم کشی تلفن
installation property	دارایی قسمت
installation property	مایملک موسسه
installation property	اموال قسمت
class ii installation	انبار اماد طبقه 2
class i installation	تاسیسات اماد طبقه 1
class i installation	انبار اماد طبقه 1
crane installation	تاسیسات بالابر
internal installation	سیم کشی داخلی
class ii installation	تاسیسات اماد طبقه 2
installation time	زمان نصب
installation type	نوع قسمت
installation type	نوع یکان
installation property book	دفتر دارایی قسمت یا یکان
internal telephone installation	سیم کشی تلفن داخلی
low voltage installation	تاسیسات فشار ضعیف
linear system [system of linear equations]	دستگاه معادلات خطی [ریاضی]
the system of	رد مازاد ترکه متوفی به خویشان ذکورپدری
the system of	the which by ininheritance agnatisation the passedto is state the residueof agnates male تعصیب
an system	سیستم الکترونیکی نیروی زمینی و دریایی
system	دستگاه
system	سامانه
cw system	سیستمی که از سیگنالهی امواج پیوسته برای کسب اطلاعات درمورد مسیر پروازبهره میگیرد
p system	سیستم عامل ریزکامپیوتری باامتیاز اساسی که برنامههای نوشته شده برای ان روی محدوده گستردهای ازماشینهای گوناگون کار میکند
i.f.f. system	دستگاه تشخیص
c.g.s. system	دستگاه سگث
value system	نظام ارزشها
system	هر گروه از سخت افزار یا نرم افزار یا وسیله جانبی و... که با هم کار می کنند
system	سازگان
system	سیستم
system	ترتیب
system	روش اصول
system	مجموعه سازمان
system	منظومه
system	مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
system	سلسله
system	رشته دستگاه
system	نظام سیستم
system	تشکیلات
system	سازمان
system	همست
system	همستاد روش
system	طریقه
system	سلسله رشته
system	جهاز
system	طرز اسلوب
system	قاعده رویه
system	نظم منظومه
system	نظام
system	طرز روش
system	اصول وجود
system	نظم ترتیب
system	اسلوب
isolated system	سیستم منزوی
irrigation system	شبکه ابیاری
interphone system	سیستم تلفنی
telephone system	سیستم تلفن
system log	گزارش روزانه عملیات سیستم
system log	شرح ماوقع سیستم
intercommunication system	سیستم ارتباط بین اطاقهای یک اداره بوسیله بلندگو
intercommunication system	ارتباط بوسیله میکروفون وبلندگو
target system	سیستم هدفهای میدان تیر سری هدفهای مستقر در یک منطقه
tax system	نظام مالیاتی
tectopulvinar system	دستگاه بامی- پروانهای
formmal system	سیستم صوری
foreign value system	نظام ارزشی بیگانه
integrate system	سیستم مجتمع
System Monitor	امکانی در ویندوز که به کاربر امکان مشاهده اجرای منابع PC را میادهد و اگر وسیله اشتراکی دارند بررسی میکند
system mangement	مدیریت سیستم
interactive system	سیستم فعل و انفعالی
system maintenance	تامین و نگهداری سیستم
target system	سیستم هدفها
system loader	بارکننده سیستم
system generation	ایجاد سیستم
lymphatic system	دستگاه لنفاوی
system follow up	ارزیابی و بررسی مستمرسیستم جدید نصب شده به منظور مشاهده میزان عملکرد ان طبق طرح
magnet system	سیستم اهنربایی
system flowchart	نمودار گردش سیستم روندنمای سیستم
magnetic system	سیستم مغناطیسی
system floder	مخزن سیستم
system file	فایل سیستم
makagonov system	سیستم ماکاگونوف در دفاع هندی شاه شطرنج
system engineering	مهندسی سیستم
system engineer	مهندس سیستم
system generation	تولید سیستم
system generator	مولد سیستم
teleran system	نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
system library	کتابخانه سیستم
system standard	استانداردسیستم
fixed system	توزیع ثابت اب
system interrupt	وقفه سیستم
system international	سیستم بین المللی
limbic system	دستگاه کناری
london system	سیستم لندن در دفاع هلندی شاه شطرنج
system indicator	طبلک نشان دهنده کار دستگاه شاخص سیستم رمز
system implementation	پیاده سازی سیستم
tetragonal system	دستگاه چهار گوشهای
management system	سیستم مدیریت
heliocentric system	دستگاه خورشید مرکزی
system resource	منبع سیستم
system resolution	تفکیک سیستم کار دستگاه
system reset	راه اندازی مجدد سیستم
system's design	طرح سیستم
system prompt	اعلان سیستم
system programs	برنامههای سیستم
giorgi system	دستگاه جورجی
system programming	برنامه نویسی سیستم
household system	نظام خانوادگی
system resource	وسیله سیستم
system security	حفافت سیستم
system testing	ازمایش سیستم
system test	ازمون سیستم
freshwater system	سیستم لوله کشی اب شیرین
system time	زمان سیستم
hexagonal system	دستگاه شش گوشهای
system study	مطالعه سیستم
system time	ساعت سیستم
system standard	معیار سیستم
system software	نرم افزار سیستم
system unit	محفظه سیستم
system's design	ساختمان سیستم
household system	نظام تولیدخانوادگی
system programmer	برنامه نویس سیستم
vantilating system	سیستم تهویه
system of ventilation	سیستم تهویه
system of units	دستگاه واحدها
information system	سیستم اطلاعاتی
information system	سیستم اطلاعات
system of units	سلسه احاد
system of units	دستگاه یکانها
system of forces	دستگاه نیروها
inquiry system	سیستم پرسش- پاسخ
tandem system	سیستم دو پشته
system overhead	مازاد سیستم
system overhead	بالاسری سیتم
induction system	سیستم مکش
indeterminate system	آن قابل پیش بینی نیست
geocentric system	دستگاه زمین مرکزی
hydraulic system	سیستم هیدرولیک
system program	برنامه سیستم
system priorities	تقدم های سیستم
ignition system	سیستم احتراق موتور
illuminating system	سیستم روشنایی
system planning	طرح ریزی سیستم
geniculostriate system	دستگاه مخطط زانویی
incentive system	نظام تشویقی
system's design	مدل سیستم طرزساخت سیستم
indeterminate system	سیستمی که وضعیت منط قی
management system	سیستم اداره
system analysis	روش تجزیه وتحلیل جریان کار
payroll system	سیستم پرداخت حقوق
phonetic system	سیستم صوتی
physiocratic system	روش اقتصادی فیزیوکراتها عقیده به اینکه تنها زمین عامل تولید است
supervisory system	سیستم نافر
planetary system	سیستم خورشیدی
planetary system	شمسی
planning system	نظام برنامه ریزی
point system	شرط بندی براساس امتیاز
polyphase system	دستگاه چندفاز
spoils system	سیستم تقسیم مناسب دولتی بین اعضاء حزب حاکم
power system	شبکه نیرو
power system	سیستم قدرت سیستم انرژی
swiss system	سیستم سویس
parallel system	شبکه موازی
swiss system	نوعی روش تعیین حریف در مسابقات شطرنج
system analysis	سیستم انالیز
system analysis	تحلیل سیستم
synchronous system	سیستم همگام
open system	سیستم باز
open system	سازگان باز
operating system/	سیستم عامل دو
organ system	دستگاه
orthorhomobic system	دستگاه راست گوشه

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com