Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English
Persian
system overhead
بالاسری سیتم
system overhead
مازاد سیستم
Other Matches
overhead
هوایی
overhead
بالاسری
overhead
مخارج کلی سرجمع
overhead
دربالای سر
overhead
بالا
overhead
مقدار پردازش مورد نیازبرای اتمام یک کار معین بالاسری
overhead
بیت تشخیص خطا در ارسال
overhead
منابع انسانی و اقتصادی که درپشتیبانی غیر مستقیم یکانهابه کار می رود
overhead
منابع حاشیهای
overhead
در بالای سر
overhead
مدت زمان کامپیوتر برای فراخوانی و بررسی هر ترمینال شبکه
overhead
سر ستون
overhead
در هوا
overhead
سر بالا
overhead
ابشار
overhead
بالای سر
overhead
کد اضافی که برای سازماندهی برنامه باید ذخیره شود
overhead trolley
خطوط هوایی ترن برقی
overhead stroke
ضربه از بالای سر
overhead roadway
جاده هوایی
overhead costs
هزینههای بالاسری
overhead expenses
به هزینه
overhead expenses
به خرج
overhead connection
اتصالبالایی
overhead frame
قالببالایسر
overhead guard
حافظبالایسر
overhead wires
کابلهایبالایی
overhead roadway
پل هوایی
overhead costs
هزینههای اضافی
overhead gharges
هزینه اداری
overhead clearance
حاشیه امنیت بالای سر فاصله بالای سر
overhead conductor
سیم هوایی
overhead conductor
خط هوایی
overhead gharges
هزینه ثابت عمومی
overhead forehand
فورهند از بالای سر
overhead cover
پوشش بالای سر روپوش بالای سر
overhead investments
سرمایه گذاریهای عمومی
overhead cover
حفاظ بالای سر
overhead costs
هزینههای عمومی
overhead costs
هزینههای حاشیهای
overhead kick
ضربه قیچی به عقب
overhead line
سیمکشی هوایی
overhead backhand
بک هند از بالای سر
overhead rial
ریل اویزان
overhead product
محصول سبک
overhead personnel
پرسنل اضافی یا اضافه برسازمان
overhead beam
تیر سقف
overhead pass
پاس با دو دست از بالای سر
overhead loop
گره حلقومی یا گره بالاتنه
overhead charges
هزینه ثابت عمومی
overhead line
خط هوایی
overhead transmission line
خط انتقال هوایی
overhead earth wire
قسمتبالاییتیربرق
overhead switch panel
صفحهکلیدبالایسر
linear system
[system of linear equations]
دستگاه معادلات خطی
[ریاضی]
c.g.s. system
دستگاه سگث
i.f.f. system
دستگاه تشخیص
cw system
سیستمی که از سیگنالهی امواج پیوسته برای کسب اطلاعات درمورد مسیر پروازبهره میگیرد
system
روش اصول
value system
نظام ارزشها
an system
سیستم الکترونیکی نیروی زمینی و دریایی
p system
سیستم عامل ریزکامپیوتری باامتیاز اساسی که برنامههای نوشته شده برای ان روی محدوده گستردهای ازماشینهای گوناگون کار میکند
the system of
the which by ininheritance agnatisation the passedto is state the residueof agnates male تعصیب
the system of
رد مازاد ترکه متوفی به خویشان ذکورپدری
system
سیستم
system
مجموعه سازمان
system
منظومه
system
مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
system
سلسله
system
رشته دستگاه
system
طرز روش
system
اصول وجود
system
اسلوب
system
ترتیب
system
همست
system
همستاد روش
system
طریقه
system
سلسله رشته
system
دستگاه
system
جهاز
system
طرز اسلوب
system
قاعده رویه
system
نظم منظومه
system
نظام
system
سازمان
system
تشکیلات
system
نظام سیستم
system
سازگان
system
نظم ترتیب
system
سامانه
system
هر گروه از سخت افزار یا نرم افزار یا وسیله جانبی و... که با هم کار می کنند
road system
شبکه راهها
filing system
نظام بایگانی
rhombohedral system
دستگاه لوزوجهی
respiratory system
دستگاه تنفسی
redox system
سیستم اکسایش- کاهش
planetary system
شمسی
second signal system
دستگاه علامتی دوم
sewage system
شبکه فاضلاب
serfdom system
نظام سرفی
serfdom system
نظام رعیتی
secure system
سیستمی که بدون اجازه قابل دستیابی نیست
point system
شرط بندی براساس امتیاز
russian system
سیستم روسی در دفاع گرونفلد
rotation system
توزیع تناوبی
road system
شبکه راهسازی
recoil system
سیستم عقب نشینی توپ
recoil system
دستگاه دافع توپ
payroll system
سیستم پرداخت حقوق
phonetic system
سیستم صوتی
physiocratic system
روش اقتصادی فیزیوکراتها عقیده به اینکه تنها زمین عامل تولید است
planetary system
سیستم خورشیدی
price system
نظام قیمتی
planning system
نظام برنامه ریزی
polyphase system
دستگاه چندفاز
power system
شبکه نیرو
power system
سیستم قدرت سیستم انرژی
practical system
دستگاه یکانهای عملی
ptolemaic system
هئیت بطلیموسی
parallel system
شبکه موازی
quantized system
دستگاه کوانتایی
recoil system
سیستم دافع
rationing system
نظام سهمیه بندی
rationing system
نظام جیره بندی
railway system
سیستم راه اهن
railway system
شبکه راه اهن
railroad system
سیستم راه اهن
ragozin system
سیستم راگوزین در گامبی وزیر شطرنج
price system
نسبت و رابطه قیمتها با هم
quota system
سیستم سهمیهای
quota system
نظام سهمیه بندی
price system
نظام قیمت
incentive system
نظام تشویقی
makagonov system
سیستم ماکاگونوف در دفاع هندی شاه شطرنج
management system
سیستم مدیریت
management system
سیستم اداره
market system
نظام بازار
maroczy system
سیستم ماروکسی در بازی چهار اسب شطرنج
mature system
سیستم کامل
total system
سیستم کامل
measuring system
سیستم سنجش
merit system
نظام شایستگی نگر
microcomputer system
سیستم ریزکامپیوتری
miniature system
خرده نظام
mixed system
نظام مختلط
mksa system
دستگاه مکثا
mnemonic system
نظام یادیار
modern system
نظام نوین
modern system
نظام جدید
magnetic system
سیستم مغناطیسی
magnet system
سیستم اهنربایی
lymphatic system
دستگاه لنفاوی
indeterminate system
سیستمی که وضعیت منط قی
indeterminate system
آن قابل پیش بینی نیست
induction system
سیستم مکش
information system
سیستم اطلاعاتی
information system
سیستم اطلاعات
inquiry system
سیستم پرسش- پاسخ
integrate system
سیستم مجتمع
interactive system
سیستم فعل و انفعالی
intercommunication system
ارتباط بوسیله میکروفون وبلندگو
intercommunication system
سیستم ارتباط بین اطاقهای یک اداره بوسیله بلندگو
interphone system
سیستم تلفنی
irrigation system
شبکه ابیاری
isolated system
سیستم منزوی
limbic system
دستگاه کناری
london system
سیستم لندن در دفاع هلندی شاه شطرنج
modular system
سیستم پیمانهای
modulation system
سیستم مدولاسیون
monetary system
سیستم پولی
number system
سیستم عدد نویسی
number system
سیستم عددی
numeral system
سیستم عددی
numeration system
سیستم شمارشی
oblique system
سیستم مایل
on line system
سیستم درون خطی
one component system
سیستم یک جزیی
open system
نظام باز
open system
سیستم باز
open system
سازگان باز
operating system/
سیستم عامل دو
organ system
دستگاه
orthorhomobic system
دستگاه راست گوشه
non quantized system
دستگاه کلاسیک
non quantized system
دستگاه ناکوانتایی
neurovegetative system
دستگاه اعصاب نباتی
monitor system
سیستم مبصر
monoclinic system
دستگاه تک شیب
monocyclic system
دستگاه تکدور
monoprogramming system
سیستم پردازش دستهای که در هر لحظه یک برنامه را اجرا میکند
multicomponent system
سیستم چند جزیی
multicomputer system
سیستم چند کامپیوتری
multilink system
سیستمی که بیش از یک اتصال بین دو نقط ه دارد
multiple well system
سیستم چند چاهی
multiplex system
سیستم چند سیمه
multiplex system
سیستم چندگانه
multiprocessing system
سیستمی که چندین واحد پردازنده به هم کار می کنند ولی یک فضای حافظه را اشتراکی استفاده می کنند
multiprocessing system
سیستم چند پردازی
multiprocessing system
سیستم پردازش چند گانه
multiprogramming system
سیستم عملکرد چند برنامهای
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com