Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 87 (6 milliseconds)
English
Persian
systems analyst
تحلیلگر سیستم
systems analyst
تحلیل گر سیستم
Other Matches
analyst
تحلیل گر
analyst
شخصی مسئلهای را بررسی میکند
analyst
شخصی که در بررسی سیستم تخصص دارد
analyst
روانکاو
analyst
کارشناس
analyst
فرگشا
analyst
استاد تجزیه روانکاو
lay analyst
روانکاو غیر پزشک
programmer analyst
برنامه نویس / تحلیل گر
purchasing analyst
تحلیل گر خرید
system analyst
تحلیلگر سیستم
system analyst
تحلیل گر سیستم
data base analyst
تحلیل گر پایگاه داده
systems
اسلوب
systems
اصول وجود
systems
نظم ترتیب
systems
طرز روش
systems
رشته دستگاه
systems
سلسله
systems
هر گروه از سخت افزار یا نرم افزار یا وسیله جانبی و... که با هم کار می کنند
systems
سازگان
systems
مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
systems
نظام
systems
نظم منظومه
systems
قاعده رویه
systems
طرز اسلوب
systems
سیستم
systems
همست
systems
سلسله رشته
systems
جهاز
systems
طریقه
systems
دستگاه
systems
منظومه
systems
مجموعه سازمان
systems
همستاد روش
systems
سازمان
systems
تشکیلات
systems
نظام سیستم
systems
روش اصول
systems
ترتیب
systems console
میزفرمان سیستم ها
systems analysis
ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم
systems console
پیشانه سیستم ها
systems approach
رویکرد نظام نگر
systems analysis
برنامهای که نحوه کار سیستم کامپیوتری را کنترل میکند
systems analysis
1-بررسی فرایند یا سیسیتم برای مشاهده اینکه آیا میتواند در حین اجرا کاراتر باشد. 2-بررسی سیستم موجود با هدف بهبود یا جایگزینی آن
systems analyzer
تحلیل گر سیستم
systems analysis
تحلیل سیستم ها
systems analysis
سیستمی که نرم افزار سیستم می نویسد
systems disk
دیسک سیستم ها
systems programming
برنامه نویسی سیستم
systems programmer
برنامه نویس سیستم
systems programer
برنامه نویس سیستم
systems program
برنامه سیستم
systems progarmmer
برنامه نویس سیستم ها
systems manual
کتاب راهنمای سیستم
systems library
کتابخانه سیستم ها
systems house
خانه سیستم ها
systems flowchart
روندنمای سیستم
systems engineer
مهندس سیستم
Monetary systems.
سیستم های پولی ( مالی )
systems analysis
شخصی که بررسیهای سیستم را انجام میدهد
systems analysis
نظام شناسی
operating systems
سیستم عامل
nervous systems
سلسله عصب
nervous systems
دستگاه پی
nervous systems
دستگاه عصبی
bifurcated systems
سیستمهای دو چنگاله
embedded systems
سیستمهای تعبیه شده
framing systems
سیستمهای قابدار
pos systems
فروشگاههای زنجیرهای وسوپرمارکتها که اخیرا " ازسیستمهای POS استفاده می کنند
systems software
نرم افزار سیستم
systems analysis
تحلیل سیستم
information processing systems
نظامهای خبرپردازی
certified systems professionals
CSP
public address systems
دستگاه بلندگو مخصوص اجتماعات بزرگ
systems application architecture
معماری کاربردی سیستم ها
association in information systems
professionals
systems network architecture
معماری شبکه سیستم ها
systems network architecture
روشهای طراحی IBM که نحوه ارتباطات در شبکه را بیان میکند و امکان ارتباط سخت افزارهای مختلف را فراهم میکند
association in information systems
انجمن متخصصین سیستمهای اطلاعاتی
computerised ordering systems
سیستم سفارش کامپیوتری خرید کامپیوتری
man machine systems
نظامهای انسانی- ماشینی
small computer systems interface
واسط موازی سریع استاندارد , برای اتصال کامپیوتر به وسایل جانبی
a comparison of the tax systems in Italy and Spain
مقایسه سیستم های مالیاتی در ایتالیا و اسپانیا
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com