Total search result: 174 (4 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
systems approach |
رویکرد نظام نگر |
|
|
Other Matches |
|
approach approach conflict |
تعارض گرایشی- گرایشی |
systems |
رشته دستگاه |
systems |
سلسله |
systems |
مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب |
systems |
منظومه |
systems |
مجموعه سازمان |
systems |
ترتیب |
systems |
روش اصول |
systems |
نظام سیستم |
systems |
تشکیلات |
systems |
طرز روش |
systems |
هر گروه از سخت افزار یا نرم افزار یا وسیله جانبی و... که با هم کار می کنند |
systems |
سازگان |
systems |
اسلوب |
systems |
اصول وجود |
systems |
سازمان |
systems |
سلسله رشته |
systems |
نظم ترتیب |
systems |
سیستم |
systems |
همست |
systems |
همستاد روش |
systems |
طریقه |
systems |
دستگاه |
systems |
جهاز |
systems |
طرز اسلوب |
systems |
نظام |
systems |
نظم منظومه |
systems |
قاعده رویه |
systems analyzer |
تحلیل گر سیستم |
systems analysis |
تحلیل سیستم ها |
systems console |
پیشانه سیستم ها |
systems console |
میزفرمان سیستم ها |
systems disk |
دیسک سیستم ها |
systems engineer |
مهندس سیستم |
systems flowchart |
روندنمای سیستم |
systems house |
خانه سیستم ها |
systems manual |
کتاب راهنمای سیستم |
systems analysis |
1-بررسی فرایند یا سیسیتم برای مشاهده اینکه آیا میتواند در حین اجرا کاراتر باشد. 2-بررسی سیستم موجود با هدف بهبود یا جایگزینی آن |
systems analysis |
برنامهای که نحوه کار سیستم کامپیوتری را کنترل میکند |
systems analysis |
ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم |
bifurcated systems |
سیستمهای دو چنگاله |
embedded systems |
سیستمهای تعبیه شده |
framing systems |
سیستمهای قابدار |
pos systems |
فروشگاههای زنجیرهای وسوپرمارکتها که اخیرا " ازسیستمهای POS استفاده می کنند |
systems analyst |
تحلیلگر سیستم |
systems analyst |
تحلیل گر سیستم |
systems software |
نرم افزار سیستم |
systems analysis |
نظام شناسی |
systems analysis |
شخصی که بررسیهای سیستم را انجام میدهد |
systems analysis |
سیستمی که نرم افزار سیستم می نویسد |
systems progarmmer |
برنامه نویس سیستم ها |
nervous systems |
دستگاه عصبی |
systems library |
کتابخانه سیستم ها |
Monetary systems. |
سیستم های پولی ( مالی ) |
systems programming |
برنامه نویسی سیستم |
systems program |
برنامه سیستم |
systems programmer |
برنامه نویس سیستم |
systems analysis |
تحلیل سیستم |
operating systems |
سیستم عامل |
systems programer |
برنامه نویس سیستم |
nervous systems |
سلسله عصب |
nervous systems |
دستگاه پی |
to approach something |
نزدیک شدن به چیزی |
to approach something |
نزدیک آمدن به چیزی |
to approach one another |
به هم نزدیک شدن [همچنین اصطلاح مجازی] |
to approach somebody [something] |
به سمت کسی [چیزی] رفتن |
to approach somebody [something] |
نزدیک آمدن به کسی [چیزی] |
to approach somebody [something] |
نزدیک شدن به کسی [چیزی] |
to approach |
به طرف کسی رفتن برای برخورد |
to approach |
به طرف کسی رفتن |
approach |
نزدیک امدن معبر |
approach |
نزدیک شدن |
approach |
معبر |
approach |
ضربه برای نزدیک شدن به هدف گلف |
approach |
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا |
approach |
دورخیز |
approach |
دورخیر دو کشتی گیر در اغاز مسابقه |
approach |
حرکت به سمت جلو |
approach |
رسیدن |
approach |
پرواز هواپیما درست قبل ازفرود |
approach |
شیوه |
approach |
برداشت روش |
approach |
برخورد |
approach |
رویکرد |
approach |
مشی |
approach |
دیدگاه |
approach |
مسیر فرود |
approach |
نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب |
systems network architecture |
روشهای طراحی IBM که نحوه ارتباطات در شبکه را بیان میکند و امکان ارتباط سخت افزارهای مختلف را فراهم میکند |
systems network architecture |
معماری شبکه سیستم ها |
systems application architecture |
معماری کاربردی سیستم ها |
man machine systems |
نظامهای انسانی- ماشینی |
public address systems |
دستگاه بلندگو مخصوص اجتماعات بزرگ |
information processing systems |
نظامهای خبرپردازی |
association in information systems |
انجمن متخصصین سیستمهای اطلاعاتی |
certified systems professionals |
CSP |
association in information systems |
professionals |
computerised ordering systems |
سیستم سفارش کامپیوتری خرید کامپیوتری |
approach line |
خط تقرب به باند |
approach clearance |
اجازه تقرب |
approach end |
نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما |
approach end |
ابتدای باند فرود |
approach formation |
صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن |
approach gradient |
شیب گرایش |
approach lane |
مسیر تقرب |
approach march |
راهپیمایی برای تقرب به دشمن راهپیمایی برای تماس با دشمن |
approach lane |
مسیر نزدیک شدن به ساحل خطوط نزدیک شدن به ساحل |
approach line |
خط نزدیک شدن به ساحل خط تقرب به دشمن خط مسیرفرود |
underpass approach |
سرازیری پیوند |
approach clearance |
اجازه فرود |
approach chart |
نقشه تقرب هواپیما |
underpass approach |
نشیب پیوند |
velocity of approach |
سرعت متوسط اب هنگام رسیدن به تاج سرریز یا سد |
to approach [a topic] |
ذکر کردن [موضوعی] |
angle of approach |
زاویه تقرب هواپیما |
hump approach |
برآمدگیکناری |
angle of approach |
زاویه فرود هواپیما |
angle of approach |
زاویه تند |
angle of approach |
زاویه حاده |
approach channel |
کانال ورودی- نهر ورودی |
approach chart |
نقشه مسیر فرود |
approach parapets |
جان پناه دیوار |
approach sequence |
ترتیب توالی تقرب هواپیماها |
covered approach |
مسیر پوشیده |
covered approach |
پیشروی پوشیده معابر مخفی |
covered approach |
راه نفوذی پوشیده |
approach route |
مسیر تقرب به باند |
expenditure approach |
روش هزینه |
expenditure approach |
روش مخارج |
final approach |
مسیر نهایی فرود |
final approach |
مسیرنهایی فرود هواپیما |
approach ramp |
شیب ورودی |
counter approach |
استحکامات متقابله |
commodity approach |
بررسی بازار با مطالعه مسیرتولید تا مصرف |
approach time |
زمان تقرب هواپیما |
approach schedule |
برنامه تقرب هواپیما به باند ترتیب فرود هواپیماها روی باند |
approach transition |
تبدیل ورودی |
approach wall |
دیواره ورودی |
avenues of approach |
معابر وصولی |
avenues of approach |
راههای نفوذی مسیرهای تقرب |
approach route |
مسیرفرود به باند |
clinical approach |
روش بالینی |
approach time |
زمان نزدیک شدن به باند |
information approach |
روش کسب اطلاعات |
initial approach |
مسیر تقرب اصلی |
line of approach |
راه تقرب به دشمن |
line of approach |
مسیر تقرب یا فرود |
missed approach |
فرود ناقص |
missed approach |
فرود اضطراری |
approach ramp |
فرازای ورود |
power approach |
تقرب به روش فرود اجباری در فرودگاههای نامناسب با سیستم برقی |
quantitative approach |
روش کمی |
quantitative approach |
دیدگاه کمی |
radio approach |
دستگاه تقرب رادیویی |
radio approach |
دستگاه هدایت فرود هواپیما بوسیله بی سیم |
approach ramp |
فرازورودی |
approach ramp |
سربالائی ورودی |
line of approach |
راه وصول |
landing approach |
مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل |
initial approach |
تقرب اولیه هواپیما |
intermediate approach |
مسیر تقرب فرعی |
intrinsic approach |
رهیافت سرشتی |
intrinsic approach |
رهیافت درونی |
landing approach |
مسیر تقرب |
small computer systems interface |
واسط موازی سریع استاندارد , برای اتصال کامپیوتر به وسایل جانبی |
approach avoidance conflict |
تعارض گرایشی- اجتنابی |
income and expenditure approach |
مطالعه جریان پول و اثاراقتصادی ان |
ground controled approach |
دستگاه فرود خودکار هواپیما |
ground controled approach |
دستگاه تقرب خودکار |
target approach point |
اخرین نقطه بازرسی درمنطقه فرود یا بارریزی |
automatic approach and landing |
روش کنترل خودکار سرعت ومسیر هواپیما در تقرب |
closest point of approach |
نزدیکترین نقطه گذر |
a comparison of the tax systems in Italy and Spain |
مقایسه سیستم های مالیاتی در ایتالیا و اسپانیا |