Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 98 (2 milliseconds)
English
Persian
systems console
پیشانه سیستم ها
systems console
میزفرمان سیستم ها
Other Matches
console
کنسول
[نوعی ستون نگهدارنده تزئینی یا پیش گردی]
console operator
اپراتور کنسول
master console
پیشخوان اصلی
duplex console
پیشانه مضاعف
display console
کنسول نمایش
display console
پیشانه نمایشگر
control console
کنسول کنترل
control console
پیشانه کنترل
console table
میزی که پایههای کج داردوبه دیوارتکیه میدهند
console printer
چاپگر کنسول
operator console
پیشانه اپراتور
operator console
پیشانه متصدی
To comfort (console) someone.
از کسی دلجویی کردن
score-console
صفحهنمایشامتیاز
producer console
کنسولتولید
organ console
قسمتهایکنسول
information console
کنسولاطلاعاتی
centre console
میزفرمانمرکزی
key-console
[تیر یک طرف بسته شده]
operator console
کنسول اپراتور
sound console
پایه صدا
vacuum system console
کاهشدهندهسیستمخلاء
console type writer
ماشین تحریر میز فرمان
computer control console
panel control
systems
سازگان
systems
هر گروه از سخت افزار یا نرم افزار یا وسیله جانبی و... که با هم کار می کنند
systems
نظام
systems
منظومه
systems
مجموعه سازمان
systems
ترتیب
systems
روش اصول
systems
نظام سیستم
systems
تشکیلات
systems
سازمان
systems
سلسله رشته
systems
قاعده رویه
systems
نظم منظومه
systems
طرز اسلوب
systems
جهاز
systems
سلسله
systems
رشته دستگاه
systems
طرز روش
systems
نظم ترتیب
systems
اصول وجود
systems
اسلوب
systems
مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
systems
دستگاه
systems
طریقه
systems
همستاد روش
systems
سیستم
systems
همست
systems engineer
مهندس سیستم
systems disk
دیسک سیستم ها
systems analyzer
تحلیل گر سیستم
systems programming
برنامه نویسی سیستم
systems approach
رویکرد نظام نگر
systems flowchart
روندنمای سیستم
systems house
خانه سیستم ها
systems library
کتابخانه سیستم ها
systems manual
کتاب راهنمای سیستم
Monetary systems.
سیستم های پولی ( مالی )
systems progarmmer
برنامه نویس سیستم ها
systems program
برنامه سیستم
systems programer
برنامه نویس سیستم
systems programmer
برنامه نویس سیستم
systems analysis
تحلیل سیستم ها
systems analysis
1-بررسی فرایند یا سیسیتم برای مشاهده اینکه آیا میتواند در حین اجرا کاراتر باشد. 2-بررسی سیستم موجود با هدف بهبود یا جایگزینی آن
systems analysis
برنامهای که نحوه کار سیستم کامپیوتری را کنترل میکند
framing systems
سیستمهای قابدار
embedded systems
سیستمهای تعبیه شده
bifurcated systems
سیستمهای دو چنگاله
nervous systems
دستگاه عصبی
nervous systems
دستگاه پی
nervous systems
سلسله عصب
operating systems
سیستم عامل
pos systems
فروشگاههای زنجیرهای وسوپرمارکتها که اخیرا " ازسیستمهای POS استفاده می کنند
systems analyst
تحلیلگر سیستم
systems software
نرم افزار سیستم
systems analysis
ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم
systems analysis
سیستمی که نرم افزار سیستم می نویسد
systems analysis
شخصی که بررسیهای سیستم را انجام میدهد
systems analysis
تحلیل سیستم
systems analyst
تحلیل گر سیستم
systems analysis
نظام شناسی
systems application architecture
معماری کاربردی سیستم ها
public address systems
دستگاه بلندگو مخصوص اجتماعات بزرگ
association in information systems
professionals
association in information systems
انجمن متخصصین سیستمهای اطلاعاتی
systems network architecture
معماری شبکه سیستم ها
man machine systems
نظامهای انسانی- ماشینی
information processing systems
نظامهای خبرپردازی
computerised ordering systems
سیستم سفارش کامپیوتری خرید کامپیوتری
certified systems professionals
CSP
systems network architecture
روشهای طراحی IBM که نحوه ارتباطات در شبکه را بیان میکند و امکان ارتباط سخت افزارهای مختلف را فراهم میکند
small computer systems interface
واسط موازی سریع استاندارد , برای اتصال کامپیوتر به وسایل جانبی
a comparison of the tax systems in Italy and Spain
مقایسه سیستم های مالیاتی در ایتالیا و اسپانیا
Recent search history
Search history is
off
.
Activate
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com
Close
Previous
Next
Loading...