English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 136 (7 milliseconds)
English Persian
systems library کتابخانه سیستم ها
Other Matches
library برنامه دان مجموع برنامه ها
library متن ها
library کتابها یا رکوردها و... که عموم می توانند فرض کنند که معمولا در یک محل عمومی قرار دارند
library کتابخانه
library قرائتخانه کتابفروشی
library زیر تابع آزمایش شده و ذخیره شده در کتابخانه که در صورت نیاز وارد برنامه کاربر میشود
library تابع پیش نویس که میتواند وارد برنامه اصلی شود و در صورت نیاز فراخوانی شود
library مجموعه فایل ها
library شیاری در دیسک مغناطیسی یا نوار برای ذخیره سازی اطلاعات درباره محتوا
library مجموعهای از برنامه یا بلاکها که متعلق به کسی هستند
library تابع نرم افزاری که کاربری می توند وارد برنامه اش شود تا تابع ای بی درد سر را ایجاد کند
library و در زمان و هزینه صرفه جویی شود. 2-مجموعه توابعی که کامپیوتر نیاز دارد تا به آنها مراجعه کند ولی در حافظه اصلی ذخیره نشده اند
library 1-تعداد توابع نرم افزاری خاص . که کاربر میتواند در برنامه خود وارد کند
library تعدا دتوابع مفید و مستقل که وارد هر برنامهای میشود تا مانع نوشتن برنامه شود
library maintenance نگهداشت کتابخانهای
library manager مدیر کتابخانه
library routine روال کتابخانهای
library paste نوعی خمیر چسبنده که ازنشاسته درست میکنند
library paste چسب نشاستهای
library program برنامه کتابخانهای
library facilities تسهیلات کتابخانهای
library edition چاپی که درخودکتابخانه باشد
library call فراخوانی کتابخانهای
library automation خودکارسازی کتابخانه
disk library کتابخانه دیسک
common library کتابخانه اشتراکی
catalogue library محل نگهداری کاتالوگها قفسه کاتالوگها
circulating library کتابخانهای که کتاب کرایه میدهد
tape library اتاق مخصوص نگهداری نوار
library routine روال کتابخانه
library routine روال مجموعه ها
library science علم کتابداری
project library کتابخانه پروژه
public library کتابخانه عمومی
routine library کتابخانه روال ها
subroutine library کتابخانه زیرروال ها
subroutine library کتابخانه زیرروال
support library کتابخانه پشتیبان
system library کتابخانه سیستم
tape library کتابخانه نوارها
user library کتابخانه استفاده کننده کتابخانه کاربر
walking library کتابخانه متحرک
walking library شخص دانشمند
record library مرکزکرایهنوارکاست
program library کتابخانه برنامه
program library کتابخانه برنامه ها
lending library کتابخانهای که کتاب عاریه میدهد
library science علم تنظیم ومحافظت از کتب
library software نرم افزار کتابخانهای
library subroutine زیروال کتابخانهای
macro library درشت کتابخانه
macro library کتابخانه ماکرو
our library is well stocked کتابخانه ماموجودی
our library is well stocked خوبی دارد
library tape نوار کتابخانهای
our library is well stocked است
our library is well stocked جنس کتابخانه ما جور
dynamic link library در ویندوز ماکروسافت و OS/2 کتابخانه برنامه ها که از طریق برنامه اصلی قابل فراخوانی است
development support library امکانات خودکار که با ان یک منشی برنامه نویسی فایلهای توسعه برنامه را که شامل نسخههای اصلی مجموعههای تست داده واسناد گزارش میباشدنگهداری میکند
There are ine milion book (volumes)in this library. دراین کتابخانه یک میلیون جلد کتاب وجود دارد
The library is the obvious place for the after-dinner hours. کتابخانه جایی بدیهی برای ساعت پس از شام است.
patron-driven acquisition [PDA] [library] کسب بر طبق [درخواست] مشتری [کتابخانه]
systems سیستم
systems تشکیلات
systems نظام سیستم
systems ترتیب
systems مجموعه سازمان
systems منظومه
systems مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
systems سلسله
systems سازمان
systems همست
systems همستاد روش
systems طریقه
systems سلسله رشته
systems دستگاه
systems طرز اسلوب
systems روش اصول
systems قاعده رویه
systems جهاز
systems نظم منظومه
systems نظام
systems رشته دستگاه
systems طرز روش
systems هر گروه از سخت افزار یا نرم افزار یا وسیله جانبی و... که با هم کار می کنند
systems سازگان
systems نظم ترتیب
systems اصول وجود
systems اسلوب
systems manual کتاب راهنمای سیستم
bifurcated systems سیستمهای دو چنگاله
systems house خانه سیستم ها
nervous systems دستگاه پی
systems engineer مهندس سیستم
systems disk دیسک سیستم ها
systems console میزفرمان سیستم ها
systems console پیشانه سیستم ها
systems progarmmer برنامه نویس سیستم ها
systems program برنامه سیستم
nervous systems سلسله عصب
nervous systems دستگاه عصبی
systems flowchart روندنمای سیستم
systems programming برنامه نویسی سیستم
systems programer برنامه نویس سیستم
Monetary systems. سیستم های پولی ( مالی )
systems programmer برنامه نویس سیستم
operating systems سیستم عامل
systems approach رویکرد نظام نگر
systems analyzer تحلیل گر سیستم
systems analyst تحلیلگر سیستم
systems analyst تحلیل گر سیستم
framing systems سیستمهای قابدار
systems software نرم افزار سیستم
embedded systems سیستمهای تعبیه شده
systems analysis تحلیل سیستم
systems analysis نظام شناسی
systems analysis شخصی که بررسیهای سیستم را انجام میدهد
systems analysis سیستمی که نرم افزار سیستم می نویسد
systems analysis ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم
systems analysis برنامهای که نحوه کار سیستم کامپیوتری را کنترل میکند
systems analysis 1-بررسی فرایند یا سیسیتم برای مشاهده اینکه آیا میتواند در حین اجرا کاراتر باشد. 2-بررسی سیستم موجود با هدف بهبود یا جایگزینی آن
systems analysis تحلیل سیستم ها
pos systems فروشگاههای زنجیرهای وسوپرمارکتها که اخیرا " ازسیستمهای POS استفاده می کنند
information processing systems نظامهای خبرپردازی
public address systems دستگاه بلندگو مخصوص اجتماعات بزرگ
man machine systems نظامهای انسانی- ماشینی
systems application architecture معماری کاربردی سیستم ها
association in information systems انجمن متخصصین سیستمهای اطلاعاتی
systems network architecture معماری شبکه سیستم ها
systems network architecture روشهای طراحی IBM که نحوه ارتباطات در شبکه را بیان میکند و امکان ارتباط سخت افزارهای مختلف را فراهم میکند
certified systems professionals CSP
computerised ordering systems سیستم سفارش کامپیوتری خرید کامپیوتری
association in information systems professionals
small computer systems interface واسط موازی سریع استاندارد , برای اتصال کامپیوتر به وسایل جانبی
a comparison of the tax systems in Italy and Spain مقایسه سیستم های مالیاتی در ایتالیا و اسپانیا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com