Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
table oriented database management progr
برنامه مدیریت پایگاه دادههای جدولی
Other Matches
record oriented database management
برنامه مدیریت پایگاه دادههای رکوردی
database management
مدیریت پایگاه داده ها
database management program
برنامه مدیریت پایگاه داده ها
database management system
سیستم مدیریت پایگاه داده سیستم مدیریت پایگاه داده ها
relational database management
مدیریت پایگاه دادههای رابطهای
relational database management system
پایگاه دادهای که تمام موضوعات ان بهم مربوطند.دادهای که فیلد مربوطه را جستجو میکند بدست می آید
relational database management system
پرسش پایگاه داده ها که حاوی عملگرهارابط های است
relational database management system
نشانهای که دو موضوع را مقایسه میکند
flat fuiile database management program
برنامه مدیریت پایگاه دادههای تک فایل
action oriented management report
گزارشی که شرایط غیرعادی رابا توجه ویژهای که نیازدارد به مدیریت هشدار میدهد
He banged the table with his fist . He thumped the table .
با مشت کوبیدن روی میز
database
برنامهای که یک واسط بین برنامه نوشته شده برای دستیابی به توابع DBMS است و خود DBMS
database
پایگاه داده ها
database
مجموعه پیچیده از فایل ها یا دادههای ذخیره شده به صورت ساخت یافته در یک حافظه بزرگ که توسط یک یا چند کاربر در ترمینالهای مختلف قابل دستیابی است
database
جستجو
database
بازیابی و بهنگام سازی محاورهای رکوردهای پایگاه داده با استفاده از ترمینالهای line-on
database
ول اجرا نگهداری سیستم پایگاه داده ها است
database
مجموعه زبانهایی که مثل زبانهای شرح داده
database
که یک سیستم مدیریت پایگاه داده ایجاد می کنند
database
ترکیب سخت افزار و نرم افزار که برای پردازش سریع اطلاعات پایگاه داده ها طراحی شده است
database
مجموعه دستوراتی که به کاربر اجازه ایجاد تغییر ساده در پایگاه داده ها میدهد
database
شرح روش ارتباط رکوردها و فیلدهای پایگاه داده
database
روش سازماندهی و ایجاد پایگاه داده ها
database
نرم افزار مدیریت پایگاه داده که روی کامپیوتر سرور شبکه اجرا میشود و در یک سیستم Client / Server استفاده میشود. کاربر با نرم افزار مشتری کار میکند که دادهای که ازنرم افزار سرور بازیابی شده است فرمت میکند و نمایش میدهد
database
مجموعه برنامه هایی که به کاربر اجازه ایجاد
database
تغییر و مدیریت و استفاده از پایگاه داده میدهد.
plex database
ساختار پایگاه داده ها که داده ها بهم متصل می شوند
relational database
نشانهای که دو موضوع را مقایسه میکند
relational database
پرش پایگاه داده که حاوی عملگرهای رابط های است
relational database
پایگاه دادهای که تمام موضوعات ان بهم مربوطند.دادهای که فیلد مربوطه را جستجو میکند بدست می آید
relational database
پایگاه داده رابطهای
database structure
ساختار پایگاه داده ها
database driver
برنامه راه انداز پایگاه داده
database disign
طرح پایگاه داده ها
active database
پایگاه دادههای فعال
on line database
پایگاه داده درون خطی
oriented
گرویده
oriented
جهت دار
oriented
متمایل به
target-oriented
<adj.>
مقصد گرا
future-oriented
<adj.>
پایدار
[نسبت به آینده]
goal-oriented
<adj.>
هدف گرا
computer oriented
کامپیوتر گرا
object oriented
استفاده میکند
object oriented
استفاده میکند تا شکل تصویر را شرح دهد به جای اینکه در شکل پیکس ایجاد کند
object oriented
تصویری که از بردارهای تعریف
object oriented
زبان برنامه نویسی که برای برنامه نویس شی گرا مثل C++ به کار می رود
future-oriented
<adj.>
آینده گرا
target-oriented
<adj.>
هدف گرا
goal-oriented
<adj.>
مقصد گرا
area oriented
بر مبنای خصوصیات منطقه با توجه به منطقه
application oriented
کاربرد گرا
target-oriented
<adj.>
هدف دار
byte oriented
لقمه گرا
goal-oriented
<adj.>
هدف دار
object oriented
روش برنامه نویسی مثل ++C که هر قطعه برنامه به عنوان یک شی که در ارتباط با سایر اشیا است در برنامه به کار می رود
software oriented
نرم افزارگرا
goal oriented
هدف گرا
transaction oriented
تراکنش گر
machine oriented
ماشین گرا
market oriented
بازاری
market oriented
در جهت بازار
procedure oriented
رویه گرا
mission , oriented
لازم برای انجام ماموریت ضروری برای انجام ماموریت
problem oriented
مسئله گرا
sense oriented
حس گرا
goal oriented
مقصد گرا
task oriented
تکلیف گرا
motor oriented
حرکت گرا
procedure oriented language
زبان رویه گرا
human oriented language
زبان ارایش یافته بشری
problem oriented language
زبان مسئله گرا
user oriented language
زبان استفاده کننده گرا
object oriented programming
برنامه نویسی مقصود گرا
problem oriented language
زبان باگرایش مسئله
application oriented language
زبان کاربردی
character oriented protocol
پروتکل با گرایش کاراکتری پروتکل کاراکترگرا
demand oriented pricing
قیمت گذاری با توجه به شرایط تقاضا
computer oriented language
زبان کامپیوترگرا
competition oriented pricing
قیمت گذاری رقابت امیز
magazines computer oriented
مجلات کامپیوتری
machine oriented language
زبان ماشین گرا
transaction oriented processing
پردازش تغییرگرا
word oriented computer
کامپیوتر کلمه گرا
object oriented graphics
نگاره سازی موضوعی
object oriented programming language
زبان برنامه نویسی موضوعی
management
برنامه ریزی
management
مدیریت وریاست حسن تدبیر
management
هدایت یا سازماندهی
management
اجرا و نگهداری شبکه
management
سازماندهی
management
حیله
management
property endowed the affairsof the of تولیت عین موقوفه
management
حل و عقد
management
ship leader
management
سرپرستی
management
اداره
management
مدیریت
management
مدیران کارفرمایی
management
ترتیب
scientific management
مدیریت علمی
management graphics
مدیریت گرافیک
resource management
مدیریت منبع
record management
مدیریت مدارک
personnel management
اداره کردن پرسنلی
game management
شکارداری
management expenses
مخارج اداری
management expenses
مخارج مدیریت
watershed management
ابخیزداری
management coding
سیستم کد بندی و علامت گذاری کالاها و ذخایر از نظرمدیریت توزیع
materiel management
مدیریت اماد
management accounting
تهیه حساب جهت مدیران
watershed management
کلیه عملیات مربوط به اصلاح و نگهداری و بهره برداری از انجیرها
management group
ائتلاف تجاری
production management
مدیریت تولید
watershed management
انجیرداری
financial management
مدیریت مالی
record management
مدیریت رکوردها
memory management
مدیریت حافظه
[علوم کامپیوتر]
file management
مدیریت فایل
file management
مدیریت پرونده
file management
مدیریت پرونده ها
facilities management
مدیریت امکانات
inventory management
مدیریت موجودی
wildlife management
مدیریت حیات وحش
job management
مدیریت برنامه
game management
شکاربانی
demand management
مدیریت تقاضا
industrial management
مدیریت صنعتی
monopoly management
مدیریت انحصاری
supply management
مدیریت عرضه
management board
کمیته مباشر
[شرکت سهامی]
task management
مدیریت کار
task management
مدیریت وفیفه
configuration management
مدیریت پیکربندی
concurrency management
مدیریت همزمانی
ownership and management
مالکیت و مدیریت
operational management
مدیریت عملیاتی
board of management
کمیته مباشر
[شرکت سهامی]
management group
ائتلاف چند شرکت
career management
مدیریت مشاغل
data management
مدیریت داده ها
management system
سیستم اداره
personnel management
مدیریت پرسنلی
personnel management
مدیریت استخدام
materials management
مدیریت مواد
management science
علم مدیریت
materiel management
مدیریت اقلام
management report
گزارش مدیریت
memory management
مدیریت حافظه
management system
سیستم مدیریت
career management
مدیریت تهیه تخصصهای نظامی
management information system
نرم افزاری که به مدیران شرکت امکان دستیابی و بررسی داده را میدهد
home management software
برنامههای طراحی شده جهت استفاده داخلی
project management program
برنامه مدیریت پروژه
management information system
سیستم مدیریت اطلاعات
project management system
سیستم مدیریت پروژه
paged memory management
مدیریت حافظه صفحه بندی شده
lower level management
مدیریت سطح پایین
top level management
مدیریت سطح بالا
institute of materials management
موسسه مدیریت مواد
association for system management
یک سازمان بین المللی که متعهد است تا اعضا خود را ازرشد سریع و تغییرات درزمینه مدیریت سیستم ها وپردازش اطلاعات اگاه کند
memory management program
برنامه مدیریت حافظه
middle level management
مدیریت سطح متوسط
information resource management
مدیریت منبع اطلاعات
data base management
مدیریت پایگاه داده
data management system
سیستم مدیریت داده ها
data processing management
مدیریت پردازش داده
army management structure
سازمان مدیریت نیروی زمینی
information management system
سیستم مدیریت اطلاعات
data base management
مدیریت پایگاه داده ها
spatial data management
مدیریت داده فضایی
file management program
برنامه مدیریت فایل
command management system
سیستم مدیریت فرماندهی سیستم مدیریت یکان
data management programs
برنامههای مدیریت داده ها
simple network management protocol
سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
computer aided factory management
مدیریت کارخانه با استفاده ازکامپیوتر
data processing management association
انجمن مدیریت پردازش داده
network data management system
مجموعهای از برنامههای مرتبط برای بار کردن دستیابی و کنترل یک پایگاه داده
data base management system
سیستم مدیریت پایگاه داده ها
hierarchical data base management system
سیستم مدیریت پایگاه داده سلسله مراتبی
table look up
جستجوی جدول
table
به جدولی انتقال دادن
Could we have a table outside?
آیا ممکن است میز ما بیرون باشد؟
under the table
<idiom>
زیرمیزی
table
تو گذاردن
table
لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها
two way table
جدول دو سویی
table
مجموعه نتایج ذخیره شده که به سرعت قابل دستیابی هستند
table
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
table
طرح کردن
table
لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش
table look up
مراجعه به جدول
table
میزبازی
table
ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
table
لیست تولید شده توسط کامپایلر یا سیستم محل اندازه و نوع متغییرها , توابع و ماکروها در یک برنامه
table
لیست تمام رویدادها و وضعیتهای ممکن که می توانند رخ دهند.
get table
دست یافتنی
table
خوان
table
کوهمیز
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com