Dictiornary-Farsi | tackle block | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (11 milliseconds)

English	Persian
tackle block	دستگاه قرقره جرثقیل


Search result with all words

block and tackle	طناب و قرقره
block and tackle	قرقره و زنجیر
Other Matches

right tackle	تکلراست
tackle	لوازم کار
tackle	اسباب
tackle	درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackle	ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
to tackle to	بکار چسبیدن
tackle	وسایل ماهیگیری یا کمانگیری
tackle	لوازم
tackle	قرقره و طناب
tackle	طناب وقرقره
tackle	گلاویز شدن با
tackle	تکل کردن
tackle	تکل
tackle	3 purchase
tackle	قلاب قرقره جرثقیل
tackle	چنگک وصل کردن به قلاب اویزان کردن
tackle	قرقره قلاب
tackle	افسار کردن
tackle	تاکل
tackle	از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
tackle	نگاه داشتن
One must tackle it in the right way.	هرکاری را باید از راهش وارد شد
luff tackle	تاکل دو قرقرهای
hook tackle	تکل از پشت
ground tackle	وسیله مهار کردن قایق
ground tackle	زنجیر لنگر و متعلقات ان
right defensive tackle	مهرهشکلتدافعیراست
balanced tackle	وضع متعادل وسایل ماهیگیری
luff tackle	قرقره قلاب دو شیاره
fishing tackle	ابزار ماهیگیری
terminal tackle	راهنما و وزنه وصل به انتهای نخ ماهیگیری
terminal tackle	طعمه
split tackle	تکل قیچی
sliding tackle	تکل درحال لیز خوردن
left tackle	دفاعچپ
tackle box	جعبهقرقرهقلاب
relieving tackle	تاکل کمکی
gang tackle	با چند بازیگر حریف را فروداوردن
left defensive tackle	مهرهشکلتدافعیچپ
rear takedown with outside leg tackle	زیریک خم
rear takedown with outside leg tackle	گارد مخفی که حریف با میانکوب ضربه میشود
rear takedown with double leg tackle	زیر یک دو خم که تبدیل به خورجین تکان میشود
v block	گونیای جناقی
block	بندال
block	فراکسیون
on the block <idiom>	فروخته شده
self block	خودبندی
block	تعدادی رکورد ذخیره شده به عنوان یک واحد
block out	جاسازی
the block	مردن بوسیله گردن زنی
block	سد قالب
block	دفاع
block	سد کردن
block	وقفه
block	توده قلنبه
block	قالب ریختن
block	قالب کردن
block	مانع شدن از بازداشتن
block	بستن مسدود کردن
block	سد کردن خطا
block	قطعه
block	بلوک سیمانی
block	قرقره طناب خور
block	یک دستگاه ساختمان
block	پارازیت
block	مانع شدن
block	کنده
block	قرقره
block	مجموعهای از موضوعات در یک گروه
block	پخش پارازیت سدکردن مسیر پیشروی
block	مانع
block	منطقه
block	قطعه زمین
block	توده
block	کنده مانع ورادع
block	دفاع در مقابل ابشار
block	سدکردن غیرمجاز حریف
block	یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
block	جعبه قرقره
block	بلاک
block	انسداد
block	بنداوردن
block	سد
block	مسدودکردن
block	اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
block	بلوک
block	توقف رویدادن چیزی
block	بلوک ساختن
foot block	بالشتک ستون
form block	بلوک فرمکاری
fuse block	چینی فیوز
anchorage block	بستلنگرگاه
snatch block	قرقره فلزی چفت دار
swivel block	قرقره گردان
swage block	قالب سوراخ سوراخ
storage block	بلوک ذخیره
stone block	قالبسنگ
starting block	تخته استارت
starting block	سکوی شروع
spike over the block	ابشار از بالای دفاع
snatch block	قرقره پران
pully block	قرقره مرکب
shoulder block	سد کردن حریف با ضربه شانه
fuse block	بلوک فیوز
input block	بلاک ورودی
pierce the block	ابشار محکم غیرقابل دفاع
pierce the block	شکافتن دفاع
one man block	تک دفاع
offensive block	دفاع تهاجمی
nerve block	وقفه عصبی
radius block	بلوک شعاعی
keel block	تیر حمالی که به کشش کارمیکند
input block	واحد ورودی
plummer block	کنده محور
fuse block	قالب فیوز
nested block	بلوک تو در تو
radium block	بلوک شعاعی
punch down block	وسیلهای که در شبکه محلی برای اتصال کابل UTP
power block	سد کرپدن راه مدافع بوسیله مهاجم با راندن او به عقب بابکنار
fuse block	خانه فیوز
hat block	قالب کلاه
plummer block	کنده شفت
leg block and under over	فن تندر با گرفتن بازوهای حریف از بیخ شانه و از تو وپیچاندن او
to block [to block up] [to clog] [to clog up] something	جلوی جریان [ریزش] چیزی را گرفتن
knock one's block off <idiom>	خیلی سخت به کسی صدمه زدن
chip off the old block <idiom>	(هرچی گذاشته اون برداشته)رفتار مشابه به والدین داشتن
tower block	ساختمانبرجمانند
breeze-block	آجرسیمانی
block vote	رایفردیبهگروهی
block capitals	حروفبزرگسادهوبدونهیچگونهنشانوتزئینی
travelling block	بستانتقال
tension block	کششقرقره
block-capital	سرستون بالشتکی
block-cornice	قرنیز بلوکی
to walk around the block	دور بلوک خیابان راه رفتن
building block	کنده ساخت
building block	بنا کنده
building block	واحد مستقل که میتواند با دیگران ترکیب شود و یک سیستم تشکیل دهد
key-block	سنگ تاج
cluster-block	چندین طبقه آپارتمان
breeze-block	خاکه زغال نیمه سوز
block-plan	نقشه اولیه ساختمان
block-house	دژ چوبی
control block	کنده کنترل
pulley block	کلیدسایهروشن
pin block	بخشسوزنی
two man block	دفاع دونفره
to block out an inage	دراوردن یک تصویردرذهن
to block out an inage	طرح کردن یک فکر
to block a passage	مسدود کردن یک راه
to block a hat	قالب کردن یک کلاه
to block a ball	نگهداشتن توپ در بازی
title block	قسمت عنوان نامه
title block	قسمت مربوط به درج اطلاعات
three man block	دفاع سه نفره
tail block	قلاب عقب هواپیما
wood block	قاب چوبی سقف و کف اتاق قطعه چوب
chock-a-block	کاملا کشیده
hoisting block	گیرهجرثقیل
earth block	پلاکزمینی
crown block	قرقرهراس
chock-a-block	به هم چپیده
chock-a-block	مملو
chock-a-block	کیپ
chock-a-block	پر
chock-a-block	بالا کشیده
chock-a-block	کاملا افراشته
chock-a-block	خفت
tail block	قرقره طناب دار
foot block	زیر سری ستون
block storing	انبار کردن بارهای قوال
block letter	حروف درشت وسیاه نوعی حروف بدون زیر وزبر
block letter	چاپ نوعی حروف چوبی وبزرگ
block length	طول کندهای طول بلاک
block length	درازای بلوک طول بلوک
block length	درازای کنده
block house	موضع مستحکم
block heel	نعلبند پاشنه اسب
block header	سر بلوک
block graphics	نگاره سازی بلوک
block gap	gap interrecord شکاف بین بلاک
block gap	شکاف بین کندهای
block lining	پوشش با بلوک سیمانی
block lining	پوشش بلوکی
block mark	نشان کنده
block storing	کنار هم چیدن کانتینرهای مشابه
block sort	جورسازی کندهای
block sort	مرتب کردن بلاکی
block size	اندازه بلاک
block size	اندازه کندهای
block size	اندازه کنده
block shipment	ارسال تدارکات به طور یکجا ارسال اماد به طور قوال
block ship	سد کردن دهانه کانال
block protection	حفافت بلوک
block plot	صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
block operation	عملیات بلوک
block move	جابجایی بلوک
block move	انتقال بلوک
block diagram	نمودار بلوکی نمودار کلی
block diagram	بلوک دیاگرام