English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English Persian
tally plate برچسب ازمایش
tally plate برچسب تست
Other Matches
tally چوب خط
tally محاسبه چوب خط زدن
tally تطبیق کردن حساب نگهداشتن
tally کسب یا ثبت امتیاز
tally با چوب خط حساب کردن
tally ho در رهگیری هوایی یعنی هدف را دیدم یا هدف در معرض دید من است
tally خط نشان
tally شمارش شمارشگر
tally حساب
tally جای چوبخط برچسب
tally اتیکت
tally نظیر
tally قرین علامت
tally نشان
tally تطبیق کردن مطابق بودن
tally باچوبخط حساب کردن
tally شمردن
tally چوبخط
tally clerk بارشمار
tally sheet کاربرگ حسابداری
tally trade داد و ستد قسطی
tally trade داد و ستد اقساطی
plate نعل اسب
plate پلیت
plate ورقه اهن
plate شیشه
plate کلیشه
plate تسمه
a plate یک بشقاب
Could we have a plate please? ممکن است لطفا یک بشقاب برایمان بیاورید؟
x plate صفحات قائم موازی در لوله اشعه کاتدی
L-plate تحتتعلیم
plate لوحه
plate :بشقاب
plate متورق کردن
plate روکش کردن
plate : روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
plate بقدر یک بشقاب
plate لوحه روکش
plate لوح
plate پلاک
plate قاب
plate صفحه
plate صفحه فلزی ورقه
plate اندودن
plate پلاکهای توضیحات دستگاهها
plate روپوش دادن
plate زره پوش کردن
plate اب دادن
plate زره
plate ورقه
plate ورقه تنکه
plate صفحه اند
plate strap تسمه صفحه
plate spring فنر بشقابکی
plate shears قیچی ورق بر
rating plate پلاک مشخصات
plate valve سوپاپ بشقابکی
pole plate حمال تیر شیروانی که سرلاپه هارا نگاه میدارد
positive plate صفحه مثبت
rating plate صفحه مشخصات
plate roll غستگاه نورد صفحه
rating plate پلاک قدرت
silver plate اب نقره
silver plate نقره اندود
shielded plate صفحه محافظ
silver plate بانقره اندودن
screw=plate حدیده
silver plate فرف نقره
screw plate حدیده
screw plate مفتول کش
plate rheostat رئوستای صفحهای
plate rectifier یکسوسازاندی
plate rectifier یکسوساز صفحه
plate clutch کلاج صفحهای
plate circuit مدار صفحه اند
plate capacitor خازن صفحهای
plate basket سبد قاشق و چنگال
pattern plate صفحه مدل
nickel plate اب نیکل دادن گالوانیکی
negative plate صفحه منفی
shamrock plate plate union eyed three
mica plate ورق میکا
licence plate پلاک اتومبیل
kicking plate ورق پاخور
plate clutch کلاج دیسکی
plate condenser خازن صفحهای
plate girder تیر ساخته شده از تسمه
plate rack جایی که بشقاب هامی گذارندخشک شود
plate pulsing ضربه گری صفحه اند
plate puller انبر صفحه باتری
plate press پرس صفحه باتری
plate point نقطه پلیت
plate mill غستگاه نورد صفحه
plate mill دستگاه فرز غلطکی
plate mark طرف ودولت روی سیمینه وزرینه گذاشته میشود
plate mark انگ
plate mark نشان عیار
plate layer متصدی تعمیر خط اهن
iron plate ورق اهنی
slide plate صفحهلغزان
sill plate صفحهپایه
side plate پیشدستی
salad plate بشقابسالادخوری
reel plate صفحهقرقرهای
pressure plate صفحهنگهدار
plate grid صفحهمشبک
pitcher's plate صفحهاتصال
pad plate صفحهلایی
specification plate صفحهاختصاصی
splash plate صفحهآبپاش
strike plate صفحهتوپی
paper plate بشقاب کاغذی
finger-plate ورق دست خور
crown-plate بالشتک
There is a plate missing. یک بشقاب کم است.
Could we have a plate for the child? آیا ممکن است بشقابی برای بچه مان به ما بدهید؟
The plate is chipped. لبه بشقاب پریده است
warning plate صفحههشدار
warming plate صفحهگرم کننده
top plate صفحهبالایی
mounting plate صفحهپایه
home plate صفحهبازی
foot plate صفحه پایه
union plate صفحه چند چشمی
tin plate حلبی
tie plate بالشتک ریل
theoretical plate بشقابک نظری
surface plate تراز فلزی یا اهنی
surface plate تراز
stencil plate الگوی نقشه برداری
spring plate صفحه فنری
sole plate کف پنجره
wall plate زیرسری
water plate بشقابی که ته ان دو طبقه وبرای انست که اب گرم درمیان ان بریزند...نگاه دارند
wobble plate صفحه جنبان
escutcheon plate صفحهروقفلی
double plate صفحهیدوبله
dinner plate بشقابپلوخوری
armoured plate ورقهزرهی
absorbing plate صفحه جاذب
license plate پلاک
license plate نمرهی اتومبیل
book plate برچسب کتاب
wobble plate دیسکی که بصورت لولایی یاصلب به عنوان مکانیزم حرکت دهنده روی شفت نصب شده است
sole plate بالشتک
chrome plate روکش کردن با کروم
bottom plate صفحه مبنا
bolster plate صفحه برای مهار کردن
boiler plate سطح یخزده و سفت برف
block the plate موضع گرفتن در خط پایگاه برای بیرون کردن و سوزاندن دونده با تماس توپ
bed plate پایه یا شاسی فولادی پیش ساخته که به عنوان فونداسیون به کار برده میشود
bed plate صفحه فلزی که در کف ابگیرنصب میشود تا از فرسایش جلوگیری کند
bearing plate صفحه تکیه گاه
bearing plate صفحه اتکاء
battery plate صفحه باتری
base plate صفحه زیر ستون
base plate صفحه پای ستون
breast plate زره سینه
breast plate سینه بند اسب
chain plate صفحه فلزی کنار قایق برای بستن بادبان
centre plate keel drop
plate proof نمونه اول صفحات و مطلب چاپ شده
cap plate سرستون
cadminum plate ابکاری کادمیومی کردن
butt plate صفحه فلزی روی ته قنداق تفنگ
butt plate صفحه ته قنداق تفنگ
butt plate صفحه کف قنداق
buckled plate صفحه تاشده
buckled plate صفحه دولا شده
accumulator plate صفحه اکومولاتور
baffle plate موج گیر
baffle plate سپر
anchor plate سپر
active plate صفحه موثر
hot-plate اجاق برقی
hot-plate صفحه داغ
hot-plate چراغ خوراک پزی برقی یانفتی ویا گازی
hot plate اجاق برقی
hot plate صفحه داغ
hot plate چراغ خوراک پزی برقی یانفتی ویا گازی
plate glass شیشه سنگ شیشه تختهای
plate glass شیشه لوحی
number plate پلاک علائم مشخصه
anchorage plate صفحه مهاری
angle plate صفحه زاویه دار
backing plate صفحه تقویتی در هنگام تعمیرورقههای فلزی
back plate صفحه متحرکی که سیلندرچرخ و کفشکها روی ان سوار میشوند
armor plate ورق زرهی
armor plate زره دار کردن پوشاندن بازره
armor plate حفاظ یا پوشش زرهی
armor plate زره
arched plate صفحه قوس دار
plate voltage ولتاژ اندی
plate supply تغذیه صفحه
plate saturation اشباع اند
plate current جریان صفحه اند
number plate پلاک شماره
bridge plate پل بین سکوی بارگیری وخودرو
faure plate صفحه باتری خمیری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com