English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 184 (9 milliseconds)
English Persian
technical report گزارش فنی
Search result with all words
project technical report گزارش فنی طرح
project technical report گزارش فنی پروژه
Other Matches
technical اصولی اجرایی
technical اختصاصی
technical صنعتی
technical صناعت
technical فنی
technical متغیر
technical دگرگون شونده
technical know how دانش فنی
technical کم اهمیت
technical مربوط به ماشین یا فرآیند خاص
technical وسیله تکنیکی به کاربر برای شرح نحوه استفاده از نرم افزار یا سخت افزار یا علت عدم کارکردن آن
technical تخصصی
technical اصطلاحات وقواعد فنی
technical فن
technical foul خطای شروع بازی واترپولو پیش ازاعلام داور
technical foul حفظ توپ واترپولوزیر اب
technical foul به تاخیرانداختن بازی واترپولو
technical grade خلوص صنعتی
technical knockout ناک اوت فنی
technical language زبان فنی
technical language زبان تخصصی
technical manual ائین نامه فنی
technical manual دستور فنی
technical observer بازرس یا نافر فنی کارخانه در یکانهای رزمی که نافربه طرز استفاده از وسیله میباشد
technical personnel کادر فنی
technical progress پیشرفت فنی
technical colleges مدرسه عالی فنی
technical foul بازی با توپ واترپولو در حال ایستادن کف استخر
technical foul خطای فنی
technical escort پرسنل فنی متخصصی که همراه یک وسیله برای نصب یا اموزش یا کار انداختن ان حرکت می کنند
technical infringement خطاهای فنی
technical assistance کمک فنی
technical assistance کمکهای فنی
technical bulletin بولتن فنی
technical bulletin نشریه فنی
technical bureau دفتر فنی
technical characteristics خصوصیات فنی یک دستگاه یاوسیله
technical coefficients ضرائب فنی
technical data عوامل فنی
technical development توسعه فنی
technical education اموزش فنی
technical equipment تجهیزات فنی
technical escort اسکورت فنی
technical school اموزشگاه فنی
technical school مدرسه فنی
technical school هنرستان دبیرستان فنی
technical translator مترجم فنی
technical inspection معاینه فنی [خودرو]
technical producer محصولاتتخصصی
technical analysis آنالیز کردن
technical analysis تجزیه و تحلیل تکنیکی
technical terms شرایطدگرگونی
technical data اطلاعات فنی
technical produce نولیداتتخصصی
technical writer نویسنده فنی
technical university دانشگاه فنی
technical teaching اموزش فنی
technical college مدرسه عالی فنی
technical standards معیارهای فنی استانداردهای فنی
technical studies بررسی فنی
technical support پشتیبانی فنی
technical colleges دانشکده فنی
technical specifications مشخصات فنی
technical college دانشکده فنی
technical services خدمات فنی
technical staff کارمندان یا اعضای فنی
technical equipment compartment قسمتوسایلتخصصی
technical identification band نوارمشخصههایتکنیکی
technical sales and distribution فروش فناوری و پخش
contract technical instructor مربی فنی پیمانی
technical producer monitor صفحهنمایشگرمحصولاتفنی
senior technical college دانشگاه فناوری
the report goes چنین گویند
report گواهی
report شهرت
report مدرک
report انتشار
report شایعه
report اطلاع دادن
report گزارش دادن به
report خبردادن
report معرفی کردن خود
report صدای شلیک
report گزارش دیدبانی
report خبر
report گزارش تفصیلی وتاریخی جریان محاکمات که متضمن کلیه استدلالات وکلای طرفین و ادله ابرازیه است ودر CL از اهم منابع حقوق محسوب میشود
report صدا
report گزارش دادن
report گزارش
hot report گزارش مهم
demand report گزارشی که به هنگام نیازتولید میشود
departure report گزارش پایان تعمیرات گزارش عزیمت ناو گزارش حرکت
detailed report گزارش مشروح
docking report گزارش تعمیر ناو
this report is incredible این گزارش را نمیتوان باورکرد
critic report گزارش نتیجه جلسه انتقاد
contact report گزارش تماس با هواپیمای دشمن
annual report گزارش سالانه
annual report گزارش سالیانه
command report گزارش فرماندهی
an incomprehensive report گزارش کوتاه
amplifying report گزارش تماس با دشمن گزارش تکمیلی اخذ تماس بادشمن
contact report گزارش اخذ تماس
action report گزارش عملیات جنگی گزارش درگیری با دشمن
report cards کارنامه
report card کارنامه
to report for duty برای کار حاضر شدن وخود رامعرفی کردن
to report oneself حاضر شدن وخود را معرفی کردن
to write out a report به تفصیل نوشتن گزارشی
to write up a report به تفصیل نوشتن گزارشی
to make out a report به تفصیل نوشتن گزارشی
to draw up a report به تفصیل نوشتن گزارشی
viva report گزارش شفاهی
to report to the police خود را به پلیس معرفی کردن [بخاطر خلافی]
to report [to a body] گزارش دادن [به اداره ای]
mortar report گزارش تیراندازی خمپاره انداز دشمن گزارش تیرخمپاره انداز
press report گزارش خبری
report of survey گزارش تحقیقات یا بررسیها
report program برنامه گزارش
report writer گزارش نویسی
report writer نویسنده گزارش
schedule report گزارش زمانبندی شده
school report گزارش اموزشگاه
self report inventories پرسشنامههای خودسنجی
shelling report گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
report generation تولید گزارش
snap report گزارش فوری یا انی
spot report گزارش مشاهدات یا گزارش فوری از تحقیقات محلی
status report گزارش وضعیت
report generator گزارش زایی گزارش گیری
report generator تولیدگزارش
report generator گزارش ساز ایجادکننده گزارش
progress report گزارش پیشرفت کار
quarterly report گزارش سه ماهه
readiness to report حاضر جوابی
readiness to report امادگی برای پاسخ دادن
report file فایل گزارش
report generation گهارش زایی
report generator گزارش زا
report generator مولد گزارش
report generator نرم افزاری که امکان ادغام فایل ازپایگاه داده ها به متن را میدهد
report generator برای تامین گزارش کامل
subemit a report گزارش دادن
submit a report گزارش دادن
feeder report گزارشات تکمیلی
feeder report گزارشات بعدی
final report گزارش نهایی
interim report گزارش پیشرفت کار
fitness report گزارش ارزیابی از نحوه خدمتی
fitness report تعرفه خدمتی
flash report گزارش انی
flash report گزارش برق اسا
hot report اطلاعات مهم کسب شده از روی تفسیرعکس هوایی
internal report گزارش داخلی
management report گزارش مدیریت
survey report گزارش بازرسی
situation report گزارش وضعیت
docking report گزارش عملیات تعمیراتی در حوضچه
draft report گزارش نیمه نهایی
periodic report گزارش دورهای
error report گزارش خطا
of good report نیک نام
neither report was correct هیچیک از ان دو گزارش درست نبود
evaluation report گزارش ارزیابی وضعیت
i saw the report in the rough من پیش نویس این گزارش رادیدم
weekly progress report گزارش هفتگی کار
cargo outturn report گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
aircraft accident report گزارش سانحه هوایی
report tothe director خود را حضورا نزد رئیس معرفی کنید
periodic intelligence report گزارش نوبهای اطلاعاتی
report program generator زبان برنامه نویسی درکامپیوترهای شخصی برای آماده کردن گزارشات تجاری که به دادههای درون فایل , پایگاه داده ها و...امکان شامل شدن میدهد
report progarm generator تولیدبرنامه گزارش
report progarm generator مولدبرنامه گزارش
a true and accurate report گزارشی درست و دقیق
report progarm generator زبان ار- پی- جی
daily progress report گزارش روزانه پیشرفت کار
The details of the report were verified by the police. جزییات گزارش توسط پلیس تصدیق وتأیید شد
practical extraction and report language زبان برنامه نویسی مفسر
to report somebody [to the police] for breach of the peace از کسی به خاطر مزاحمت راه انداختن [به پلیس] شکایت کردن
action oriented management report گزارشی که شرایط غیرعادی رابا توجه ویژهای که نیازدارد به مدیریت هشدار میدهد
practical extraction and report language برای توید متنهای CGI که می توانند فرم هایی را پردازش کنند یا روی وب سرور برای بهبود وب سایت توابعی انجام دهند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com