Dictiornary-Farsi | technical terms | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 129 (8 milliseconds)

English	Persian
technical terms	شرایطدگرگونی


Other Matches

It is for the Court to fix the terms. [ The terms are a matter for the Court to fix.]	این مربوط به دادگاه می شود که شرایط را تعیین کند.
terms	شرایط
come to terms <idiom>	به موافقت رسیدن
in terms of	برحسب
To come to terms with someone .	با کسی کنا رآمدن
it is a in terms	پرازاصطلاحات است اصطلاعات فراوان دارد
come to terms	سازش کردن
terms	ضوابط
to come to terms	سازش یا موافقت پیداکردن
credit terms	شرایط اعتبار
terms of shipment	شرایط حمل
nautical terms	اصطلاحات دریایی
contradiction in terms	تناقص لفظی
perturbation [terms]	آشفته [در نظریه اختلال] [فیزیک]
conference terms	شرایط کنفرانس
delivery terms	شرایط تحویل
mutual terms	شرایطی که بموجب ان دو تن بجای اینکه پول بدهند کارمیکند
implied terms	شرایط تلویحی
shipping terms	شرایط حمل
settlement terms	شرایط تسویه
settlement terms	شرایط پرداخت
payment terms	شرایط پرداخت
liner terms	شرایط خط کشتیرانی
mutual terms	شرایط متقابل
landed terms	قیمت کالا به شرط تخلیه درمقصد
botanical terms	اصطلاحات گیاه شناسی
terms and conditions	ضوابط و شرایط
usual terms	شرایطمعمولی
scientific terms	شرایطعلمی
popular terms	شرایطتودهای
we are not on speaking terms	با هم حرف نمیزنیم با هم قهر هستیم
terms of trade	شرایط معامله
terms of trade	رابطه مبادله
terms of payment	شرایط پرداخت
terms of trade	شرایط مبادله
delivery terms	نحوه تحویل
We are on very friendly terms .	میانه ماخیلی گرم است
implied terms	شرایط ضمنی
We are not on speaking terms .	با هم قهر هستیم
architectural terms	اصطلاحات معماری
reasonableness of terms in contract	معقول بودن شرایط قرارداد
terms and conditions of the credit	ضوابط و شرایط اعتبار
the difference between the consecutive terms	اختلاف هر دو جمله متوالی [ریاضی]
ink hard terms	اصطلاحات غلنبه که حاکی ازعلم فروشی باشد
She is not well disposed towards me . She is not on particularly . fricndly terms with me .	با من میانه یی ( میانه خوبی ؟ میانه چندانی ) ندارد
I am on intimate terms with one of the ministers .	با یکی از وزراء نزدیک هستم
She is on familiar (intimate) terms with me.	با من رویش باز است
sum of the terms of an infinite sequence	سری [ریاضی]
sum of the terms of an infinite sequence	مجموع یک دنباله [ریاضی]
international commercial terms (incoterm	قراردادهای تجارت بین الملل که بوسیله اتاق بازرگانی بین الملل تهیه شده است
international commercial terms (incoterm	اینکوترمز
To talk in contradictory terms. To contradict one self .	ضد ونقیض با من حرف زدن
technical	اصولی اجرایی
technical	اختصاصی
technical	فن
technical	اصطلاحات وقواعد فنی
technical know how	دانش فنی
technical	صنعتی
technical	صناعت
technical	متغیر
technical	دگرگون شونده
technical	فنی
technical	مربوط به ماشین یا فرآیند خاص
technical	وسیله تکنیکی به کاربر برای شرح نحوه استفاده از نرم افزار یا سخت افزار یا علت عدم کارکردن آن
technical	تخصصی
technical	کم اهمیت
technical university	دانشگاه فنی
technical translator	مترجم فنی
technical teaching	اموزش فنی
technical support	پشتیبانی فنی
technical writer	نویسنده فنی
technical produce	نولیداتتخصصی
technical producer	محصولاتتخصصی
technical analysis	تجزیه و تحلیل تکنیکی
technical analysis	آنالیز کردن
technical inspection	معاینه فنی [خودرو]
technical studies	بررسی فنی
technical assistance	کمک فنی
technical education	اموزش فنی
technical equipment	تجهیزات فنی
technical escort	اسکورت فنی
technical colleges	مدرسه عالی فنی
technical foul	خطای فنی
technical college	دانشکده فنی
technical foul	بازی با توپ واترپولو در حال ایستادن کف استخر
technical foul	حفظ توپ واترپولوزیر اب
technical development	توسعه فنی
technical data	عوامل فنی
technical colleges	دانشکده فنی
technical assistance	کمکهای فنی
technical bulletin	بولتن فنی
technical bulletin	نشریه فنی
technical bureau	دفتر فنی
technical characteristics	خصوصیات فنی یک دستگاه یاوسیله
technical coefficients	ضرائب فنی
technical data	اطلاعات فنی
technical infringement	خطاهای فنی
technical foul	به تاخیرانداختن بازی واترپولو
technical escort	پرسنل فنی متخصصی که همراه یک وسیله برای نصب یا اموزش یا کار انداختن ان حرکت می کنند
technical progress	پیشرفت فنی
technical report	گزارش فنی
technical school	اموزشگاه فنی
technical school	مدرسه فنی
technical school	هنرستان دبیرستان فنی
technical services	خدمات فنی
technical specifications	مشخصات فنی
technical staff	کارمندان یا اعضای فنی
technical standards	معیارهای فنی استانداردهای فنی
technical personnel	کادر فنی
technical observer	بازرس یا نافر فنی کارخانه در یکانهای رزمی که نافربه طرز استفاده از وسیله میباشد
technical foul	خطای شروع بازی واترپولو پیش ازاعلام داور
technical grade	خلوص صنعتی
technical college	مدرسه عالی فنی
technical knockout	ناک اوت فنی
technical language	زبان فنی
technical language	زبان تخصصی
technical manual	ائین نامه فنی
technical manual	دستور فنی
senior technical college	دانشگاه فناوری
project technical report	گزارش فنی طرح
contract technical instructor	مربی فنی پیمانی
project technical report	گزارش فنی پروژه
technical sales and distribution	فروش فناوری و پخش
technical producer monitor	صفحهنمایشگرمحصولاتفنی
technical identification band	نوارمشخصههایتکنیکی
technical equipment compartment	قسمتوسایلتخصصی
To talk in measured terms . To talk slowly.	شمرده صحبت کردن
to buy something on a deferred payment plan [on a time payment plan] [on deferred terms]	چیزی را قسطی خریدن