Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
telescope base
پایهتلسکوپ
Other Matches
telescope
دوربین نجومی
telescope
تلکسوپ تلسکوپ بکار بردن
telescope
دوربین
telescope
وسیلهای برای گرفتن تابشهای الکترومگنتیک
telescope
تلسکوپ
refracting telescope
تلسکوپ شکستی
refracting telescope
تلسکوپ انکساری
reflecting telescope
تلسکوپ بازتابی
the penetration of a telescope
رسایی
the penetration of a telescope
دوربین
the penetration of a telescope
قوه دوربین
reflecting telescope
تلسکوپ انعکاسی
panoramic telescope
زاویه یاب توپ
diopter telescope
تلسکوپ دیوپتر
radio telescope
رادیوی نجومی
electron telescope
تلسکوپ الکترونی
elbow telescope
دوربین بازویی
radio telescope
رادیو تلسکوپ
radio telescope
تلسکوپ رادیویی
radio telescope
رادیوتلسکوپ
cross section of a reflecting telescope
قسمتمورببازتابتلسکوپ
cross section of a refracting telescope
بخشعرضیبازتابتلسکوب
sub base
زیر بستر
to base one self
تکیه کردن
to base one self
اعتماد کردن
third base
موضع بازیکن برای دفاع منطقه دورپایگاه سوم دربازی بیس بال
sub base
زیر قشر
base course
قشر لعاب
base 0
پایه 01
base 0
decimal
base course
قشر پی راه
base course
لایه اساس قشر اساس
base course
لایه شالوده
r base
ار- بیس
first base
اولینپایگاه
second base
دومینپایگاه
get to first base
<idiom>
موفق بودن ،شروع خوبی راداشتند
off base
<idiom>
غیر دقیق ،نادرست
coupling base
اتصال دهنده چاشنی به کلاهک
coupling base
وسیلهای که چاشنی را به کلاهک یا خرج مشتعل کننده وصل میکند
defense base
پایگاه دفاعی
data base
مبنای اطلاعات
defense base
پایگاه پدافندی
base of a triangle
قاعده
[مثلثی]
[ریاضی]
data base
پایگاه داده ها
knowledge base
پایگاه دانش
knowledge base
پایگاه معلومات
inorganic base
باز غیر الی
inorganic base
باز معدنی
hard base
باز سختbaseball
hard base
سکوی پرتاب موشک ضد ترکش اتمی
hard base
سکوی پرتاب مستحکم
fuse base
پایه ی فیوز
fox base+
فاکس بیس پلاس
floating base
ناولجستیکی شناور یا کاروان لجستیکی شناور دریایی
floating base
پایگاه شناور دریایی
filbert base
پایگاه دروغین
filbert base
پایگاه فریبنده
conjugate base
باز مزدوج
column base
پایه ستون
base surge
ابر پایه قارچ اتمی
base surge
ابر غلطان اتمی در ترکش سطحی
base stone
سنگ زیرین
base spray
بسک ته
base spray
بسکهای ته گلوله
base speed
سرعت منتجه
base speed
سرعت مبنا
base shop
تعمیرگاه پادگانی
base shop
تعمیرگاه نگهداری امادگاهی تعمیرگاه پایگاهی
base shear
نیروی کلی حاصل از زلزله در پای ساختمان برش پای ساختمان
base section
رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
base section
بخش اماد لجستیکی منطقه جلو
base running
دویدن بسوی پایگاه
base symbol
علایم قراردادی مبنا
base period
زمان مبنا
column base
ته ستون
column base
زیرستون
chart base
چارت مادر
chart base
چارت مبنا
center base
میدان مرکزی
bayonet base
پایه لامپ میخی
base width
عرض پایه پهنای پایه
base width
ستبرای پایه
base unit
یکای اصلی واحد اصلی
base unit
یکای بنیادی
base unit
یکان مبنا
base unit
یکان پایگاهی
base runner
توپزنی که در پایگاه است یابسوی ان می رود
knowledge base
پایگاه اگاهی
base-court
حیات بیرونی
pin base
پایهمیله
recharging base
بخشتغذیه
sinister base
منحنیانتهایی
sprung base
تشکفنری
tax base
ماخذ مالیات
tax base
مبنای مالیاتی
swivel base
پایهگردنده
wave base
سطحموج
stanchion base
زیرستون
staging base
پایگاه تجدید سوخت یابارگیری مجدد یا جابجا کردن کالاها در کشتی یا هواپیما
square base
کف گلوله یا قسمت ته گلوله
magazine base
محلانبارخشاب
time base
ایستگاه مبنای اندازه گیری زمان مبنای زمانی
dexter base
پایهراستی
fixed base
پایهثابت
hardwood base
پایهسختچوبی
concrete base
پایهیبتونی
centre base
ستونمرکزی
bracket base
پایهقلاب
base of splat
پایهپشتصندلی
wheel base
فاصله بین چرخ جلو و عقب در خودروهایی که از یک اکسل بیشتر دارند
lamp base
پایهلامپ
mobilization base
حداقل منابع لازم برای بسیج نیروهاپایگاه بسیج
time base
مبدا زمانی
software base
مبنای نرم افزار
soft base
باز نرم
octal base
هشت پایهای
number base
پایه عدد
number base
عدد پایه
number base
مبنای عددی
naval base
پایگاه دریایی
monetary base
پایه پولی
monetary base
مبنای پولی
mobilization base
مبنای بسیج
magneto base
پایه مگنت
loktal base
لامپ قفلی
loctal base
لامپ قفلی
polyacid base
باز چند اسیدی
polyacidic base
باز چند اسیدی
single base
تک مادهای
single base
باروت یک حبهای
sight base
پایه زاویه یاب یا دستگاه نشانه روی
It is base on a precedent.
مسبوق به سابقه است
Asiatic base
پایه یونی
[آسیایی]
schiff base
باز شیف
return to base
بازگشت هواپیما به پایگاه به طور سالم هواپیمای بازگشتی
Attic base
پایه ی آتنی
pseudo base
شبه باز
production base
مبنای تولید یا تولیدات ملی
prisoners base
بازی گرگم بهوا
lewis base
باز لوویس
base mortar
خمپاره مبنا
base fuze
ماسوره ته گلوله
base frame
چهارچوب زیر دستگاهها
base font
فونت پیش فرض
base font
فونت پایه
base flow
مقدار جریان ابی که رودخانه در حالت غیرسیلابی دارد
base flow
جریان پایه
base ejection
پرتاب شونده از ته
base ejection
ته پران
base development
تهیه پایگاه
base depot
امادگاه واقع در پایگاه امادگاه مبنا
base defense
پدافند پایگاه
base defense
پدافند از پایگاه
base cover
عکس برداری اولیه
base court
حیاط بیرونی یاعقبی
base complex
مجتمع پایگاه هوایی یا دریایی یا زمینی و غیره
base command
فرماندهی پایگاه
base fuze
ماسوره ته
base fuze
ماسوره ته پران
base memory
حافظه پایه
base map
نقشه مبنا
base map
نقشه پایگاه
base map
نقشه مادر
base loading
بار اولیه
base loading
بارگیری انجام شده در پایگاه
air base
پایگاه هوایی
base line
خط توجیه
base line
خط کور
base line
خط مبنا
base line
خط پایه
base level
تهتراز
base ignition
احتراق تحتانی
base hit
ضربه به داخل محوطه باامتیاز
base circle
هر قسمت اریب از یک سیلندر دایره مبنا
base camp
پایگاه اصلی کمپ اصلی
base rates
نرخ مبنا
base rates
تعرفه مبنا
base rates
نرخ پایه
base rates
اهنگ پایه
base rate
ارزش اولیه
base rate
نرخ مبنا
base rate
تعرفه مبنا
base rate
نرخ پایه
base rate
اهنگ پایه
base metals
فلز پست
base metals
فلزات اصلی فلزات کم بها
base metals
فلزات بنیانی
base metals
فلز پایه
base metal
فلز پست
base metal
فلزات اصلی فلزات کم بها
base metal
فلزات بنیانی
base rates
ارزش اولیه
base camp
پایگاه مبنا
base born
حرامزاده
base band
1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
base band
مدار ارتباطی که سیگنالهای محدود را در باند پایه ارسال کند
base band
روش ارسال که در آن کل پهنای باند کابل استفاده میشود و سیگنال داده تقسیم نمیشود. مثل اینترنت
base band
ارسال داده با تغییر مسط ح ولتاژ در مسیر اتصال
base address
آدرس مبنا
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com