Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English
Persian
temperature of dew point
علامتشبنمدرهوا
Search result with all words
yield point at normal temperature
نقطه تسلیم در دمای بالا
temperature set point knob
دکمهتنظیمدما
Other Matches
temperature
درجه حرارت
temperature
درجه حرارت دما
to take one's temperature
درجه گرمای کسیراسنجیدن نبض کسیرادیدن
temperature
درجه گرما
temperature
دما
temperature
حرارت
absolute temperature
دمای مطلق
drop in temperature
کاهش دما
reversal temperature
دمایی که در ان خطوط طیفی گاز برافروخته در مقابل طیف جسم سیاه ناپدیدمیشوند
rise in temperature
افزایش دما
temperature rise
افزایش دما
room temperature
دمای اتاق
ignition temperature
درجه حرارت احتراق
transition temperature
دمای تبدیل
transition temperature
دمای فراگذری
final temperature
درجه حرارت نهایی
cryogenic temperature
دمای سرمازایی
high temperature
دمای بالا
transition temperature
دمای تحول
total temperature
دمای کل
curie temperature
دمای کوری
he has no temperature to day
امروز تب ندارد
fall in temperature
کاهش دما
desired temperature
حرارتمطلوب
temperature gradient
گرادیان دما
temperature variation
تغییر دما
temperature limit
مرز دما
temperature programmer
برنامه ریز دما
temperature saturation
اشباع دمایی
temperature scale
مقیاس دما
temperature sense
حس دما
temperature spots
نواحی دماگیر
effective temperature
دمای موثر
equiviscous temperature
گرمای لزوجت
equiviscous temperature
دمای همدوسندگی
temperature gradient
تغییر درجه حرارت با زیادشدن عمق اب دریا
softening temperature
دمای نرم شدن
thershold temperature
استانه دمای ذرات
filament temperature
درجه حرارت فیلامان
temperature coefficient
ضریب دما
temperature coefficient
ضریب حرارتی
tempering temperature
درجه حرارت بازپخت
temperature correction
تصحیح دمایی
temperature function
تابع دما
temperature stress
تنش حرارتی یا دمایی
optimum temperature
دمای بهینه
neel temperature
دمای نل
barrel temperature
دمای پاتیل
mixture temperature
دمای اختلاط
maximum temperature
دمای ماکزیمم
maximum temperature
درجه حرارت حداکثر
brittleness temperature
دمای شکنندگی
annealing temperature
دمای تابکاری
low temperature
درجه حرارت پایین
temperature selector
تنظیمکنندهحرارت
temperature scales
میزاندما
temperature gauge
صفحهدما
operating temperature
درجه حرارت کار
operating temperature
دمای عملیاتی
boyle's temperature
دمای بویل
actual temperature
درجهدمایواقعی
brightness temperature
دمای درخشایی
brittle temperature
دمای شکنندگی
temperature control
درجهحرارت
blackbody temperature
دمای جسم سیاه
ambient temperature
درجه حرارت محیطی
kelvin temperature
دمای کلوین
internal temperature
دمای درونی
intermediate temperature
درجه حرارت میانی
intermediate temperature
درجه حرارت متوسط
virtual temperature
دمایی که ذرهای از هوا داراخواهد بود اگر فاقد بخار اب باشد
variations of temperature
اختلافات گرما درجات مختلف گرماوسرما
critical temperature
دمای بحرانی
critical temperature
درجه حرارت بحرانی
internal temperature
درجه حرارت داخلی
ambient temperature
دمای محیط
inversion temperature
دمای وارونگی
point to point network
شبکه نقطه به نقطه
point to point line
خط نقطه به نقطه
point-to-point connection
اتصال نقطه به نقطه
approximate absolute temperature
دمای مطلق تقریبی
wet bulb temperature
دمای تر مخزن
constant temperature pressure
welding combustion جوشکاری فشاری در دمای ثابت جوشکاری گازی
centigrade temperature scale
مقیاس دمای سانتی گراد مقیاس دمای سلیسوس
temperature control knob
دریچهکنترلدما
centigrade temperature scale
اشل دمایی سانتیگراد
celsius temperature scale
مقیاس دمای سلسیوس مثیاس دمای سانتی گراد
thermodynamic temperature scale
مقیاس دمای ترمودینامیکی
absolute temperature scale
مقیاس مطلق
absolute temperature scale
مقیاس دمای مطلق
compressor inlet temperature
دمای گازهای ورودی کمپرسور
dry bulb temperature
دمای خشک مخزن
magnetic transition temperature
درجه حرارت تبدیل مغناطیسی
heat deflection temperature
دمای انحراف گرمایی
rankin temperature scale
مقیاس دمای رانکین
high or low temperature
گرمای زیادیاکم
high temperature alloy
الیاژ درجه حرارت بالا
high temperature strength
استحکام حرارتی
hot temperature zone
ناحیه بسیار گرم
internal temperature rise
افزایش درجه حرارت داخلی
standard temperature and pressure
شرایط متعارف فشار و دمای متعارف
normal temperature and pressure
شرایط متعارفی
normal temperature and pressure
شرایط متعارف فشار و دمای متعارف
normal temperature and pressure
شرایط استاندارد
maximum surface temperature
درجه حرارت سطحی حداکثر
standard temperature and pressure
شرایط استاندارد
kelvin temperature scale
اشل دمایی کلوین
magnetic transition temperature
نقطه کوری
rankin temperature scale
اشل دمایی رانکین
standard temperature and pressure
شرایط متعارفی
temperature independent paranagnetism
پارامغناطیس گرما مستقل
exhaust gas temperature
دمای گاز خروجی
high temperature steel
فولاد با ثبات حرارتی
rubbery transition temperature
دمای تبدیل لاستیکی
maximum safe temperature
درجه حرارت مجاز حداکثر
rankine temperature scale
مقیاس دمای رانکین
gamma transition temperature
دمای تبدیل شیشهای
glass transition temperature
دمای تبدیل شیشهای
reaumur temperature scale
اشل دمایی در سیستم غیرمتریک
glasy trainsition temperature
دمای تبدیل شیشهای
daily range of soil temperature
دامنه تغییرات حرارت روزانه خاک
tumble dry at low temperature
بادرجهکموخشکبهمبزنید
maximum permissible temperature rise
حداکثر مقدار افزایش درجه حرارت مجاز
tumble dry at medium to high temperature
بادرجهمتوسطبهبالاوخشکبهمبزنید
0.42
[zero point four two]
[zero point forty-two]
[forty-two hundreths]
صفر ممیز چهار دو
[ریاضی]
near point
نقطه نزدیک
not to point
بیرون از موضوع
zero point
نقطه مرکزی گلوله اتشین اتمی در لحظه انفجار
point four
اصل چهار
not to the point
خارج از موضوع
on the point of going
در شرف رفتن
point four
چهارمین ماده از مواد اصلی نطق افتتاحیه ترومن رئیس جمهور امریکادر ژانویه 9491 در کنگره که در ان پیشنهاد شده بود که ایالات متحده امریکا به وسیله تامین کمکها و مساعدتهای فنی در کشورهای توسعه نیافته جهان
off to a point
باریک شده نوک پیدامیکند
not to point
پرت بیجا
zero point
نقطه صفر
in point
مناسب
in point
بجا
to the point
بجا
to come to a point
بنوک رسیدن
to the point
مربوط بموضوع
to come to a point
باریک شدن
point four
رهبری این گونه ممالک را به دست گیرد
three point
فن 3 امتیازی کشتی
point to point
1-اتصال مستقیم بین دو وسیله . 2-شبکه ارتباطی که در آن هر گره مستقیما به سایر گره ها وصل هستند
try for point
تلاش برای کسب امتیاز
point to point
را پشتیبانی میکند و برای تامین ارسال داده بین کامپیوتر کاربر و سرور راه دور روی اینترنت با استفاده از پروتکل شبکه ICPIFP به کار می رود
let point
امتیازی که بخاطر مداخله حریف به رقیب او داده میشود
way point
ایستگاههای هوایی ایستگاههای اصلی عملیات هوانوردی
off the point
بدون اینکه وابستگی داشته باشد
off the point
بطور نامربوط
off the point
بطور بی ربط
in point
در خور
point to point
نقطه به نقطه
point to point
پروتکلی که اتصال شبکه آسنکرون
far point
برد بینایی
point
هدف گیری کردن
to point to something
به چیزی اشاره کردن
point
پوینت
point
سر
point
محل یا موقعیت
point
نشان میدهد
point
که تقسیم بین واحد کامل و بخش کسری آنها
point
نشانه روی کردن
The point is that…
چیزی که هست
to let it get to that point
اجازه دادن که به آنجا
[موقعیتی]
برسد
point
نوک
One point for you.
یک درجه امتیاز
[ بازی]
برای تو.
beside the point
<idiom>
مسائل حاشیهای
come to the point
<idiom>
به نکتهاصلی رسیدن
point out
<idiom>
توضیح دادن
point
نقط ه
point
نقط های در تخته مدار یا در نرم افزار که به مهندس امکان بررسی سیگنال یا داده را میدهد
point
اصل
point
اشاره کردن دلالت کردن متوجه کردن نکته
point
سب زدن به دایرههای مختلف هدف از 01 به پایین
point
باریک کردن
to point to something
به چیزی متوجه کردن
point
به سمت متوجه کردن
point
مقصود
point
محل مرکز
point
نقط های در برنامه یا تابع که مجددا وارد میشود
point
محل شروع چیزی
point
درصد
point
نقط های که تقسیم بین بیتهای عدد کامل و بخش کسری آنرا از عدد دودویی نشان میدهد
point
مرکز راس حد
point
محل
point
دماغه
point
نقطه نوک
point
حد
point
جهت مرحله
point
قطبهای باطری یاپلاتین
point
رسد نوک
point
نوکدار کردن
point
ممیز
[در کسر اعشاری]
[ریاضی]
Now he gets the point!
<idiom>
دوزاریش حالا افتاد!
[اصطلاح]
point
گوشه دارکردن
point
نقطه گذاری کردن
point
نوک گذاشتن
point
خاطر نشان کردن
point
نکته
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com