Dictiornary-Farsi | tension block | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
tension block	کششقرقره


Other Matches

tension	قوره کشش زور
tension	قدرت
tension	تنش
tension	کشش
tension	امتداد
tension	تمدد
tension	قوه انبساط
tension	سفتی
tension	فشار
tension	بحران تحت فشار قرار دادن
tension	تنش کشمکش
tension adjuster	حافظ کشش طناب
high-tension	تانسیون
high-tension	فشار قوی
surface tension	کشش سطحی
ring tension	کشش حلقوی
electric tension	فشار الکتریکی
electric tension	ولتاژ
low tension	فشار ضعیف
low tension	دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
load tension	ولتاژ بار
tension load	بار کششی
tension field	میدان کششی
tension rod	میلهفشار
tension disc	صفحهکشش
tension screw	پیچکشش
tension spring	کششنخ
tension dial	درجهریزودرشتبافت
tension adjustment	میزان فشار
track tension	تنظیم شنی تانک
track tension	کششی شنی
tension relaxation	تنش- ارمش
tension member	میله کششی عضو کششی
tension member	قطعه کششی
tension head	بار کشش
tension flange	عضو کششی
interfacial tension	کشش سطحی
high tension	فشار قوی
high tension	فشارقوی
moisture tension	کشش نم
tension test	ازمایش کشش
warp tension	کشش نخ های تار [میزان کشیدگی نخ های چله در دار که یکنواختی آن در بوجود آمدن فرشی یکنواخت و صاف امری ضروری است.]
yarn tension unit	قسمتکششنخبافندگی
high tension generation	تولید فشار قوی
high tension fuse	فیوز فشار قوی
high tension engineering	مهندسی فشار قوی الکتریکی
abrasive belt tension	کشش تسمه سنگ سمباده
high tension distributor	مقسم فشار قوی
high tension diode	دیود فشار قوی
high tension porcelaine	چینی فشار قوی
tension test diagram	نمودار ازمایش کشش
high tension indicator	مقره فشار قوی
abrasive belt tension	کشش تسمه
high tension capacitor	خازن فشار قوی
high tension connector	رابطارتفاعکشش
high tension maine	شبکه فشار قوی
high tension protection	حفافت فشار قوی
high tension system	سیستم فشار قوی
tension pulley wheel	محلکشیدگیدندهای
high tension magneto	مگنت پر فشار
high tension cable	کابل فشار قوی
low tension winding	سیم پیچ فشار ضعیف
low tension magneto	مگنت کم فشار
low tension battery	باتری فشار ضعیف رادیو
high tension line	خط فشار قوی
high tension winding	سیم پیچی فشار قوی
high tension test	ازمایش فشار قوی
high tension apparatus	دستگاه فشار قوی
high tension battery	باطری فشار قوی
high tension generator	مولد فشار قوی
high tension breaker	کلید فشار قوی
high tension switch	کلید فشار قوی
high tension power plant	نیروگاه فشار قوی
fault tension protective switch	کلید محافظ ولتاژ عیب
impluse high tension generator	مولد فشار قوی ضربهای
medium tension distribution line	خطسیرپخشفشارمتوسط
low-tension distribution line	خطسیرپخشفشارضعیف
high tension electrolytic capacitor	خازن الکترولیت فشار قوی
cable rigging tension chart	جدولی که ارتباط بین تنش کابل کنترل و درجه حرارت رانشان میدهد
high tension test bridge	پل ازمایش فشار قوی
d.c. high tension power transmission	انتقال فشار قوی دی . سی .
high tension transmission tower	دکل انتقال فشار قوی
high tension transmission line	خط انتقال فشار قوی
high tension bridge equipment	دستگاه ازمایش فشار قوی
high-tension electricity transmission	امتدادبلندناقلالکتریسیته
high tension measurement bridge	پل اندازه گیری فشار قوی
block	قالب ریختن
block	بلوک ساختن
block	یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
block	دفاع در مقابل ابشار
block	سدکردن غیرمجاز حریف
block	دفاع
block	سد کردن خطا
block	بلوک سیمانی
block	قرقره طناب خور
block	یک دستگاه ساختمان
block	مجموعهای از موضوعات در یک گروه
block	تعدادی رکورد ذخیره شده به عنوان یک واحد
block	بلاک
block	مسدودکردن
block	توقف رویدادن چیزی
self block	خودبندی
block	توده
block	سد
block	قالب کردن
block	مانع شدن از بازداشتن
block	بستن مسدود کردن
block	قطعه
block	کنده مانع ورادع
block	بلوک
block	اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
block	جعبه قرقره
block	انسداد
block	بنداوردن
block	توده قلنبه
block	منطقه
block	قطعه زمین
block	پخش پارازیت سدکردن مسیر پیشروی
block	مانع شدن
block	سد قالب
block	پارازیت
block	کنده
block	قرقره
block	مانع
block	سد کردن
on the block <idiom>	فروخته شده
block out	جاسازی
the block	مردن بوسیله گردن زنی
v block	گونیای جناقی
block	فراکسیون
block	بندال
block	وقفه
chock-a-block	کیپ
chock-a-block	مملو
chock-a-block	بالا کشیده
chock-a-block	به هم چپیده
chock-a-block	کاملا افراشته
chock-a-block	پر
chock-a-block	خفت
wood block	قاب چوبی سقف و کف اتاق قطعه چوب
block and tackle	طناب و قرقره
leg block and under over	فن تندر با گرفتن بازوهای حریف از بیخ شانه و از تو وپیچاندن او
keel block	تیر حمالی که به کشش کارمیکند
block and tackle	قرقره و زنجیر
input block	بلاک ورودی
input block	واحد ورودی
chock-a-block	کاملا کشیده
anchorage block	بستلنگرگاه
crown block	قرقرهراس
travelling block	بستانتقال
to walk around the block	دور بلوک خیابان راه رفتن
block vote	رایفردیبهگروهی
breeze-block	آجرسیمانی
tower block	ساختمانبرجمانند
chip off the old block <idiom>	(هرچی گذاشته اون برداشته)رفتار مشابه به والدین داشتن
knock one's block off <idiom>	خیلی سخت به کسی صدمه زدن
tail block	قرقره طناب دار
pulley block	کلیدسایهروشن
pin block	بخشسوزنی
earth block	پلاکزمینی
to block [to block up] [to clog] [to clog up] something	جلوی جریان [ریزش] چیزی را گرفتن
hoisting block	گیرهجرثقیل
block capitals	حروفبزرگسادهوبدونهیچگونهنشانوتزئینی
pully block	قرقره مرکب
two man block	دفاع دونفره
stone block	قالبسنگ
starting block	تخته استارت
starting block	سکوی شروع
spike over the block	ابشار از بالای دفاع
three man block	دفاع سه نفره
snatch block	قرقره فلزی چفت دار
shoulder block	سد کردن حریف با ضربه شانه
title block	قسمت مربوط به درج اطلاعات
storage block	بلوک ذخیره
swage block	قالب سوراخ سوراخ
tail block	قلاب عقب هواپیما
cluster-block	چندین طبقه آپارتمان
tackle block	دستگاه قرقره جرثقیل
swivel block	قرقره گردان
breeze-block	خاکه زغال نیمه سوز
block-plan	نقشه اولیه ساختمان
block-house	دژ چوبی
block-cornice	قرنیز بلوکی
title block	قسمت عنوان نامه
radius block	بلوک شعاعی
snatch block	قرقره پران
to block a passage	مسدود کردن یک راه
offensive block	دفاع تهاجمی
nested block	بلوک تو در تو
nerve block	وقفه عصبی
to block out an inage	طرح کردن یک فکر
to block out an inage	دراوردن یک تصویردرذهن
block-capital	سرستون بالشتکی
one man block	تک دفاع
pierce the block	شکافتن دفاع
radium block	بلوک شعاعی
punch down block	وسیلهای که در شبکه محلی برای اتصال کابل UTP
to block a ball	نگهداشتن توپ در بازی
to block a hat	قالب کردن یک کلاه
power block	سد کرپدن راه مدافع بوسیله مهاجم با راندن او به عقب بابکنار