English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English Persian
text book کتاب درسی
text book کتاب اصلی دریک موضوع
text book رساله
Search result with all words
to margin the text of a book در حاشیه گذاشتن کتاب
Other Matches
text برنامهای که فایل متن را طبق قوانین از پیش تعیین شده مرتب میکند مثل پهنای خط و اندازه صفحه
text انتخابی دربرنامه که امکان ویرایش متن را فراهم میکند
text نرم افزاری که برای کاربر امکانات ویرایش متن را فراهم میکند
text ثبات ذخیره سازی کامپیوتر موقت فقط برای حروف متن
text فایل ذخیره شده روی کامپیوتر حاوی متن و نه ارقام یا داده
text امکاناتی برای نوشتی متن , ذخیره سازی , بازیابی , ویرایش و چاپ
text امکاناتی برای ویرایش متن , تغییر , درج و حذف
text حالت فعال کامپیوتر یا صفحه نمایش که فقط حروف از پیش تعیین شده را نمایش میدهد و امکان نمایش تصاویر گرافیکی را فراهم نمیکند
text پردازش کلمات یا استفاده از صفحه کلید کامپیوتر , ویدایش و خارج کردن متن به صورت حروف , برچسب ها و..
text سیستم بازیابی اطلاعات که به کاربر امکان بررسی متنهای کامل و نه فقط یک مرجع میدهد
text وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند
text حروف الفبا عددی برای ارسال اطلاعات
text کاهش فضای لازم در متن انتخابی , استفاده از یک کد برای نمایش بیشتر از یک حرف و حذف فضا بین علامتهای نقل قول و...
text کد ارسالی برای بیان خاتمه کنترل و اطلاعات آدرسی و شروع پیام
text متن
text نص
text موضوع
text کتاب درسی
text مفاد
text نوشته
text کتاب
text اصلی
text متن ای که مرتب نشده است . متنی که درحاشیه راست دندانه دار باشد
text فضایی در صفحه نمایش کامپیوتر که برای نمایش متن تنظیم شده باشد
text سیستم پردازش گر کلمه که به کاربر امکان افزودن , حذف کردن ,جابجایی , درج و تصحیح بخشهایی از متن میدهد
program text متن برنامه
plain text متن کشف
plain text پیام کشف
clear text پیام کشف
greek text متن یونانی
flowchart text اطلاعات توضیحی که مربوط است به علائم نمودار گردش کار
clear text به صورت کشف
clear text متن کشف
cipher text علایم رمز
cipher text متن پیام رمز
church text یکجورحروف سیاه قلم که بیشتربرای نوشتن لوحههای گورستان بکارمی رود
text display نمایشگرمتن
text window پنجره متن
text system سیستم متن
text processing پردازش متن
text hand دستخط درشت
text file فایل متن
text chart جدول نوشتاری
text file فایل نوشتاری
text editor ویرایشگر متن
text move حرکت متن
text editing ویرایش متن
plain text متن واضح و اشکار
text move حرکت اصلی
to space out letters [text] فاصله گذاری [بین حروف را بیشتر کردن] [رایانه شناسی ] [چاپ]
column text chart جدول متن ستونی
rich text format روش ذخیره سازی متن که حاوی توضیحات اضافی است و شرحی بر صفحات , نوع و نوشتار و فرمت آنها دارد
full text searching جستجوی تمام متن
clear and direct meaning of a text منطوق
simple list text chart جدول نوشتاری با لیست ساده
free form text chart جدول نوشتاری بفرم ازاد
by the book ازروی کتاب
book value ارزش دفتری
here is my book کتاب من اینها
by the book کتابی
that is my book کتاب من است
book value ارزش ثبت شده در دفتر
very many book کتابهای خیلی زیاد
with out book برون سند کتابی ازبر
that book این کتاب
that is my book این
the a of a book خوانندگان کتابی
the book is out of p کتاب تمام شده است
this book is yours این کتاب مال شما ست
to d. into a book نگاه مختصر بکتابی کردن
it was a p to another book مقدمه کتاب دیگربود
i will t. you for the book شیر یا خط می کنم ببینم کتاب را کی باید بردارد
you are welcome to my book بفرمایید از کتاب بنده استفاده کنید
i had never seen such a book من هرگز چنین کتابی ندیده ام
here is my book اینست کتاب من
your book کتابتان
your book کتاب شما
book بداخلاق
that book ان کتاب
book value بهای دفتری
book value ارزش هر شیی برحسب انچه دردفترحساب نشان داده شود ارزش سهام طبق دفاتر
book ثبت کردن
book one کتاب نخست
to book something چیزی را رزرو کردن
to book something چیزی را سفارش دادن
book دفتر
book شماره بازیگرخطاکار
book فصل یاقسمتی از کتاب
book مجلد دفتر
book one جلد نخستین
book کتاب
book درکتاب یادفترثبت کردن
book رزرو کردن توقیف کردن
book اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
time book دفتر ثبت ساعات کار
to consult a book از کتاب فال گرفتن
to consult a book سرکتاب باز کردن
to bring to book حساب پس گرفتن
to bring to book بازخواست کردن از
to bind a book صحافی کردن یک کتاب
waste book دفتر باطله
to e. upon acovnt book همه اقلام لازم رادردفترحساب وارد کردن
to gut a book مواداصلی کتابیرا ازان دراوردن
to gut a book جوهرمطالب کتابیراکشیدن
to license a book اجازه چاپ کتابی را دادن
to put any one through a book کسیرا وادار بخواندن کتابی کردن
to read a book کتابی را دوباره وسه باره خواندن یامرورکردن
to subscribe for a book پیش ازانتشارکتاب تعهدخریدیک یاچندجلدانراکردن
tou book لباس تکواندو
to wade through a book بکندی وزحمت کتابی راخواندن
the book is print کتاب برای فروش موجودایت
have one's nose in a book <idiom> کرم کتاب خوانی داشتن
book a seat جا رزرو کردن
thank tou for that book متشکرم
thank tou for that book خواهش دارم ان کتاب را به من بدهید
edition [ed.] [of a book] ویرایش [کتابی]
edition [ed.] [of a book] چاپ [کتابی]
have one's nose in a book <idiom> دائم سر توی کتاب داشتن
that book will immortalize him ان کتاب نام اورا تا جاویدان زنده نگاه خواهد داشت
word book دیکشنری
the book is print کتاب زیر چاپ است
word book واژه نامه
word book کتاب لغت
word book قاموس
code book کتابرمزگشا
word book فرهنگ لغات
word book لغت نامه
the book is my property کتاب مال من است
pension book برگهایکهوجهیکهبایستپرداختشوددرآندرجشدهاست
She was reading the book to herself. کتاب را آهسته ( پیش خودش) می خواند
You wI'll benefit by this book . از خواندن این کتاب فایده خواهی برد
What is the title of the book ? عنوان این کتاب چیست ؟
She laid the book aside . کتاب را کنار گذاشت ( مطالعه اش را متوقف کرد)
To talk like a book . لفظ قلم صحبت کردن
book of matches جعبهکبریت
book ends کتابنگهدار
appointment book دفترچهقرارملاقاتها
telephone book راهنمای تلفن
telephone book دفتر تلفن
phone book دفتر حاوی شمارههای تلفن
bound book کتابپربرگ
To bind a book. کتابی را جلد کردن
guest book دفترچهمیهمانها
phrase book لغتنامهمسافرت
exercise book کتابتمرین
cookery book کتابآشپزی
reference book کتابمرجع
book token کارتخریدکتاب
address book دفترچه تلفن
rent book کتابچهایکهدرآنمبلغکرایهذکرشدهباشد
spine of the book تیرهپشتیکتاب
rule book کتابقانون
Please fetch the book. لطفا"بروکتاب رابیاور
book plates برچسب کتاب
phone book کتاب راهنمای تلفن
Yellow Book مشخصات -CD ROM منتشر شده توسط Philips که حاوی قالب ذخیره سازی داده است و استاندارد ROM-CD XA را می پوشاند
year book سالنامه
word book کتاب لغت
woman of the book کتابیه
winter book تعیین امتیاز شرطبندی درزمستان برای مسابقه فصل بعد
white book ویدیو- CD استاندارد ساخت philips , JVC که نحوه ذخیره ویدیودیجیتال روی ROM-CD را بیان میکند
white book کتاب سفید
book keeping حسابداری [حسابداری]
throw the book at <idiom> شدیدا مواخذه کردنبخاطر شکستن قانون
People of the Book پیروان کتاب مقدس [ دین]
when reading a book در حال خواندن کتابی
log book رخداد نامه
log book رخداد نگاشت
log book دفتر رخدادهای روزانه
comic book کتاب دارای کاریکاتورهایی که داستانی را شرح میدهد
comic book کتاب کاریکاتور
book plate برچسب کتاب
the forthcoming book کتابی که به زودی به فروشگاه می آید
what is this book worth? این کتاب چقدر ارزش دارد
telephnone book دفتر تلفن
accession book فهرست کتب یک کتابخانه که به سایر کتب ضمیمه شود
class book کتاب کلاسی
bell book دفتر ثبت دستورات موتور
cheque book دسته چک
cheque book دفترچه چک
check book کتابچه ثبت ارقام یاموادرسیدگی شده
chap book کتابچه اشعاروادبیات عوام پسند که دوره گردان می فروشند
bill book دفتر بروات
call book دفتر بیدار کردن و تنظیم نوبت نگهبانی
bring to book بازخواست کردن از
book review مقاله درباره کتاب
book review انتقاد از کتاب
copy book دفتر کپیه
day book دفتر روزنامه
herd book نسب نامه حیوانی
herd book نژادنامه برخی جانوران همچون گاو وخوک
he stole my book کتابم را دزدیدند
he presented me with a book کتابی بمن پیشکشی کرد
account book دفتر حساب
gun book دفتریادداشت سوابق توپ
gun book دفترچه خدمت توپ
guide book راهنمای مسافران
guide book کتاب راهنما
Green Book مشخصات رسمی استاندارد I-CD که توسط Philips منتشر شد
fly book قوطی مگس ساختگی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com