English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 156 (8 milliseconds)
English Persian
the bird is p of that event مرغ وقوع ان رویدادرا ازپیش احساس میکند
Other Matches
non-event نارویداد
event ماوقع
in the event of درصورت
event عمل یا فعالیت
In the event I do not come. درصورتیکه نیابم ؟( نیامدم )
non-event رویداد ملامت انگیز یا ساختگی
event حادثه
in the event that درصورتیکه
in the event that هرگاه
in the event that چنانکه
event واقعه
event پیشامد سرگذشت
event مسابقه
event رویداد
event اتفاق
endogenous event رویداد درونی
circumstantial event واقعه ضمنی
jumping event مسابقه پرش با نیزه یاارتفاع یا طول
event horizen افق رویداد
event driven برنامه کامپیوتری یا فرآیند که هر مرحله اجرا مربوط به عملیات خارجی است
event file پرونده رویدادها
event focus که در حال دریافت پیام از یک عمل یا رویداد است
event scheduling زمان بندی رویدادها
exogenous event رویداد برونی
supervening event حادثه طاری
fortuitous event حادثه جبری حادثه تصادفی
fortuitous event حادثه قهری
one day event مسابقه پرش یک روزه
event handler گرا
subsequent to that event پس ازان رویداد
to be in attendance [at an event] حضور داشتن [در مراسمی ] [اصطلاح رسمی]
field event مسابقه پرشهای طول وارتفاع و بانیزه مسابقههای پرتاب وزنه و دیسک و چکش
to disinvite somebody from an event دعوت [نامه] کسی به جشنی را پس گرفتن
in any case (event) <idiom> مطمئنا
field event ورزش قهرمانی میدانی مسابقات صحرایی
to withdraw the invitation to an event دعوت [نامه] کسی به جشنی را پس گرفتن
horizontal event numbering شماره گذاری افقی وقایع
black swan event رویداد نادر و پیش بینی ناپذیر
early event time زودترین زمان وقوع یک واقعه
latest event time دیرترین زمان وقوع یک واقعه
latest event time دیرترین زمانیکه تا ان زمان یک واقعه میتواند اتفاق بیافتد بدون انکه مدت اجرای پروژه طولانی تر گردد
Good for you. Lucky you. There are only two possibilities(alternatives)In any event(case). At any rate. درهر حال
bird پرنده
bird جوجه
bird مرغ
bird مرغان
the bird kind جنس پرنده
storm bird بنزین
storm bird بنزین ریختن ماشین
fire bird یکجورپری شاهرخ یامرغ انجیرخوار
secretary bird مرغ پا بلند قوی منقار ودراز دم
prison bird کسیکه زندان خانه او شده است
singin bird پرنده اواز خوان
night bird مرغ شب بیدار
mocking bird یکجور پرنده درامریکای شمالی که صدای مرغان دیگر رابخوبی تقلید میکند
lyre bird مرغ بهشتی
lyre bird شلیاق
the secular bird عنقا
the bird took its perch مرغ فرود امده بر چوب قرارگرفت
the bird took its perch مرغ روی چوب نشست
the secular bird ققنس
bird motif نقش پرنده در قالی حیوان دار
a rare bird گوهر نایاب
a rare bird کم پیدا
aquatic bird پرندهآبزی
granivorous bird پرندهدانهخوار
eat like a bird <idiom> کم غذا بودن
perching bird جاینشیمنپرنده
wading bird پرندهدریایی
bird watcher پرندهشناس-فردیکهکارششناسائیوتحقیقدربارهپرندگاناست-کفترباز
bird's-break ابزار رخ منقاری
bird's-mouth شکاف سه گوشه
the secular bird فرید زمان
the song of a bird چهچه مرغ
widow bird مرغ جولا
to get a meat for a bird برای مرغی جفت پیدا کردن
to pinion a bird نوک بال مرغ را چیدن
to pounce upon a bird ناگهان برسر مرغی فرودامدن یا حمله کردن
what kind of a bird is that ? چه جور مرغی است
what kind of a bird is that ? چه قسم پرنده ایست
insectivorous bird پرندهحشرهخوار
bird-brained احمقوسادهلوح
bird of passage شخص مهاجر وخانه بدوش
bird's eye نظر کلی
bird's eye منظره هوایی
bird spider رتیل باغی
egg bird مرغ نوروزی
bird of passage مرغ مهاجر
bird lime کشمشک
canary bird بلبل زرد
bird lime چسب
bird fancier مرغ باز
fairy bird پرستوک دریایی
bird's foot شبیه پای پرنده
early bird ادم سحرخیز
dun bird یکجوراردک اروپایی که سروگردنش حنایی رنگ است)
bird's foots شبیه پای پرنده
bird's nest قسمت عقبی قرقره ماهیگیری
bird's nest حرکت اشیانه پرنده روی دارحلقه
bird's opening گشایش برد
canary bird قناری
cardinal bird سهره کاکل قرمزامریکایی
death bird بوم
death bird لاشخور
decoy bird دونه
decoy bird مرغ دام
fairy bird چلچله دریایی
fig bird مرغ انجیرخوار
bird cage ماسک مخصوص خط نگهدار
gutter bird گنجشک
gutter bird ادم فرومایه
hen bird مرغ ماده
hen bird پرنده ماده
humming bird یکجور مرغ مگس خوار
humming bird مرغ زرین پر
bird of paradise مرغ بهشتی
indigo bird یکجوره سهره در امریکای شمالی که نر ان نیلی رنگ است
indigo bird سهره نیلی
king bird یکجورمرغ بهشتی
king bird یکجورخرمگس
lady bird سوسک خانواده Coccinellidae
game bird پرنده موردنظر درشکار
game bird یک امتیاز
friar bird مرغ طاس
bird of paradise یکجور مرغ که پرهای بسیارزیبایی دارد
frigate bird مرغابی دریاهای گرمسیری که بالهای بلندقوی دارد
bird of prey قوش
gallows bird ادم مستحق اعدام
gallows bird کسی که سرش بوی قرمه سبزی میدهد
gallows bird جانی واجب الاعدام
bird of prey مرغ شکاری گوشتخوار
friar bird مرغ کل
bird's eye perspective پرسپکتیو اجسامی که از نقاط دور دیده میشوند
The early bird gets the worm. <proverb> سحر خیز باش تا کامروا باشی.
bird's eye views منظرهای که از بلندی دیده میشود
bird's eye views دورنما
bird's eye view نظر اجمالی
bird's eye view دید کلی
bird's eye view دورنما
bird's eye views چشمانداز
bird's eye view منظرهای که از بلندی دیده میشود
bird's eye views منظرهی هوایی
bird's eye views نظر اجمالی
bird's eye views دید کلی
bird's eye view چشمانداز
flower f ;dog f;bird f; گلباز
to piniona bird's wing نوک بال مرغی را چیدن
flower f ;dog f;bird f; سگ باز
flower f ;dog f;bird f; مرغ باز
bird's eye view منظرهی هوایی
A bird in the hand is worth two in the bush. <proverb> نقد رو بچسب تا نسیه.
the early bird catches the worm <proverb> کسی که بر سر خواب سحر شبیخون زد هزار دولت بیدار را به خواب گرفت
early bird catches the worm <idiom> هرکسی زودتر بیداربشود بیشتر بدست میآورد
A bird in the hand is worth two in the bush. <proverb> سیلی نقد به از حلوای نسیه.
When told to carry a load , the ostrich was a bird. <proverb> به شتر مرغ گفتند بار ببر گفت مرغم گفتند پرواز کن گفت شترم.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com