Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
the drop the veil
توری یانقاب خودراپایین انداختن
the drop the veil
روی خودراپوشیدن
Other Matches
veil
حجاب
veil
پرده
veil
چادر پوشاندن
veil
حجاب زدن
veil
پرده زدن
veil
مستوریا پنهان کردن
veil
نقاب
humeral veil
لباده
to veil oneself
رو کرفتان
to veil oneself
باتور
to veil oneself
روی خودرا پوشاندن
under the veil of religion
درلفافه مذهب بعنوان مذهب ببهانه دین
veil of money
حجاب پول
veil of money
نظریهای که براساس ان پول فقط بعنوان پوشش برای کالاها و خدمات بحساب می اید
humeral veil
قبا
humeral veil
پارچه مستطیل شکلی که کشیشان بر روی شانه می اندازند
veil nebula
ابری پرده
veil nebula
سحابی پرده
lenten veil
پرده روی صلیب ومجسمه ها
[دوران پرهیز وروزه کاتولیک ها]
You went in a black veil, but must come out in a w.
<proverb>
با چادر سیاه رفتى باید با کفن سفید بیرون بیائى .
Drop by drop . I n drops.
قطره قطره
drop in
<idiom>
دیدار کوتاه
drop behind
عقب افتادن از
drop by
<idiom>
بازدید از کسی با جایی
drop behind
عقب ماندن
drop by
بکسی سر زدن
drop by
دیدن
drop by
مختصرکردن
to drop someone off
کسی را پیاده کرن
drop
بار
To drop in on someone .
به کسی سرزدن
drop in
سرزدن
the very last drop
اخرین قطره
to drop in
سرزدن
to drop in
اتفاقا دیدنی کردن
to drop on
سرزنش یاتنبیه کردن
to let drop
ول کردن
drop out
از قلم افتادگی
drop out
حذف تصادفی
drop out
حذف شدن
drop out
افت
drop on
سوزن دوراهی خط اهن
drop off
دفاع بیرون از منطقه خود
drop off
مردن
drop off
بخواب رفتن
to let drop
انداختن
to let drop
رهاکردن
drop in
درج تصادفی
drop in
اتفاقا دیدن کردن انداختن در
ir drop
افت ای ار
to drop something off
[at someone's]
چیزی را
[به کسی ]
تحویل دادن
drop
خطای نوار یا دیسکی که باید برای داده ذخیره شده مناسب به درستی مغناطیسی شود
drop
نشست افت کردن دریچه قلک تلفن
drop
چکه سقوط
drop
پشت سر گذاشتن حریف دو
drop
محل یک ترمینال راه دور درشبکه فاصله میان بالا وپایین یک ورق از لوازم التحریر کامپیوتری
drop
جاگذاشتن حریف
drop
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop
قطره سقوط کردن کم کنید
drop
اب نبات
drop
افت سقوط
drop-out
افت
drop
افتادن چکیدن
drop
دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
drop
یک تکه کثیفی که روی سطح دیسک یا نوراقراردارد و اجازه ضبط داده در آن محل نمیدهد
drop-out
ترک کننده
drop-out
ضربه با پا در داخل خط 52یاردی بوسیله تیم مدافع
drop
فرود
drop
کم کردن
drop
از قلم انداختن
drop
جرعه کمی
drop
[تزئینات مخروطی شکل سر دیوار ساختمان های قدیمی]
drop
رهاکردن
drop
[نوعی طاق]
drop
نقل
drop
انداختن قطع مراوده
drop
سقوط
drop
افت
drop
ژیگ
drop
چکه
drop
قطره
resistance drop
افت ای ار
heavy drop
پرتاب بارسنگین با چتر
school drop out
افت تحصیلی
short drop
دراپ کوتاه
school drop out
ترک تحصیل کرده
line drop
افت ولتاژ یک خط
leakage drop
افت نشتی
knee drop
فرود روی زانو و ساق پا وبرخاستن روی پا
potential drop
افت پتانسیل
impedance drop
ولتاژ اتصال کوتاه
free drop
برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
hot drop saw
اره گرم
heavy drop
بارریزی سنگین
heat drop
افت حرارت
gravity drop
پرتاب بار یا بارریزی ازهواپیما با استفاده از نیروی سقوط ازاد
gravity drop
زنگ احضار وزنی
lemon drop
اب نبات ترش
letter drop
صندوق پست
resistance drop
افت مقاومتی
pressure drop
افت فشار
potential drop
افت ولتاژ
peppermint drop
قرص نعناع
paradrag drop
سقوط ازاد از ارتفاع کم سقوط با چتر کمکی
one should not drop the pilot
شخص نباید رایزنی راکه بدواطمینان پیدا کرده است رها کند
ohmic drop
افت اهمی
no drop image
[تصویر نشانه که در حین عملیات کشیدن و قرار دادن ایجاد میشود و وقتی که نشانه گر روی شی است و میتواند شی مقصد باشد.]
line drop
افت خط
front drop
پرش به بالا و چرخش بجلو وفرود روی شکم
stepped drop
شیبشکن پلکانی
To drop a brick .
<idiom>
دسته گل به آب دادن
[افتضاح کردن]
I just cant drop my work and go .
نمی توانم کارم را ول کنم وبروم
drop a hint
<idiom>
فاش کردن اتفاقی یک چیز خیلی جزئی
drop (someone) a line
<idiom>
چند خط(برای کسی)نوشتن
drop back
<idiom>
عقب نشینی کردن
drop by the wayside
<idiom>
قبل از اتمام کار ،ویران شدن
Drop dead
<idiom>
کم کردن مزاحمت
drop-ornament
تزئینات آویزان
drop repeat
واگیره
[تکرار یک نقش بصورت قرینه و در طول فرش]
drop in the bucket
<idiom>
مقداری جزئی
drop out (of school)
<idiom>
ترک مدرسه
Let's drop the subject.
از این موضوع صرف نظر کنیم .
ear-drop
گوشواره
ear-drop
گل آویز
Drop me a line .
برایم چند خط بنویس ( نامه بفرست )
syphon well drop
ابشار با چاهک و لوله
vertical drop
ابشار قائم
drop-tracery
تزئینات مشبک کاری
voltage drop
افت ولت
voltage drop
افت ولتاژ
at the drop of a hat
<idiom>
بدون هیچ گونه معطلی
voltage drop
افت فشار الکتریکی
wing drop
افت ناگهانی برا روی یک بال
crystal drop
اشککریستالی
drop earrings
گوشوارهآویز
drop-leaf
لایهلولاییمیز
Drop me just before you get to the turning.
مرانرسیده ره سر پیچ پیاده کنید
a drop in the ocean
<idiom>
قطره ای دردریا
[بسیار نا چیز]
[اصطلاح]
free drop
پرتاب وسایل و تدارکات بدون چتر پرتاب ازاد
drop point
نقطه پرتاب عده ها یا کالا از هواپیما
drop keel
centre-plate :syn
drop keel
تیغه میانی
drop inlet
دریچه ریزش
drop in temperature
کاهش دما
drop height
ارتفاع عمودی هواپیما تامنطقه پرش ارتفاع هواپیمادر نقطه بارریزی
drop hammer
چکش سقوطی
drop hammer
چکش سقوط ازاد
drop hammer
پتک خودکار اهنگری
drop goal
رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
drop froge
اهنگری کردن حدیدهای اهنگری حدیدهای
drop kick
شوت سرضرب
drop leaf
رومیزی اویخته از اطراف میز
drop point
نقطه پرش
drop pass
پاس بعقت
drop out type
دخشههای متضاد
drop of potential
افت پتانسیل
drop mohawk
چرخش از جلو بعقب و بعکس و برگشت روی پای اصلی
drop message
لولههای خبر
drop master
سرپرست پرش
drop master
مدیر پرش
drop manhole
دهانه ریزش
drop letter
نامه پست شهری
drop forging
اهنگری سقوطی
drop forger
اهنگر
drop forge
منگنه زدن
drop altitude
ارتفاع پرش
drop a goal
ضربه زدن بر فراز دروازه
drip drop
چک چک
barrel drop
ابشار لولهای
automatic drop
اتصال خودکار
arc drop
افت جرقهای ولت
drop gage
فشار سنج
drop volley
جاخالی
drop-outs
ضربه با پا در داخل خط 52یاردی بوسیله تیم مدافع
drop-outs
ترک کننده
drop altitude
ارتفاع بارریزی
drop annunciator
زنگ احضار
drop forge
سکه زدن
drop down menu
منویی که زیر عنوان منور دیگر در هنگام انتخاب فاهر میشود
drop curtain
پرده جلو صحنه
drop cap
حرف درشت اولین کلمه پاراگراف
drop cable
بخشی از کابل که آداپتور یکایستگاه کاری را به کابل شبکه اصلی وصل میکند.
drop ball
انداختن توپ بین دو بازیگر برای شرع مجدد
drop ball
دراپ بال
drop back
جاافتادن
drop back
افتادن
drop arch
قوس شاه عباسی
drop-outs
افت
drop zone
منطقه فرود
drop test
ازمایش سقوطی
drop test
ازمایش ضربهای
ear drop
اویزه
ear drop
گوشواره اویزدار
drop track
تعقیب موقوف
drop zone
منطقه فرود چترباز
drop zone
منطقه پرش منطقه بارریزی منطقه ریزش
drop track
تعقیب را قطع کنید
drop vault
طاق قوسی خفته
contact drop
افت کنتاکتی
drop weight
وزن سقوطی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com