Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
the goods in question
کالای موردبحث
Other Matches
There's a question mark
[hanging]
over the day-care clinic's future.
[A big question mark hangs over the day-care clinic's future.]
آینده درمانگاه مراقبت روزانه
[کاملا]
نامشخص است.
that is not the question
موضوع این نیست
question
موضوع قضیه شکنجه کردن به منظوراقرار گرفتن
question
تردید پرسش
question
مورد تردیدیا اعتراض قرار دادن
question
تحقیق کردن از
question
تردید کردن در
question
پرسیدن تحقیق کردن
question
موضوع
this very question
دقیقا همین پرسش
Might I ask a question?
اجازه می دهید یک سئوال بکنم؟
to have a question for somebody
از کسی سئوالی داشتن
beside the question
پرت
beside the question
خارج از موضوع
to p any one with question
کسی را سوال پیچ کردن
to p any one with question
کسی را از پرسش زیاد بستوه اوردن
without question
بی شک بدون شک بی تردید محققا بی چون وچرا
there is no question but that.
شکی نیست که) .00000
question
استفهام مسئله
question
پرسش
to ask somebody a question
ازکسی سئوالی کردن
to ask somebody a question
از کسی سئوالی پرسیدن
out of question
خارج از موضوع
That's out of the question.
این غیرممکن است که عملی بشود.
I have a question.
من یک سئوال دارم.
in question
موضوع بحث
in question
موردبحث
question
سوال
out of the question
<idiom>
غیرممکن
that is not of the question
این خارج ازموضوع است
To discuss a question with someone .
موضوعی را با کسی مطرح کردن
I don't think there's any question about it.
من فکر نمی کنم که در مورد آن تردیدی وجود داشته باشد.
to pose a question to any one
ازکسی سئوالی
His honest is beyond question.
دردرستی اوحرفی نیست
raise a question
مطرح کردن سوال
This question is not at issue.
بحث روی این موضوع نیست.
to pose a question to any one
پرسیدن
There are two sides to every question .
<proverb>
هر مساله ای دو جنبه دارد.
essay question
سوال انشایی
cross question
سئوال بطریق استنطاق
Answer me this question.
جواب این سؤالم را بده
cross question
بازجویی
trick question
سوالیکهجوابآننادرستاست
pop the question
<idiom>
تقاضای ازدواج
cross question
استنطاق
question tag
جملاتپرسشتفکیدی
question-master
فردپرسشگردریکمسابقهیاامتحان
to pop the question
پیشنهاد عروسی کردن
it is a question of money
پول است
sides of the question
اطراف موضوع
rhetorical question
مسئله مربوط بمعانی بیان سوالی که برای تسجیل موضوعی بشود
question in dispute
موضوع متنازع فیه
question answer
در صف گذاشتن
question answer
صف بستن
question answer
صف
question answer
سئوال- جواب
put to the question
برای گرفتن اعتراف زجر دادن
put the question
مذاکرات را کافی دانستن ورای گرفتن
it is a question of money
موضوع بسته به
it is a question of money
موضوع پول است
oblique question
پرسش غیرمستقیم
to call in question
تردیدکردن در
to beg the question
نکته مورد منازعه رامسلم فرض کردن
the tax in question
مالیات موضوع بحث
question in dispute
مسئله متنازع فیه
the question referred to above
موضوعی که در بالا بدان اشاره شد
the eastern question
مسئله خاور
i asked him a question
پرسشی از او کردم
i asked him a question
چیزی ازاو پرسیدم
i asked him a question
سئوالی از اوپرسیدم
indirect question
پرسش غیرمستقیم
previous question
موضوع کفایت یا عدم کفایت مذاکرات
question mark
پرسش نشان
leading question
پرسش راهنمایی کننده
question mark
علامت سوال
the German question
مسئله آلمان
[تاریخ]
[بحث یکی سازی بین ۳۷ دولت آلمانی زبان در قرن ۱۹]
to beg the question
در پاسخ به پرسشی جاخالی دادن
buring question
مسئله هیجان اور
call in question
تردید کردن در
leading question
سوال تلقینی
question mark
" که نشان دهنده این است که یک حرفی در این محل تط ابق ایجاد میکند
question marks
علامت سوال
question marks
پرسش نشان
question marks
" که نشان دهنده این است که یک حرفی در این محل تط ابق ایجاد میکند
cross-question
بدقت جویاشدن از
cross-question
استنطاق کردن
That is a separate question.
این جدا از موضوع بحث ما است.
That is a separate question.
این یک موضوع جدایی است.
to beg the question
طفره رفتن از پرسشی
open to question
<adj.>
مورد شک
open to question
<adj.>
مشکوک
the year in question
سالی که مورد بحث است
pose a question
سوال مطرح کردن
open ended question
پرسش باز پاسخ
To bring up a topic(question).
سؤالی را پیش کشیدن
to put a
[big]
question mark over something
چیزی را نامشخص
[نامعلوم ]
کردن
I foud myself in opposition to my friends on this question .
در مورد این موضوع نظریات مخالفی با دوستانم داشتم
To raise a question . To bring up a matter .
موضوعی رامطرح کردن
Excepting
[With the exception of]
two students, no one could answer the last question correctly.
به غیر از دو دانش آموز هیچ کس نتوانست آخرین پرسش را درست پاسخ بدهد.
The striker's injury puts a question mark over his being fit in time for the tournament.
آسیب مهاجم آمادگی سر موقع او
[مرد]
را برای مسابقات نامشخص می کند.
goods
کالاها
goods
امتعه
d. of goods
تحویل کالا یا اجناس
get the goods on someone
<idiom>
فهمیدن اطلاعات بد درمورد کسی
goods
جنس
goods
اجناس
available goods
کالاهای موجود
goods
کالا
transport of goods
رفت و آمد بار
smuggled goods
کالای قاچاق
rationed goods
کالاهای جیره بندی شده
soft goods
کالاهای مصرف شدنی
spot goods
کالاهای موجود
spot goods
کالاهای اماده تحویل
prohibited goods
کالاهای ممنوعه
prohibited goods
کالاهای منع شده
proprietary goods
کالاهایی که دارای علامتی خاص میباشند
proprietary goods
کالاهای اختصاصی
public goods
کالاهای عمومی
substandard goods
اجناس بنجل
secondhand goods
کالاهای دست دوم
soft goods
کالاهای بی دوام
prohibited goods
اشیاء ممنوع
transport of goods
حمل و نقل بار
producer's goods
هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
staple goods
کالای بسیار ضروری
to discharge goods
کالا را تخلیه کردن
white goods
حوله سفید ملافه
deliver the goods
<idiom>
موفق درانجام کاری که خوب انتظار میرود
to t. a cusomer for goods
کالای نسیه به مشتری دادن توگلایاردوی اعتباعجنس به مشتری دادن
valuable goods
اشیاء بهادار
valuable goods
اشیاء باارزش
we ran out of these goods
این کالای ما تمام شد
white goods
پارچه سفید نخی
yard goods
اجناس ذرعی
goods station
ایستگاهکالاهایتجارتی
goods wagon
واگنحملکالا
manufactured goods
کالایکارخانهساز
to countermand goods
سفارش کالا را پس گرفتن
to boycott goods
تحریم کردن کالا
stolen goods
اموال مسروقه
stolen goods
مال دزدی کالای دزدیده شده
stolen goods
مال مسروقه
stolen goods
کالای مسروقه
substitute goods
کالاهای جانشین
supporting goods
کالاهای حمایتی
the goods are on order
کالا را سفارش داده ایم
supporting goods
موادی که در کالا بکاربرده نمیشودولی جهت تولید کالا لازم میباشد
Goods to declare
همراه داشتن کالاهای گمرکی
consumer goods
کالای مصرفی
Contraband goods.
کالای قا چاق
producer's goods
مواد تولیدی
goods in transit
کالاهای عبوری
discount of goods
تخفیف روی کالا
d. in second hand goods
دست فروش
d. in second hand goods
سمسار
custody of goods
حفافت یا نگهداری کالا
contrabanded goods
اموال و اشیا قاچاق
consumption goods
کالاهای مصرفی
consumer's goods
کالای مصرفی
consolidate goods
کالاها را ادغام کردن
complementary goods
کالاهای مکمل
competitive goods
کالاهای مورد رقابت
common goods
کالای مورد نیاز عموم
dress goods
قماشهای زنانه
durable goods
کالای بادوام یا فاسد نشدنی کالاهای دیرپای
durable goods
کالاهای بادوام
goods in pledge
کالای گروی
goods and services
کالاها و خدمات
goods and chattels
اموال و دارائیهای منقول
goods afloat
کالای در راه
futures goods
کالاهایی که در معامله سلف خرید و فروش می گردد کالاهای مورد معامله سلف
finished goods
کالاهای اماده فروش
finished goods
کالاهای ساخته شده
final goods
کالا برای مصرف نهائی
final goods
کالای نهائی
consumer goods
اشیاء مصرفی
fate of goods
وضعیت کالا
fancy goods
کالاهای تجملی
dutiable goods
کالایی که حقوق گمرکی یاعوارض دیگربدان تعلق می گیرد
collective goods
پارک و غیره
collective goods
مانند جاده
collective goods
کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
appropriation of goods
ضبط مال التجاره
acceptance of goods
پذیرفتن کالا
acceptance of goods
قبول کردن کالا
consumer goods
کالاهای مصرفی
luxury goods
کالاهای تجملی
luxury goods
کالاهای تشریفاتی
goods trains
قطار حمل کالا
goods trains
قطار باربری
goods train
قطار حمل کالا
goods train
قطار باربری
dry goods
اجناس خشک
attractive goods
کالاهای جذاب
bill of goods
صورت کالا
bill of goods
فهرست تجارتی
collective goods
کالاهای جمعی
collection of goods
دریافت کالا
checking of goods
بررسی امتعه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com