Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English
Persian
the market is dull
بازار راکد است
the market is dull
بازار کساداست
Other Matches
dull
خسته کننده
dull
کساد
dull
کسادی
dull
تیره
dull
کند کردن
dull
تیره کردن
dull
کندشدن گرفته
dull
کند سنگین
dull
پوچ
dull
بی معنی
dull
بیهوده
dull
کدر
dull
ملال اور
dull
متاثر کند کردن
dull
گرفته
dull of a
کندفهم
dull
کودن
dull
راکد
dull
کند
dull
کمرنگ
dull finish
کالیبر مرده
dull head
نادان
dull head
ادم کودن
dull finish
رخده مرده
dull eyed
تارچشم
dull brained
خرف
dull brained
کودن
This mirror is very dull .
این آینه خیلی مات است
dull of hearing
دارای گوش سنگین
as dull as a ditch-water
مثل فیلم های تکراری
[خسته کننده و ملال آور]
I dislike dull colors .
رنگهای مات را دوست ندارم
matte
[matt]
[flat]
[dull]
<adj.>
رنگ کدر
[کمرنگ]
[تیره]
market value
ارزش
market value
در بازار قیمت بازار
market value
ارزش بازاری
market value
قیمت بازار
down-market
رجوع شود به downscale
market value
قیمت مناسب برای خریداروفروشنده
market
بازار فروش
[اقتصاد]
in the market for
<idiom>
خواستن یا آماده خرید چیزی شدن
market
مرکزتجارت
market
محل داد وستد
market
بازار
off-market
<adj.>
خارج از بورس
[فروخته شده ]
outside market
بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
market
فروختن
market
در بازار دادوستد کردن
market
درمعرض فروش قرار دادن
market
به بازار عرضه کردن
market structure
بنیان بازار
market system
نظام بازار
market socialism
سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
market trends
روندهای بازار
market trust
بازار انحصاری
market structure
ساخت بازار
financial market
بازار مالی
narrow market
بازار محدود
oil market
بازار نفت
organized market
بازار سازمان یافته
perfect market
بازار کامل
market share
سهم بازار
market segmentation
تجزیه بازار
market segmentation
تقسیم بازار
market opportunity
فرصت بازار
market mechanism
مکانیسم بازار
market mechanism
طرز کار بازار
market leader
دارای رهبریت بازار
market leader
پیشرو بازار
market leader
پیشقدم در بازار
market information
اطلاعات و دادههای بازار
market oriented
بازاری
market oriented
در جهت بازار
market overt
بازار اشکار
market risk
خطر بازار
market survey
بررسی بازار
market review
بررسی بازار
market prices
قیمتهای تعیین شده در بازار
market prices
قیمتهای بازار
market price
قیمت بازار
market penetration
نفوذ به بازار
market overt
بازار عمومی محل خرید و فروش درفضای باز
market imperfection
ناقص بودن بازار
over-the-counter market
بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
widening of market
گسترش بازار
to put on the market
فروختن
cattle market
محلفروشاحشام
labour market
متقاضیکار
market garden
مزرعهکاشتسبزیجاتومیوهجاتجهتفروش
market gardening
شغلسبزیکاریوکاشتمیوه
On the free market .
دربازار آزاد
To depress the market .
بازار را کساد کردن
to put on the market
درمعرض فروش قرار دادن
There is no market for it in Iran .
درایران مصرفی ندارد
flea market
<idiom>
بازارمکاره (بازارکهنه فروشها)
to place on the market
به بازار عرضه کردن
seller's market
بازاری که در ان اختیار معامله وتصمیم گیری در دست فروشنده است
carpet market
بازار فرش
to put on the market
به بازار عرضه کردن
wage market
بازار دستمزد
to rig the market
با احتکارویکجاخریدن کالاافزایش وکاهش مصنوعی دربهای کالافراهم کردن
to make a market of
با کالای دیگرمعاوضه کردن
off-market purchases
خرید در بیرون از بورس
price market
وضع کردن قیمت در انحصار
rig the market
با احتکار کالا افزایش وکاهش مصنوعی در قیمت هاایجاد کردن
securities market
بازار اوراق بهادار
security market
بازار اوراق بهادار
seller's market
بازار فروشنده
market gardener
باغکار سبزیکار
sharing the market
تقسیم بازار
soft market
بازار با تقاضای خوب
spot market
بازار نقدی
spot market
بازار معاملات نقدی
target market
بازاری که سخت افزار یا نرم افزار مخصوصا برای ان طراحی شود
to place on the market
فروختن
to make a market of
معامله کردن
to place on the market
درمعرض فروش قرار دادن
dead market
بازار کساد
bullish market
بازار رو به رونق
bullish market
بازار احتکاری
bullion market
بازار شمش
bull the market
بازار را گرم کردن
break into the market
در بازار رسوخ کردن
bearish market
بازار رو به افول
black market
دربازارسیاه معامله کردن
black market
بازار سیاه
buyer's market
بازار خرید
buyer's market
بازاری که درکنترل خریدارست
credit market
بازار اعتباری
cornering the market
خرید کلی و یکجای کالاهای بازار
cornering the market
قبضه نمودن بازار
commodity market
بازار کالای مصرفی
commodity market
بازار مواد اولیه
commodity market
بازار کالا
capital market
بازار سرمایه
buyers market
بازار خرید
buyer's market
بازار مناسب برای خریدار
stock market
بورس کالاهای مختلف
stock market
بورس سهام وارز
flea market
بازار مخصوص فروش اشیاء ارزان قیمت یادست دوم
Common Market
بلژیک
Common Market
بازار مشترک جامعه اقتصادی اروپا سازمان متشکل ازکشورهای المان غربی ایتالیا
Common Market
جامعه اقتصادی اروپا
Common Market
بازار مشترک
free market
بازار ازاد
open market
بازار ازاد بازاری که دارای رقابت کامل میباشد
open market
بازار باز
open market
بازار ازاد
Common Market
فرانسه لوکزامبورگ و هلند
market economies
اقتصاد مبتنی بر بازار اقتصاد بازار
flea market
سمساری
money market
بازار پول
market place
بازار
market research
بررسی بازار
market research
تحقیقات درخصوص بازار مطالعه وضعیت بازار
market research
بازارپژوهی
market research
تحقیقات علمی در بازار ودادوستد کالا
market economy
اقتصاد بازار
market economy
اقتصاد مبتنی بر بازار اقتصاد بازار
market economies
اقتصاد بازار
market places
بازار
dead market
بازار کم فروش
market forces
عوامل موثردر بازار
market forces
نیروهای بازار
market imperfection
نقص بازار
market appraisal
سنجش بازار
market failure
شکست بازار نارسائی بازار
market failure
ناتوانی بازار
market equilibrium
تعادل بازار
futures market
بازار خرید و فروش سلف
gold market
بازار طلا
home market
بازار داخلی
idols of the market
اوهام ناشی از سخن وامیزش
imperfect market
بازار ناقص
labor market
بازار کار
market acceptance
پذیرش کالا توسط بازار
market demand
تقاضای بازار
market channels
مجاری توزیع
market freedom
ازادی بازار
foreign market
بازار خارج
domestic market
بازار داخلی
loan market
بازار وام
easty market
بازاراست تا
home market
بازار داخل کشور
market functions
وفائف بازار
market freedom
ازادی تجاری
exchange market
بازار داد و ستد
falling market
بازار رو به زوال
fair market
بازار مکاره
fair market
هفته بازار
exchange market
بازار اسعار
market clearing price
قیمت تعادل در بازار
market grades and grading
طبقه بندی بازار
market demand schedule
صورت تقاضاهای خریدارجزء در بازار
kerb market
[British E]
بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
market directed economy
اقتصاد مبتنی بر بازار
curb market
[American E]
بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
foreign exchange market
بازار ارز
mass market product
محصول پر فروش
open market operation
عملیات دولت در بازار ازاد خرید و فروشهایی که دولت از طریق خزانه داری کل میکند
open market operations
عملیات بازار ازاد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com