Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 158 (8 milliseconds)
English
Persian
the math teacher-turned-model
آموزگار ریاضیی که مدل شده است.
Other Matches
Farzaneh was considered an excellent teacher.
[ Farzaneh was regarded as an excellent teacher.]
فرزانه معلم بسیار عالی محسوب می شد.
math
و سرعت اجرای برنامه را افزایش دهد
math
CI مخصوص که به سیستم اضافه میشود تا توابع ریاضی را سریع تر از CPU استاندارد انجام دهد
math
MATHEMATICS
math coprocessor
کمک پردازنده ریاضی
Abelian group
[math.]
گروه آبلی
[ریاضی]
commutative group
[math.]
گروه آبلی
[ریاضی]
Abelian group
[math.]
گروه جابجایی پذیر
[ریاضی]
commutative group
[math.]
گروه جابجایی پذیر
[ریاضی]
Abelian group
[math.]
گروه جابجایی
[ریاضی]
commutative group
[math.]
گروه جابجایی
[ریاضی]
teacher
اموختار
teacher
اموزگار
teacher
دبیر
teacher
مدرس
teacher
معلم مربی
teacher's pet
نورچشمی معلم
school teacher
اموزگار
attack teacher
وسیله اموزش عملیات ضدزیردریایی وانمودساز تک ضدزیردریایی
teacher training
تربیت معلم
Hello Hbib This is our teacher Her nam is
فرزانه معلم بسیار عالی محسوب می شد.
student teacher
شاگرو دانشسرای عالی دانشجوی تعلیم وتربیت
supply teacher
معلمکمکی
student teacher
کارورز معلمی
head teacher
معلممدرسه
teacher's college
دارالمعلمین
teacher's college
دانش سرا
teacher efficiency
کارامدی معلم
visiting teacher
معلم سرخانه
It turned out well.
خوب از آب درآمد
turned
چرخشیافتن تغییرکردن
turned out
فاهر لباسیکهفردیبرتندارد
well turned
خوب ادا شده خوش عبارت
He turned away from me .
ازمن روی گرداندن
teacher made test
ازمون معلم ساخته
parent-teacher association
انجمناولیاومربیان
it turned my head
سرم را بدوران انداخت یا گیج کرد
it turned my stomach
دلم رابهم زد
turned inside out
پشت رو شده
the tide has turned
ورق برگشته است
turned in thelathe
خراطی شده
turned inside out
وارونه
He turned pale.
رنگش پرید
turned in thelathe
تراشیده
He turned away from his wife .
از همسرش رو گردان شد
She turned to me and smiled.
روکردبه من ولبخند زد
He turned his back on us.
پشتش رابه ماکرد ( به ما پشت کرد )
She turned the conversation to another subject.
او
[زن]
موضوع را
[به چیزی دیگر]
عوض کرد.
Milk that has turned sour.
شیری که ترش شده است.
She turned as pale as death .
رنگش مثل ماست سفید شد ( پرید )
He turned as pale as death .
رنگش مثل گچ سفید شد
Whichever way I did it ,It came out(turned out)wrong.
هر طور کردم غلط درآمد
He (his hair) turned grey.
مویش خاکستری شد
All of a sudden , he turned up in Europe .
یکدفعه سر از اروپا درآورد
The milk
[the wine]
has already turned
[gone off]
.
شیر
[شراب]
پیش از این بریده شده است.
Her teacher's presence caused her considerable discomfort.
بودن دبیر او
[زن]
احساس ناراحتی زیادی برای او
[زن]
ایجاد کرد.
It made me sick . It turned my stomach.
دلم را بهم زد
the 28 year-old nurse-turned-independent insurance consultant
پرستار ۲۸ ساله که مشاور مستقل بیمه شده است
s s model
الگوی محرک- محرک
s r s model
الگوی محرک- پاسخ- محرک
s r model
الگوی محرک- پاسخ
s o r model
الگوی محرک- جاندار- پاسخ
new model
از نوطرح کردن
model
قالب
model
نمونه اصلی
model
طرح
model
قطعهای که برای به نمایش گذاشن به کار می رود
model
نوع یک محصول
model
گونه یک محصول
model
کپی کوچک از چیزی که وضعیت آن پس از خاتنمه را نشان میدهد
model
ساختن مدل کامپیوتری محصول جدید یا سیستم اقتصادی و..
model
آنچه مثال کامل برای کپی کردن است
model
مدل
model
نمونه
model
سرمشق
model
قالب طرح
model
نقشه
model
طرح ریختن ساختن
model
شکل دادن
model
مطابق مدل معینی در اوردن
model
نمونه قرار دادن
model
مدل سازی
model
الگو
HE is good at math. He has a good head for figures.
حسابش ( ریاضیات ) خوب است
math. least upper bound
[lub, LUB]
سوپریمم
[ریاضی]
pilot model
مدل یا قالب نمونه اولیه وسایل و ماشین الات یاقطعات
econometric model
الگوی اقتصادسنجی
dynamic model
مدل پویا
dressmaker's model
مانکنخیاطی
station model
مدلهواشناسی
dynamic model
الگوی پویا
deteministic model
مدل قطعی
decision model
الگوی تصمیم گیری
data model
مدل داده
cosmological model
مدل کیهان شناختی
corporate model
نمایش یا شبیه سازی ریاضی اعمال حسابداری و خطوط راهنمای سیاست مالی یک شرکت
conjunctive model
الگوی عطفی
conceptual model
شرح پایگاه داده ها یابرنامه به صورت دادهای وارد وموضوعات مربوط به آن
bohr model
مدل بور
vintage model
الگوی مقطع زمانی
vintage model
الگوی زمانی
model geometric
نمایش کامل سه بعدی یا دوبعدی صحیح هندسی از یک شکل
probabilistic model
الگوی تصادفی
probabilistic model
مدل احتمالی
random model
مدل تصادفی
random model
الگوی تصادفی
relational model
مدل رابطهای
macro model
الگوی کلان
planning model
الگوی برنامه ریزی
large model
مدل حافظه که کد و داده تا کلید بایت جریان دارند ولی اندازه ترکیبی باید از مگابایت کمتر باشد
probabilistic model
الگوی احتمالی
mathematical model
مدل ریاضی
pilot model
مدل ازمایشی
model geometric
یک قسمت یا یک ناحیه جغرافیایی که روی یک سیستم گرافیکی کامپیوترطراحی و در یک پایگاه ذخیره شده است
molecular model
الگوی مولکولی
neoclassical model
الگوی نئوکلاسیک
micro model
الگوی خرد
noncompetitive model
الگوی غیر رقابتی
mathematicl model
الگوی ریاضی
normative model
الگوی هنجاری
pilot model
نمونه ازمایشی
she was a model of besuty
نمونه زیبایی بود
mathematical model
الگوی ریاضی
imageing model
روش یا مدل ارائه تصاویر
hierarchical model
مدل سلسله مراتبی
test model
نمونه ی ازمایش
haavelmo model
الگوی هاولمو
tiny model
مدل حافظه خانواده پردازنده Intel که امکان وجود چندین کیلوبایت داده وکد را ایجاد میکند
model building
الگوسازی
huge model
مدل حافظه پردازنده Intel که به کد داده و برنامه اجازه ارسال بر حسب کیلوبایت میدهد.
electrical model
مدل الکتریکی
economic model
الگوی اقتصادی
stochastic model
الگوی تصادفی
stochastic model
نمایش ریاضی سیستم که حاوی اثرات اعمال تصادفی است
two sector model
الگوی دو بخشی
validation of a model
تحقق پذیری یک الگو
validation of a model
اعتبار یک الگو
perspective spatial model
مدل برجسته زمین زیر برجسته بین
perspective spatial model
مدل برجسته بینی
file level model
نمونهای مربوط به تعریف ساختارهای داده برای کارایی بهینه برنامههای کاربردی یا بررسیهای پایگاه
wire frame model
نمایش داده شده با خط وط و منحنی به جای مکانهای توپر یا داشتن فاهر جامد
free electron model
الگوی الکترون ازاد
micro dynamic model
الگوی خرد پویا
balanced growth model
الگوی رشد متوازن
ISO/OSI model
معماری چند لایه که نحوه کار کامپیوتر و شبکه را بیان میکند
leading edge model
IB سازگار است یک میکروکامپیوتر کم هزینه که با کامپیوتر شخصی
macro dynamic model
الگوی کلان پویا
sales forecasting model
مدل پیش فروش
stick and ball model
الگوی گلوله و میله
ISO/OSI model
INTERCONNECTION SYSTEM OPEN/ORGANIZATION STANDARDS INTERNATIONAL
budget forecasting model
مدل پیشگویی بودجهای
tandy model 000hl
IBکامپیوتر شخصی سازگار باریزکامپیوتر XT
stimulus response model
الگوی محرک- پاسخ
Just check out the new sports car model!
نگاه بکن به مدل تازه خودروی کورسی !
stimulus organism response model
الگوی محرک- جاندار- پاسخ
space filling molecular model
الگوی مولکولی فضا پر کن
stimulus stimulus model
الگوی محرک- محرک
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com