English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 108 (6 milliseconds)
English Persian
the tide has turned ورق برگشته است
Other Matches
He turned away from me . ازمن روی گرداندن
well turned خوب ادا شده خوش عبارت
It turned out well. خوب از آب درآمد
turned چرخشیافتن تغییرکردن
turned out فاهر لباسیکهفردیبرتندارد
it turned my head سرم را بدوران انداخت یا گیج کرد
He turned pale. رنگش پرید
it turned my stomach دلم رابهم زد
He turned his back on us. پشتش رابه ماکرد ( به ما پشت کرد )
turned inside out پشت رو شده
turned inside out وارونه
turned in thelathe خراطی شده
turned in thelathe تراشیده
She turned to me and smiled. روکردبه من ولبخند زد
He turned away from his wife . از همسرش رو گردان شد
He (his hair) turned grey. مویش خاکستری شد
Whichever way I did it ,It came out(turned out)wrong. هر طور کردم غلط درآمد
She turned as pale as death . رنگش مثل ماست سفید شد ( پرید )
She turned the conversation to another subject. او [زن] موضوع را [به چیزی دیگر] عوض کرد.
All of a sudden , he turned up in Europe . یکدفعه سر از اروپا درآورد
The milk [the wine] has already turned [gone off] . شیر [شراب] پیش از این بریده شده است.
He turned as pale as death . رنگش مثل گچ سفید شد
Milk that has turned sour. شیری که ترش شده است.
the math teacher-turned-model آموزگار ریاضیی که مدل شده است.
It made me sick . It turned my stomach. دلم را بهم زد
the 28 year-old nurse-turned-independent insurance consultant پرستار ۲۸ ساله که مشاور مستقل بیمه شده است
to go with the tide همرنگ جماعت شدن
to go with the tide طبق مقتضیات رفتار کردن
to go with the tide نان را بنرخ روز خوردن
tide way روگاه جزرومد
tide اتفاق افتادن
tide کشند اب
tide جذر و مد
tide جزر و مد
tide کشند
tide جزرومد ایجاد کردن
tide کشند داشتن
tide عید
tide جریان
against the tide <adv.> مخالف نظام عمومی [اصطلاح مجازی]
tide (someone) over <idiom> کمک به کسی برای فائق آمدن برشرایط مشکل
winter tide فصل زمستان
tide waiter مامورگمرک درلب دریا
tide table جگول جزر و مد
tide table جدول کشند
tide table نمودار جزر ومد یاکشند
turn the tide <idiom> چیزی که بنظر شکست خورده بود به پیروزی رساندن
stem the tide <idiom> جلو موج چیزی را گرفتن
to swim against the tide <idiom> بر خلاف جریان آب شنا کردن [اصطلاح مجازی]
to tail to the tide باجزرومد حرکت کردن
to tide over a difficulty اشکال را بر طرف
to tide over a difficulty کردن
tide station ایستگاه جزر و مد
low tide جزر فروکشنده
diurnal tide کشند روزانه
ebb tide جزر
ebb tide جذر
ebb tide جریان جذر عمیق
ebb tide اب جزر
fair tide جریان اب موافق
flood tide مد
flood tide اب مد
food tide سیل
food tide طغیان اب
christmas tide عیسویه
christmas tide هفتهای که اغاز ان 42دسامبراست
high tide مد یا برکشند
low tide کمترین حد
low tide حداکثر جذر دریا
low tide جزر ومد خفیف
high tide حد اعلی
high tide حد اعلای مد دریا اوج
high tide روز سروروشادی
high tide روز جشن
high tide حداکثر مد دریا
high tide مد دریا
high tide مد
half tide حالت وسط جزر ومد
tide drain زهکشی کردن با لوله
neap tide کمترین جذر و مد
night tide هنگام شب
tide mark علامتی که مد به هنگام پائین رفتن از خود بر دیواره یاساحل میگذارد
tide gauge جزرو مد نما
semidiurnal tide کشند نیمروزه
semidiurnal tide کشند نیم روزانه
spring tide فصل بهار
spring tide جزر ومد کامل
spring tide جذر و مد با دامنه زیاد حداکثر جذر و مد نهایی دریایی
tide mark داغ مد
neap tide کهکشند
night tide جزرو مدشبانه
tide rips گرداب جذر و مدی دریا
mean range of the tide میانگین ارتفاع کشند
neap tide پائین ترین جزر و مد
neap tide دراین حالت نیروی جاذبه ماه وخورشید در خلاف یکدیگر تاثیرمیکند
neap tide جذر و مد حداقل اب
neap tide کشندکمینه اب دریا حداقل جذر ومد نهایی اب دریا
tide race جذر و مد سریع اب دریا
neap tide کشندک
half tide level ارتفاع متوسط کشند اب دریا
tide rising force نیروی کشنداور
swim against the tide/current <idiom> کاری متفاوت از دیگران انجام دادن
low tide or water گاه فروکش اب
low tide or water جزر کامل
time and tide wait for no man <proverb> کوزه بودش آب می نامد به دست آب را چون یافت خود کوزه شکست
Time and tide wait for no man . <proverb> زمان و جریان آب هرگز منتظر کسى نمى مانند.
red tide [algal bloom] سرخ خیزاب [سرخ شدن آب دریا در اثرانبوه شدن خزه ها]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com