English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 159 (8 milliseconds)
English Persian
thermal expansion انبساط حرارتی
Search result with all words
coefficient of thermal expansion ضریب انبساط حرارتی
thermal coefficient of expansion ضریب انبساط حرارتی
Other Matches
thermal گرم
thermal حرارتی
thermal گرمایی
thermal دمایی
thermal مربوط به گرما
thermal نوعی چاپگر که حروف روی کاغذ حرارتی با نوک چاپ قرار می گیرند و یک ماتریس از عناصر حرارتی کوچک ایجاد می کنند
thermal کاغذ مخصوص که پوشش آن در اثر گرما سیاه میشود و امکان چاپ حروف با استفاده از یک ماتریس با عناصرگرمایی کوچک میدهد
thermal exposure در معرض حرارت قرار گرفتن
thermal exposure میزان جذب حرارت
thermal fatigue خستگی حرارتی
thermal gradient گرادیان دما
thermal imagery عکاسی مادون قرمز
thermal imagery عکاسی با اشعه حرارتی مادون قرمز
thermal instability ناپایداری حرارتی
thermal capacity فرفیت گرمایی
thermal insulation گرمابندی
thermal excitation برانگیختگی گرمایی
thermal crossover تقابل حرارتی در عکاسی مادون قرمز
thermal conductivity رسانندگی گرمایی
thermal conductance گرمارسانایی
thermal conductance گرمارسانندگی
thermal battery باطری حرارتی
thermal ammeter امپرسنج حرارتی
thermal agitation اغتشاش گرمایی
thermal sensitivity حس دما
thermal flux شار گرما
thermal conductivity رسانائی گرمایی یا حرارتی
thermal decomposition تجزیه گرمایی
thermal devices ابزارهای حرارتی
thermal equilibrium تعادل گرمایی
thermal enrichment گرمافزونی
thermal energy انرژی گرمایی
thermal emission تابش حرارتی
thermal efficiency راندمان حرارتی
thermal effects اثرات حرارتی
thermal effect اثر گرمایی
thermal effect اثر گرما
thermal dissociation تفکیک گرمایی
thermal flux شار گرمایی
thermal insulation عایقکاری در برابرگرما
thermal shadow سایه روشن حرارتی
thermal shock تنش مکانیکی شدید ناشی ازافزایش ناگهانی دما
thermal spring چشمه اب گرم
thermal stress تنش حرارتی
thermal stress ازمایش اثر حرارت تشعشعی رادیواکتیویته مقاومت درمقابل اثر فرساینده حرارت
thermal switch سویچ حرارتی
thermal target هوای گرم بالارونده برای بالون
thermal transfer روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
thermal wax روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
thermal treatment عملیات گرمایی
thermal unit واحدسنجش گرما
thermal waves امواج گرمایی
thermal pollution آلودگی گرمایی
thermal resolution حداقل سنجش حرارت
thermal shadow سایههای حرارتی
thermal scanning غربال گرمایی
thermal ionization یونش گرمایی
thermal insulation عایق کاری گرمایشی
thermal pollution الودگی گرمایی
thermal power مقدار حرارتی
thermal power توان حرارتی
thermal printer چاپگر حرارتی
thermal protection محافظت حرارتی
thermal radiation تشعشع حرارتی
thermal radiation تابش حرارتی
thermal resolution حداقل اختلاف حرارت
thermal resistor ترمیستور
thermal reservoir منبع گرما
thermal springs چشمههای اب گرم
thermal reservoir منبع گرمایی
expansion افزایش
expansion توسعه گسترش دادن کشیدن
expansion واتنش
expansion تخته مدار چاپ شده متصل به سیستم برای افزایش کارایی آن
expansion وسعت
expansion انبساط بسط
expansion گسترش توسعه
expansion گسترش
expansion توسعه
expansion بسط
expansion انبساط
expansion مین میکند
expansion افزایش درتوان محاسبه و اندازه فضای ذخیره سازی
expansion اتصالی درون کامپیوتر که کارت میتواند وارد نصب شود
expansion گسترش انبساط
expansion فرآیندی که در آن فراخوان ماکرو با دستورات درون آن جانشین میشود
expansion شکوفائی
expansion خط وط آدرس و داده متصل یه یک اتصال به کارتهای وسیع اجاره کنترل و دستیابی به داده حافظه را می دهند
british thermal unit واحد بریتانیایی گرما
british thermal unit واحد گرمایی بریتانیا
differential thermal analysis تجزیه گرمایی تفاضلی
thermal critical point نقطه ی بحرانی حرارتی
thermal critical point نقطه توقف
thermal critical point نقطه تبدیل حرارتی
internal thermal resistance مقاومت حرارتی داخلی
thermal agitation voltage اثر گرما
lattice thermal resistivity مقاومت ویژه گرمایی شبکه
expansion tank مخزنانبساط
bank expansion گسترش بانکی
binomial expansion بسط دو جملهای
Taylor expansion بسط تیلور [ریاضی]
expansion space فضایانبساط
expansion diaphragm دیاگرام انبساط
expansion connector صفحهاتصال
expansion chamber دریچهانبساط
expansion heat گرمای واتنش
vertical expansion گسترش عمودی
expansion rule قاعده بسط
heat expansion انبساط حرارت
expansion scab ریشه
laplace expansion بسط لاپلاس
macro expansion بسط درشت دستور
monetary expansion افزایش پول
monetary expansion توسعه پولی
path of expansion مسیر توسعه
path of expansion مسیر گسترش
polynomial expansion بست چندجملهای
expansion path مسیر گسترش
expansion orbit مدار نشان
expansion path مسیر افزایش حجم عملیات بنگاه گر یک نقشه منحنیهای متساوی التولید
expansion point درز انبساط
expansion slot شکاف گسترشی
expansion slots شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
expansion table میز کشابی
expansion table میز کشویی
expansion team تیم تازه وارد به لیگ
expansion theorem قضیه بسطی
expansion unit وسیلهای که به یک کامپیوترمتصل بوده و دارای سوکتهای اضافی است تا درون انها تخته مدارهای چاپی بتوانند قرار گیرند
free expansion انبساط ازاد
expansion rate اهنگ انبساط
expansion of universe انبساط جهان
expansion loop خم انبساط
expansion joint درز انبساطی
expansion bus گذر گسترشی
expansion bolt پیچ واشو
expansion board برد مدار چاپی برای افزایش قابلیتها و توابع به سخت افزار کامپیوتر
expansion bearing تکیه گاهی که موجب حرکت طولی یا دورانی میشود
cubical expansion انبساط حجمی
credit expansion گسترش اعتبار
coefficient of expansion ضریب گستردگی
coefficient of expansion ضریب انبساط
expansion card کارتی که به منظور نصب تراشه یا مدار اضافی به یک سیستم افزوده میشود تا این که قابلیت سیستم توسعه یابد
expansion coefficient ضریب انبساط
expansion interface تخته مدار که به یک فردامکان میدهد تا گردانندههای دیسک
expansion heat حرارت انبساط
expansion interface حافظه جانبی وسایر دستگاههای جانبی رابه یک کامپیوتر اصلی اضافه کند
expansion joint درز وارفت
expansion joint اتصال چند قسمتی
expansion joint درز گسترش درز گشایش
expansion joint درز انبساط
thermal wax transfer printer روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
taylor series expansion بسط سری تیلور
automatic volume expansion گسترش خودکار صدا
characteristic expansion time زمان شاخص انبساط
multipe expansion of credit استنباط مضاعف اعتبارات حقی که خزانه داری کل درقبول چک امانتی به مقداری بیش از ذخیره و اعتبار خوددارد
maximum junction to case thermal impedan مقاومت حرارتی حداکثر بین محلهای تماس و بدنه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com