Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 174 (8 milliseconds)
English	Persian
thermal protection	محافظت حرارتی
Other Matches
thermal	گرم
thermal	گرمایی
thermal	کاغذ مخصوص که پوشش آن در اثر گرما سیاه میشود و امکان چاپ حروف با استفاده از یک ماتریس با عناصرگرمایی کوچک میدهد
thermal	نوعی چاپگر که حروف روی کاغذ حرارتی با نوک چاپ قرار می گیرند و یک ماتریس از عناصر حرارتی کوچک ایجاد می کنند
thermal	دمایی
thermal	مربوط به گرما
thermal	حرارتی
thermal efficiency	راندمان حرارتی
thermal exposure	میزان جذب حرارت
thermal exposure	در معرض حرارت قرار گرفتن
thermal instability	ناپایداری حرارتی
thermal battery	باطری حرارتی
thermal fatigue	خستگی حرارتی
thermal gradient	گرادیان دما
thermal imagery	عکاسی مادون قرمز
thermal imagery	عکاسی با اشعه حرارتی مادون قرمز
thermal expansion	انبساط حرارتی
thermal excitation	برانگیختگی گرمایی
thermal conductivity	رسانندگی گرمایی
thermal conductivity	رسانائی گرمایی یا حرارتی
thermal conductance	گرمارسانایی
thermal conductance	گرمارسانندگی
thermal capacity	فرفیت گرمایی
thermal flux	شار گرمایی
thermal flux	شار گرما
thermal ammeter	امپرسنج حرارتی
thermal agitation	اغتشاش گرمایی
thermal crossover	تقابل حرارتی در عکاسی مادون قرمز
thermal decomposition	تجزیه گرمایی
thermal equilibrium	تعادل گرمایی
thermal enrichment	گرمافزونی
thermal energy	انرژی گرمایی
thermal emission	تابش حرارتی
thermal effects	اثرات حرارتی
thermal effect	اثر گرمایی
thermal effect	اثر گرما
thermal dissociation	تفکیک گرمایی
thermal devices	ابزارهای حرارتی
thermal sensitivity	حس دما
thermal insulation	گرمابندی
thermal insulation	عایقکاری در برابرگرما
thermal shadow	سایه روشن حرارتی
thermal shock	تنش مکانیکی شدید ناشی ازافزایش ناگهانی دما
thermal spring	چشمه اب گرم
thermal springs	چشمههای اب گرم
thermal stress	تنش حرارتی
thermal stress	ازمایش اثر حرارت تشعشعی رادیواکتیویته مقاومت درمقابل اثر فرساینده حرارت
thermal switch	سویچ حرارتی
thermal transfer	روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
thermal wax	روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
thermal treatment	عملیات گرمایی
thermal unit	واحدسنجش گرما
thermal waves	امواج گرمایی
thermal pollution	آلودگی گرمایی
thermal shadow	سایههای حرارتی
thermal scanning	غربال گرمایی
thermal insulation	عایق کاری گرمایشی
thermal ionization	یونش گرمایی
thermal pollution	الودگی گرمایی
thermal power	مقدار حرارتی
thermal power	توان حرارتی
thermal printer	چاپگر حرارتی
thermal target	هوای گرم بالارونده برای بالون
thermal radiation	تشعشع حرارتی
thermal resolution	حداقل سنجش حرارت
thermal resolution	حداقل اختلاف حرارت
thermal resistor	ترمیستور
thermal reservoir	منبع گرما
thermal reservoir	منبع گرمایی
thermal radiation	تابش حرارتی
protection	سیگنال بررسی اینکه آیا بخشی از حافظه توسط برنامه قابل دستیابی است یا خیر
self protection	دفاع از نفس
self protection	صیانت نفس حفافت از خود
self protection	حفافت از خود
self protection	برقراری تامین از خود
under protection	تحت الحمایه
over protection	تقویت
protection	مانع کپی گرفتن شدن
protection	خط امان
protection	نگهداری
protection	تیمارداری
protection	پشتیبانی
protection	سد کردن راه حریف نسبت به مهاجمی که در شرف پاس دادن است
protection	حمایت
protection	تامین نامه
protection	حفافت
protection	عمل حفافت
protection	عملی که مانع کپی گرفتن از دادههای محرمانه افراد بدون اجازه میشود.
protection	اطمینان از اینکه داده توسط کاربر نامجاز کپی نشده است
protection	محافظت
protection	کپی اضافی از فیلم یا نوار اصلی
protection	حراست حمایت
protection	حفظ
protection	نیکداشت
thermal critical point	نقطه ی بحرانی حرارتی
coefficient of thermal expansion	ضریب انبساط حرارتی
internal thermal resistance	مقاومت حرارتی داخلی
thermal critical point	نقطه توقف
british thermal unit	واحد گرمایی بریتانیا
thermal coefficient of expansion	ضریب انبساط حرارتی
thermal agitation voltage	اثر گرما
british thermal unit	واحد بریتانیایی گرما
lattice thermal resistivity	مقاومت ویژه گرمایی شبکه
thermal critical point	نقطه تبدیل حرارتی
differential thermal analysis	تجزیه گرمایی تفاضلی
armor protection	حفافت درمقابل ادوات زرهی پوشش زرهی
ear protection	محافظگوش
bank protection	ساحل داری
bank protection	ساحلبانی
block protection	حفافت بلوک
head protection	محافظسر
Under the protection of the law.	درپناه قانون
armor protection	حفافت زرهی
anticorrosive protection	حفافت در برابر خوردگی
environmental protection	حفاظت محیط زیست
toe protection	پاشنه بندی
x ray protection	حفافت رونتگن
cathode protection	حفافت کاتدی
eye protection	محافظچشم
feet protection	محافظپا
hand protection	محافظدستی
anodic protection	حفافت اندی
bank protection	حفافت ساحل رودخانه درمقابل تخریبهای ناشی ازجریان
memory protection	حفافت حافظه
storage protection	حفافت حافظه
storage protection	حفافت انباره
software protection	حفافت نرم افزاری
insulation protection	حفافت عایق بندی
lightning protection	با خاموش کننده مغناطیسی
rust protection	حفافت در برابر زنگ زدگی
protection ring	حلقه حفافت
protection level	سطح حفافت
protection hood	کلاهک یا روپوش محافظ
protection from sin	عصمت
password protection	حفافت به کمک کلمه رمز
overvoltage protection	حفافت فشار زیاد
overload protection	حفافت بار زیاد
over voltage protection	وسیلهای که باعث میشود منبع تغذیه حد مط لوب را داشته باشد
memory protection	پشتیبانی ازحافظه
protection key	کلید حفافت
flood protection	حفافت در مقابل طغیان
collective protection	حفافت جمعی
data protection	حفافت داده ها
impedance protection	حفافت امپدانس
cell protection	حفافت سل
copy protection	حفافت دربرابر کپی
copy protection	محافظت از کپی
collective protection	حفافت گروهی
copy protection	جلوگیری از اعمال کپی
consumer protection	حمایت از مصرف کننده
degree of protection	میزان حفافت
file protection	حفافت فایل
file protection	حفافت پرونده
environmetal protection	حمایت محیط زیستی
distance protection	وسیله حفافت فاصله
degree of protection	میزان تامین درجه حفافت
thermal wax transfer printer	روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
The Physics of Radiation Protection	فیزیک محافظت از پرتو
overflow protection switch	کلیدحافظآبهایاضافی
respiratory system protection	حافظدستگاهتنفسی
The Physics of Radiation Protection	فیزیک بهداشت
frost protection preparation	ضدیخ
The Physics of Radiation Protection	بهداشت پرتوی
line differential protection	حفافت دیفرانسیلی خط
indirect bank protection	کناره بندی غیر مستقیم
rust protection paint	رنگ ضد زنگ
anti skid protection	حفافت از لغزش
high tension protection	حفافت فشار قوی
protection and indemnity club	باشگاه حفظ منافع و جبران خسارت
power system protection	حفافت سیستم قدرت
positional protection device	دستگاه حفافت درگاه
maximum junction to case thermal impedan	مقاومت حرارتی حداکثر بین محلهای تماس و بدنه
Protection money. Racket money.	باج سبیل

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com