Dictiornary-Farsi | thick with trees | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 58 (5 milliseconds)

English	Persian
thick with trees	پر از درخت


Other Matches

family trees	نسب نامه
Christmas trees	جعبه کنترل حاوی چراغهای رنگی
family trees	شجره
evergreen trees	درختان همیشه سبز
it was skirted by trees	درخت هایی در کنار ان بود
gum trees	درخت صمغ
can't see the forest for the trees <idiom>	ازروی یکی برای جمع قضاوت کردن
The trees are in bloom .	درختها گه کردند
family trees	شجره نامه
Money doesnt grow on trees.	پول که علف خرس نیست
The trees give a pleasant shade .	درختان سایه قشنگه می اندازد
These trees deprive the house of light .	این درختها منز ؟ را نور محروم می کنند
One mustn't sk apple trees for oranges, France for sun, women for love, life for happiness.	نباید از درخت پرتقال انتظار سیب، از فرانسه انتظار آفتاب، از زنان انتظار عشق و از زندگی انتظار شادی داشت.
thick	تیره ابری
thick <idiom>	احمق ،غیر منطقی
thick	طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
thick	گرفته
thick	زیاد
thick	گل الود
thick	انبوه
thick	پرپشت
thick	غلیظ سفت
thick	کلفت
thick	صخیم
thick	با فاصله زیاد از دوسطح
thick	ستبر
thick skinned	بی احساس
to lay it on thick	نصب کردن ساختن
to lay it on thick	فرو نشاندن
He is thick-skinned.	آدم پوست کلفتی است
thick weft	نخ پود کلفت
thick warp	نخ تار کلفت
through thick and thin <idiom>	دربین زمانهای خوب وبد،از بین مشکلات وسختیها
To be in the thick of some thing .	در کش وقوس کاری بودن
pour it on thick <idiom>	ماهرانه چاپلوسی کردن از
lay it on thick <idiom>	زیاده حداز کسی تمجیدکردن
to lay it on thick	قراردادن کارگذاشتن
to lay it on thick	گذاردن
how thick is the board?	کلفتی
how thick is the board?	تخته چقدراست
it is centimeters thick	دو سانتیمترکلفتی انست
thick-skinned	پوست کلفت
thick and thin	در هر حال
thick and thin	در دشواری وسهولت
thick and thin	راسخ
thick Ethernet	شبکه پیاده سازی شده با استفاده ازکابل Loaxial ضخیم و دستگاههای ارسال و دریافت برای اتصال کابلهای منشعب که میتواند مسافت طولانی را طی میکند
thick skulled	خشک مغز
thick fog	مه غلیظ
through thick and thin	درهمه حالی
thick skinned	پوست کلفت
thick skulled	کودن
thick witted	بی ذوق
thick witted	کودن
thick witted	خشک مغز
thick film circuit	مدار غشایی ضخیم
Thick ( sparse , thin ) hair .	موی پرپشت ( کم پشت )
He is absent- minded . He is muddle - headed . He is thick.	گیج است [حواسش پرت است]