English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 157 (2 milliseconds)
English Persian
thread guide راهنماینخ
Other Matches
It is formed by alternatively lifting and lowering one warp thread across one weft thread این است که توسط روش دیگر بلند کردن و پایین آوردن موضوع یکی پیچ و تاب در سراسر یک موضوع پود تشکیل
thread مثل نخ باریک شدن
thread رشته رشته شدن
thread دارای خطوط برجسته کردن حدیده وقلاویز کردن
thread موجی کردن
thread نخ کشیدن به
thread بند کشیدن
thread رشته
thread رگه
thread برنامهای که از بخشها و قسمتهای کوچکتر تشکیل شده است
thread سیم
thread ساختاری که در آن هر گره اشاره گری به گره دیگر دارد
thread فایلی که یک ورودی آن حاوی آدرس و داده را دارد باشد.
thread زبان برنامه نویسی که به بخشهای زیادی از کد امکان نوشتن و پس استفاده توسط برنامه اصلی میدهد
thread نخ یاقیطان
thread دنده پیچ
thread پیچ کردن
thread دندانه
thread شیار برجستگی
thread رزوه شیارداخل پیچ ومهره
thread قیطان
thread ریسمان
thread نخ
thread نخ کردن
thread دنده دار کردن مارپیچ
sewing thread نخ خیاطی
screw thread پای پیچ
nut thread پیچ مهره
mercury thread مارپیچ جیوهای
silver thread نخ های زربفت یا نقره ای [این نوع نخ در بعضی قالیچه ها جهت تزئین در بافت فرش بکار می رود.]
gold thread گلابتون زر
external thread دنده خارجی
english thread پیچ و مهره انگلیسی
thread bare فرش کهنه
thread count [تعداد رشته نخ تار یا پود در یک طول مشخص]
thread fineness ظرافت نخ
direction of thread جهت پیچ
stair thread کف پله
inside thread دنده داخلی قلاویز
metallic thread نخ زربفت [اینگونه نخ ها که از تابیده شدن ورقه های نازک طلا، نقره و یا دیگر فلزات بدور نخ تهیه می شوند، جهت تزئین فرش بکار رفته.]
hang by a thread <idiom>
weft thread ریسمانتاریشکل
warp thread تارشیاری
thread trimmer آرایندهنخ
thread take-up lever اهرم بالا-پائینبرندهنخ
rubber thread ریسمانلاستیکی
stepped thread پیچ ناقص کولاس
screw thread حدیده
trapezoidal thread دندههای ذوزنقهای
thread the needle پاس دقیق از بین مدافعان
thread tap قلاویز
stepped thread کولاس پیچی ناقص
inside thread مارپیچ داخلی
direction of thread سوی پیچش پیچ
cut a thread پیچ تراشیدن
acme thread شیار ذوزنقه ای
air thread مخاط شیطان
air thread لعاب خورشید
death thread تهدید به مرگ
angular thread پیچ وی شکل
angular thread پیچ تحت زاویه
thread fineness [ضریبی جهت تعیین کیفیت نخ]
butterss thread شیار اره
thread fineness نمره نخ
thread rubber separator میانگیر نخدار
Our life is hanging by a thread . زندگی مابه تار مویی بند است
left hand thread پیچ چپ گرد
guide way مسیر هدایت
guide راهنمایی کردن غلاف
guide راندن
guide way مسیر لغزش
guide ناو راهنما
guide راهنمایی کردن
guide راهنمایی کردن تعلیم دادن
guide کتاب راهنما
guide هادی
guide رهبر
guide on me فرمان پشت سر من پیش مرا تعقیب کنید فرمان پشت سر من
guide موج بر
guide هدایت کردن
guide راهنما
guide EquipmentIB Processing انجمن بین المللی استفاده کنندگان کامپیوترهای بزرگ
guide کشتی فرماندهی عملیات
To pick up (to lose) the thread of conversation. رشته سخن را بدست گرفتن ( گم کردن )
wave guide هادی برای تابشهای الکترومگنتیک
fabric guide قسمتراهنما
yarn guide هادینخبافندگی
wave guide موجبر
chain guide محافظزنجیر
staffing guide کتاب راهنمای پرسنل ستاد یاکتاب راهنمای انتخاب وتشکیل پرسنل ستادی
Do you have a hotel guide? آیا دفترچه راهنمای هتل را دارید؟
cutting guide راهنمای برش [ابزار]
butt guide حافظلبه
bread guide محلقرارگرفتنناندرتستر
guide handle دستهیراهنما
valve guide هادی سوپاپ
guide mark نشانهراهنما
line guide خطراهنما
paper guide راهنمایورقه
guide dog سگ راهنم
tape-guide محلعبورنوار
guide dogs سگ راهنم
guide bar صفحهتیغه
girl guide دختر پیشاهنگ
guide cylinder استوانه راهنما
guide drum طبلک راهنما
guide edge لبه راهنما
guide flag پرچم راهنما
guide flag پرچم هادی
guide left فرمان نفر راهنما به راست یابه چپ فرمان نفر هادی به راست یا چپ
guide lines دستورالعملها
guide lines خط مشیها
guide nut شیار راهنما
guide column ستون راهنما
guide collar طوقه راهنما
guide cam بادامک راهنما
aircraft guide مسئول هدایت هواپیما درفرودگاه
card guide راهنمای کارت
dovetail guide راهنمای دم چلچله راهنمای کام وزبانه
girl guide عضو پیشاهنگی دختران
drilling guide پیش مته
guide bank دیوار هادی سد
guide bars خط وط مخصوص دربا کد که شروع و پایان کد را نشان می دهند
guide board تابلو راهنما
guide book کتاب راهنما
guide book راهنمای مسافران
guide slot شیار راهنما
guide on line راهنماها به خط
guide rail شینه راهنما
guide rod میله راهنما
guide roller غلطک راهنما
guide rope مهار
guide rope طناب
guide vane تیغه راهنما
guide vane تیغه هادی
guide wall دیواره راهنما
light guide هادی نور
piston guide راهنمای پیستون
guide rail ریل راهنما
guide post میل
guide on line راهنماهابخط شوید
guide pin پین راهنما
guide pipes لولههای راهنما
guide post نشان راه
coupling guide device دستگاهحافظاتصال
film guide roller حلقهراهنمایفیلم
operation exposure guide حداکثر دوز اتمی قابل قبول یاقابل دریافت
basic planning guide راهنمای اولیه طرح ریزی
nozzle guide vane تیغههای هادی یا راهنما
film guide rail ریلراهنمایفیلم
inlet guide vane تیغههای خنک کننده جریان ورودی
helical wave guide لوله فلزی که از فیبرهای نازک شیشهای و سیم هائی که توانایی انتقال هزاران پیام در خطوط مخابراتی رادارند تشکیل شده است
rip fence guide شکستنشیارحافظ
exhaust guide vanes پردههایراهنمایاگزوز
double vee guide راهنمای وی دوبل
pneumatic-tyred guide wheel عملیاتبادتایرچرخ
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com