English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (10 milliseconds)
English Persian
three core cable کابل سه رشتهای
Search result with all words
cable core سیم کابل
four core cable کابل چهار سیمه
four core cable کابل چهاررشتهای
single core cable کابل یک سیمه
single core cable کابل یک رشتهای
Other Matches
booster cable [jumper cable] کابل باتری به باتری [اتومبیل رانی ]
core هسته مرکزی مفتول
core ماهیچه
core 1-حافظه مرکزی کامپیوتر. 2-روش ذخیره سازی غیر فرار در کامپیوترهای قدیمی
core هسته
core رشته سیم هسته وسط سیم
core مغز ودرون هرچیزی
core درون
core مغز
core هسته سنگ
core وسیله تبدیل اشعه به انرژی الکتریکی
core نمونه مواد حفاری
core برنامه کامپیوتری ذخیره شده در حافظه اصلی
core مغزی
core مغزه
core بخش هدایت مرکز یک کابل
core هسته یا دیوارهستهای
core مرکزی
core چنبره
core memory حافظه هستهای
core storage انباره هستهای
core storage انبار چنبرهای
clay core مرکزخاکرس
core storage انباره چنبرهای
core sand ماسه ریخته گری
core print تکیه گاه ماهیچه
core plane صفحه چنبره ها
watertight core هسته اب بندی
core oven کوره هسته
core of the earth هسته زمین
wire core مغزی سیمی
core nail سوزن هسته
core pin خار هسته
core binder ماده چسبی که برای تقویت به ماسه ریخته گری اضافه میشود
core barrel لوله نمونه بردار
ferrite core ماده مغناطیسی کوچک که بار الکترومغناطیسی را نگه می دارد در هسته حافظه
concrete core نمونه استوانهای بتن
single core کابل یک رشتهای
single core هادی تک رشتهای
coil core هسته بوبین
coil core هسته سیم پیچ
solenoid core هسته سولنئید
core box قالب ماهیچه
core drill مته نمونه بردار
core drilling نمونه برداری با مته
core matrix ماتریس چنبرهای
core memory حافظه چنبرهای
core loss اتلاف اهن
core iron اهن هسته
core hole سوراخ هسته
core gap چاک هسته
transformer core هسته ترانسفورماتور
core dump روگرفت حافظه
core loss اتلاف هسته
magnet core هسته اهنربا
impervious core هسته نفوذناپذیر
hard core زیرسازی جاده
hard core پی جاده
hard core مصالح تخریب
hard core مصالح اوار
hollow core هسته مجوف
magnetic core هسته مغناطیسی
magnetic core چنبره مغناطیسی
iron core هسته اهن
it is rotten at the core ازدرون خراب است
magnet core هسته مغناطیسی
magnet core هسته
laminated core هسته متورق
impervious core هسته ناتراوا
ferrite core به کار می رفت
core transformer مبدل هسته دار
radiator core هستهرادیاتور
bobbin core هسته سیم پیچ
reactor core هستهرآکتور
armature core هسته ارمیچر
apple core تخمدان سیب
core sample نمونه استوانهای
extendeo core حافظه چنبرهای توسعه یافته
air core بی هسته
ferrite core جمبره فریتی
iron core choke پیچک با هسته اهنی
iron core coil پیچک با هسته اهنی
iron core transformer مبدل با هسته اهنی
magnetic core memory حافظه چنبرهای مغناطیسی
core molding machine دستگاه ریخته گری هسته
rosin core solder لحیم با مغز کولوفان
smooth core armature ارمیچر با هسته صاف
concrete core wall دیوار با هسته بتنی
rubble hard core مصالح تخریب
core baking oven کوره خشک کننده
toroid magnetic core هسته مغناطیسی چنبرهای
air core transformer ترانسفورماتور با هسته هوایی
rubble hard core مصالح اوار
core blowing equipment تجهیزات دمیدن هسته
air core chuke پیچک با هسته هوایی
magnet core aerial آنتن با هسته آهنربایی
closed magnetic core هسته مغناطیسی بسته
spilt core type transformer ترانسفورماتور انبری
have her cable لنگر جواب دادن
d.c. cable کابل جریان دائم
cable way راه اهن برقی
cable کابل
cable تلگراف
cable پیغام تلگرافی تلگراف زدن
cable واحد طول دریایی برابر 022 یارد
cable طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
cable مفتول فلزی بافته
cable هادی
cable اتصال در انتهای کامل
cable وسیله بررسی امیدانس که به کابلهای غیر استاندارد اجازه استفاده در وسایل خاص میدهد
cable تمام کابلها اتصالات و تابلو ها در یک اداره یا ساختمان
cable ابزار بررسی قط عی یا خرابی در سیم کشی
cable اتصال الکتریکی یا نوری انعط اف پذیر
bx cable لوله ب ایکس
cable way مسیر کابل
cable شاه سیم
cable سیم کشی کردن تلگراف کردن
cable سیم تلگراف
cable طناب سیمی
cable تلگراف کردن
cable way سیم یا کابل نقاله
cable سیم
cable طناب فلزی
cable distributor قسمتکابلقرقرهایپیچشده
power cable کابل قدرت
power cable کابل جریان قوی
microphone cable سیم میکروفن
cable weft پود ضخیم [بعد از کامل شدن یک ردیف گره جهت محکم کردن آنها در اکثر فرش ها از یک پود نازک و سپس یک پود کلفت استفاده می شود در برخی مناطق نیز از دو پود نازک و یک پود کلفت بصورت یک در میان استفاده میکنند]
quadoed cable کابل چهارسیمه
ribbon cable کابل نواری
measuring cable کابل سنجش
telecommunication cable کابل ارتباطی
quadded cable کابل چهار سیمی
multicore cable کابل افشان
microphone cable کابل میکروفن
mains cable کابل شبکه
main cable کابل اصلی
multicore cable کابل چند رشتهای
multiple cable کابل چند رشتهای
outgoing cable کابل خروجی
phantomed cable کابل چهار سیمی
snub cable ناگهان ترمز کردن
telephone cable کابل تلفن
tiers of cable سیم کابل حلقه شده
trailing cable کابل برق روکش دار
trunk cable کابل ترانک
trunk cable کابل ارتباطی
twin cable کابل دو قلویی
Type cable چهار سیم جدا به صورت دو جفت , کابل مستقیم بدون چرخش
Type cable چهار سیم به صورت دو جفت که با یک لایه بافته شده پوشیده شده است تا تصادف را کاهش دهد
telegraph cable کابل تلگراف
tape cable کابل نواری
starter cable کابل استارتر
subscriber's cable کابل مشترک
subscriber's cable کابل اتصال
supply cable کابل تغذیه
shorten in cable کوتاه کردن زنجیر
sheating of cable پوشش کابل
sheathed cable کابل زرهی
suspension cable کابل اویزان
suspension cable کابل معلق
Type cable دوازده سیم ه صورت شش جفت برای ارسال صوت
Type cable دو سیم پیچیده شده برای سیم تلفن
Type cable میکرون
electricity cable کابلالکتریسیته
gear cable کابلچرخدنده
starting cable کابلراهاندازی
sheathed cable کابل غلاف دار
sheathed cable کابل زره دار
service cable کابل مصرف کننده
throttle cable کابلساسات
transmission cable کابلانتقال
cable television تلویزیونکابلی
cable stitch بافتمارپیچ
cable sleeve محلاتصالکابل
Type cable چهار سیم جدا به صورت دو جفت , که هر یک از سیم محکمی تشکیل شده است
Type cable مشخصات کابل معرفی شده توسط IBM
underground cable کابل زیرزمینی
cable railway تراموای
cable railway ترن کابلی
cable railways تراموای
cable railways ترن کابلی
brake cable سیمترمز
cable tail انتهای سیم
dial cable کابل صفحه مدرج
chain cable زنجیر لنگر
caoxial cable سیم هم مرکز
caoxial cable کابل کواکسیال
cable shield لوله کابل
cable party گروه لنگر
cable officer افسر لنگر
cable moulding فتیله نیمگرد یا گرد
cable match رویارویی تلگرافی شطرنج
cable locker چاه زنجیر
cable joint موف اتصال
co axial cable کابلی که یک هسته مرکزی دارد و یک لایه محافظه و یک هدایت کننده دو جداره
coaxial cable کابل هم محور
control cable کابل کنترل
connection cable کابل اتصال
concentric cable کابل هم مرکز
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com