English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 92 (6 milliseconds)
English Persian
throwing sector نقطه فرود وسیله پرتاب شده
Other Matches
throwing انداختن
throwing تابیدن
throwing ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throwing باخت عمدی پرتاب توپ به بالا در موقع سرویس فنون پرتابی
throwing پاس
throwing لنگ
throwing ویران کردن
throwing پرت کردن افکندن
throwing پرتاب
discus throwing پرتاب دیسک
throwing events رشتههای پرتابی
throwing the hammer پرتاب چکش
throwing the javelin پرتاب نیزه
I feel like throwing up. <idiom> دارم بالا میارم.
throwing circle دایره پرتاب نیزه
throwing line نیمدایرهای که پرتابگر نیزه نباید از ان تجاوز کند
throwing apparatus لوازم پرتاب
sector قطاع دایره
sub sector بخش فرعی
sub sector زیربخش
sector ناحیه
sector خط کش ریاضی ناحیه
sector منطقه واگذاری
sector محله
sector بخش
sector جزء تقسیم کردن
sector منطقه عمل منطقه مسئولیت
sector قطاع
sector منطقه
sector قسمتی ازجبهه
sector کوچکترین فضای دیسک مغناطیسی که توسط کامپیوتر آدرس پذیر است . دیسکک به شیارهای هم مرکز تقسیم میشود و هر شیار به سکتورهایی تقسیم میشود که میتواند به بایتهای داده را ذخیره کند
sector دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sector تقسیم دیسک به شیار رهایی
sector سوراخ در لبه دیسک برای نشان دادن محل اولین شیار
sector شیاری که خطا دارد و برای ذخیره مناسب قابل استفاده نیست .
sector جدولی که حاوی سکتورهای غیر قابل استفاده دیسک سخت باشد
sector تقسیم دیسک به شیارهای آدرس پذیر
sector منطقه ماموریت قطاع اتش
sector دیسکی که شیارها با آدرس و داده کد شروع که در هنگام فرمت دیسک روی آن نوشته میشود, شرح داده می شوند
sector of fire قطاع اتش منطقه تیراندازی
sector of fire منطقه اتش
sector of search منطقه کاوش
sector commander فرمانده ناحیه پدافند هوایی
sector commander فرمانده ناحیه
sector addressing نشانی دهی قطاعی
real sector بخش متغیرهای حقیقی
real sector بخش واقعی
productive sector بخش تولیدی
sector of a sphere اکلیل کروی
sector of search منطقه مراقبت رادار
two sector model الگوی دو بخشی
two sector economy اقتصاد دو بخشی
traditional sector بخش سنتی
sector scan کاوش منطقهای با رادار تجسس منطقهای
teritiary sector بخش ثالثه
private sector بخش خصوصی
spherical sector قطاع کروی
soft sector علامت گذاری قطاع ها وبخشهای روی یک دیسک که از اطلاعات نوشته شده ان استفاده میشود
teritiary sector بخش سوم
service sector بخش خدمات
sector of search منطقه تجسس رادار
observing sector منطقه دیدبانی
observing sector قطاع دیدبانی
defense sector منطقه پدافندی
bad sector قطاع خراب
bad sector قطاع بد
bad sector شیاری که اشتباه فرمت شده است یا خطایی دارد و غیر قابل تصحیح یا نوشتن یا خواندن است
sector of responsibility منطقه مسئولیت
agricultural sector بخش کشاورزی
public sector بخش دولتی
disk sector قطاع دیسک
disk sector بخش دیسک
observation sector قطاع دیدبانی
nonmonetary sector بخش غیر پولی
monetary sector بخش پولی
modern sector بخش جدید
modern sector بخش نوین
main sector بخش اصلی
infrastructural sector بخش زیربنائی
public sector بخش عمومی
nonformal sector بخش غیر رسمی
government sector بخش دولتی
informal sector بخش غیر رسمی
hard sector قطاع سخت افزاری
fire support sector منطقه پشتیبانی اتش
worm and sector sleering چرخ دنده ی حلزونی و قطاع فرمان
steering worm sector چرخ دنده حلزونی قطاعی فرمان
steering worm sector تاج فرمان
sector interleave factor عامل جاگذاری قطاع
air defense sector منطقه ماموریت پدافند هوایی
air defense sector منطقه واگذاری شده پدافندهوایی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com