English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 84 (5 milliseconds)
English Persian
ticket collector بلیطجمعکن
Search result with all words
ticket collector's booth باجهتحویلبلیط
Other Matches
collector فراهم اورنده
collector گرد اورنده
collector کولکتور
collector جاروی الکتریکی جارو
collector راه اب زهکش
collector کلکتور
collector جمع کننده
collector تحصیلدار
the ticket کار شایسته
the ticket کار صحیح
ticket بلیط
ticket ورقه
ticket اگهی
ticket برچسب برچسب زدن به
ticket بلیط منتشرکردن
ticket بلیط دار کردن
ticket بلیت
ticket صورت نامزدهای حزبی
electron collector الکترود گرداور
dust collector گردگیر
dust collector جمع کننده گرد و خاک
debt collector کارگزاروصول طلب
current collector کلکتور
debt collector وصول کننده طلب
gas collector لوله جمع کننده گاز
light collector جمع کننده نور
revenue collector تحصیلدارمالیاتی
revenue collector تحصیلدار پاکار
tax collector تحصیلدار مالیاتی
solar collector جمعکنندهانرژیخورشیدی
collector's item مورد استثنائیوویژهیککلکسیون
common collector با جریان روب مشترک
collector terminal ترمینال کلکتور
collector brush ذغال کلکتور
garbage collector زباله روب
collector contact اتصال کلکتور
collector current جریان کلکتور
collector ditch راه اب زهکش
collector drain زهکش اصلی
collector electrode الکترود کلکتور
collector brush زغال گرداور
collector resistance مقاومت کلکتور
collector ring منیفلد یا گازگاه دایرهای برای هدایت گازهای خروجی ازسیلندرهای موتور رادیال یاستارهای
collector rings حلقههای لغزان
meal ticket ممر درآمد
ticket control کنترلبلیط
meal ticket راه کار و کاسبی
return ticket بلیط دوسره
admittance ticket بلیطورودی
meal ticket وسیلهی امرار معاش
outside ticket pocket جیبکوچکبیرونی
ticket counter جایگاهبلیط
season ticket بلیط فصلی
parking ticket جریمهبدلیلپارکغیرقانونی
split ticket <idiom> انتخاب افراد سیاسی برای رای
ticket office باجه بلیت فروشی
Where is the ticket office? باجه بلیت فروشی کجاست؟
A ticket to Bath, please. لطفا یک بلیت به شهر باته.
ticket office باجه فروش بلیت
return ticket بلیط رفت و برگشت
meal ticket کوپن غذا
meal ticket بلیط غذا
walking ticket ورقه خاتمه خدمت
commutation ticket بلیط با تخفیف
second class ticket بلیت درجه دوم
show him your ticket بلیط خودرا باو نشان دهید
show your ticket to him بلیط خودراباونشان دهید
straight ticket اخذ رای دستجمعی برای نمایندگان یک حزب
big ticket با ارزش
big ticket گران قیمت
this ticket admits one با این بلیط یک تن را اجازه دخول می دهند
ticket of leave سند ازادی مشروط زندانی محکوم به حبس ابد که ازطرف وزارت کشور صادر میشود
trip ticket بلیط مسافرت
ticket punch بلیت سوراخ کن
ticket office باجه
ticket office محل فروش بلیت
trip ticket برگه اجازه مسافرت
common collector circuit مدار کلکتور مشترک
collector saturation voltage ولتاژ اشباع کلکتور
How long is the ticket valid? بلیت تا کی اعتبار دارد؟
collector emitter, leakage current جریان نشستی کلکتور- امیتر
flat-plate solar collector سطحجذبکنندهانرژیخورشیدی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com