Dictiornary-Farsi | to acknowledge your own guilt | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 34 (4 milliseconds)

English	Persian
to acknowledge your own guilt [culpability]	به گناه خود اقرار کردن


Other Matches

She is laying a guilt trip on [is guilt-tripping] me for not breast feeding.	او [زن] به من احساس گناه کاربودن میدهد چونکه من [به او] شیر پستان نمی دهم.
acknowledge	قدردانی کردن
acknowledge	تصدیق کردن
acknowledge	1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledge	سیگنالی که گیرنده می فرستد تا اعلام کند پیام ارسالی دریافت شده است و آماده بعدی است
acknowledge	کدی که گیرنده می فرستد تا به فرستنده اعلام کند یام به درستی دریافت شده است
acknowledge	اعلام معرف کردن
acknowledge	اعتراف کردن
acknowledge	وصول نامه ای را اظهار داشتن
acknowledge	تایید کردن
acknowledge	اعلام وصول کردن
acknowledge	شماره اعلام وصول تصدیق کردن
acknowledge	اعلام نشانی کردن
They all acknowledge him master .	همه او را به استادی قبول دارند
negative acknowledge character	کاراکتر تصدیق منفی
Does the bank acknowledge your signature ?	آیا بانک امضای شما را قبول دارد ؟
He refused to acknowledge defeat .	قبول نمی کرد که شکست خورده
He didnt return (acknowledge) my greetings.	جواب سلام مرا نداد
guilt	تقصیر
guilt	جرم
guilt	گناه مجرمیت محکومیت
guilt	گناه
guilt	بزه
to be on a guilt trip <idiom>	احساس خیالی داشتن که مقصر هستنند [اصطلاح روزمره]
guilt feeling	احساس گناه
accessoiral guilt	معاونت در جرم
blood guilt	خونریزی ناحق
guilt complex	عذابوجدان
pure of guilt	بی تقصیر
pure of guilt	بی گناه
to feel a pang of guilt	ناگهانی احساس بکنند که گناه کار هستند
He bought them expensive presents, out of guilt.	او [مرد] بخاطر احساس گناهش برای آنها هدیه گران بها خرید.
Guilt for poorly behaved children usually lies with the parents.	بد رفتاری کودکان معمولا اشتباه از پدر و مادر است.