Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 28 (1 milliseconds)
English	Persian
to avoid bankruptcy	از ورشکستگی جلوگیری کردن
to avoid bankruptcy	مانع ورشکستگی شدن
Other Matches
to avoid something	دوری کردن از [چیزی]
avoid	دوری کردن از
avoid	احتراز کردن اجتناب کردن
avoid	طفره رفتن از
avoid	الغاء کردن
avoid	موقوف کردن
avoid	الغا کردن
He went underground to avoid arrest.	او [مرد] خودش را غایم کرد تا دستگیرش نکنند.
bankruptcy	ورشکستگی
bankruptcy	افلاس
bankruptcy	توقف بازرگان
to avoid distortion of the results [produced] by ...	برای جلوگیری از اعوجاج نتایج توسط ...
to avert bankruptcy	از ورشکستگی جلوگیری کردن
to avert bankruptcy	مانع ورشکستگی شدن
to file for bankruptcy	اعلان ورشکستگی کردن
bankruptcy trustee	تولیت ورشکستگی
assignees in bankruptcy	هیئت تصفیه امور ورشکسته
clupable bankruptcy	ورشکستگی به تقصیر
culpable bankruptcy	ورشکستگی به تقصیر
declaration of bankruptcy	اعلان ورشکستگی
fradulent bankruptcy	ورشکستگی به تقلب
fraudulent bankruptcy	ورشکستگی به تقلب
order of bankruptcy	حکم ورشکستگی
Three things to avoid:a crumbling wall, a biting . <proverb>	از دیوار شکسته و سگ درنده و زن سلیطه یذر کنید .
She swerved sharply to avoid hitting a dog.	او [زن] ویراژ تندی داد تا با خودرو به سگ نزند.
One must avoid three things: crumbling walls, vicious dogs, and harlots	از سه چیز باید حذر کرد، دیوار شکسته، سگ درنده، زن سلیطه

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com