Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 263 (13 milliseconds)
English
Persian
to block
[to block up]
[to clog]
[to clog up]
something
جلوی جریان
[ریزش]
چیزی را گرفتن
to block
[hold up]
(the) traffic
جلوی رفت و آمد را گرفتن
to block
[hold up]
(the) traffic
ترافیک را نگه داشتن
Search result with all words
block letters
حروف جداودرشت
building block
کنده ساخت
building block
بنا کنده
building block
واحد مستقل که میتواند با دیگران ترکیب شود و یک سیستم تشکیل دهد
block
بنداوردن
block
انسداد
block
سد
block
جعبه قرقره
block
اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
block
بلوک
block
کنده مانع ورادع
block
قطعه
block
بستن مسدود کردن
block
مانع شدن از بازداشتن
block
قالب کردن
block
توده قلنبه
block
وقفه
block
منطقه
block
مانع
block
قرقره
block
کنده
block
پارازیت
block
سد قالب
block
سد کردن
block
مانع شدن
block
پخش پارازیت سدکردن مسیر پیشروی
block
قطعه زمین
block
توده
block
یک دستگاه ساختمان
block
قرقره طناب خور
block
بلوک سیمانی
block
سد کردن خطا
block
دفاع
block
سدکردن غیرمجاز حریف
block
دفاع در مقابل ابشار
block
یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
block
بلوک ساختن
block
قالب ریختن
block
مجموعهای از موضوعات در یک گروه
block
تعدادی رکورد ذخیره شده به عنوان یک واحد
block
توقف رویدادن چیزی
block
بلاک
block
مسدودکردن
stumbling block
سنگ لغزش
stumbling block
مانع
stumbling block
موجب لغزش
stumbling block
سبب سقوط
road block
سد جاده
road block
راه بند
road block
مانع روی جاده
affect block
وقفه عاطفه
aircraft block speed
سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
anchor block
بلوکهایی که جهت مهار کردن لوله هنگام نصب کار گذاشته میشوند
angle block
سد راه شدن از کنار برای منحرف کردن حریف
anvil block
سندان مخصوص اهنگری
arrow block
بلوک پیکانی
attack block
دفاع روی تور والیبال
barbers block
قالب کلاه گیس
block aead
سر کنده
block age
بازداری
block age
ممانعت
block age
جلوگیری انسداد
block age
محاصره
block chain
زنجیردوچرخه
block cipher
رمزگذاری بلوکی
block code
رمز کندهای
block coefficient
ضریب گنجایش ناو
block copolymer
همبسپار دستهای
block counting test
ازمون مهره شماری
block definition
تعریف بلوک
block design test
ازمون طراحی با مکعبها
block diagram
نمودار کندهای
block diagram
نمایش تصویری سیستمها
block diagram
نمودار بلوکی
block diagram
نمودار کلی
block diagram
بلوک دیاگرام
block diagram
نمودار بلوکی نمودار کلی
block gap
شکاف بین کندهای
block gap
gap interrecord شکاف بین بلاک
block graphics
نگاره سازی بلوک
block header
سر بلوک
block heel
نعلبند پاشنه اسب
block house
موضع مستحکم
block length
درازای کنده
block length
درازای بلوک طول بلوک
block length
طول کندهای طول بلاک
block letter
چاپ نوعی حروف چوبی وبزرگ
block letter
حروف درشت وسیاه نوعی حروف بدون زیر وزبر
block lining
پوشش با بلوک سیمانی
block lining
پوشش بلوکی
block mark
نشان کنده
block move
انتقال بلوک
block move
جابجایی بلوک
block note paper
دسته کاغذیاد داشت
block operation
عملیات بلوک
block out
جاسازی
block plot
صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
block protection
حفافت بلوک
block ship
سد کردن دهانه کانال
block shipment
ارسال تدارکات به طور یکجا ارسال اماد به طور قوال
Other Matches
the block
مردن بوسیله گردن زنی
v block
گونیای جناقی
self block
خودبندی
on the block
<idiom>
فروخته شده
block
فراکسیون
block
بندال
shoulder block
سد کردن حریف با ضربه شانه
ego block
سد خود
radius block
بلوک شعاعی
radium block
بلوک شعاعی
punch down block
وسیلهای که در شبکه محلی برای اتصال کابل UTP
pully block
قرقره مرکب
power block
سد کرپدن راه مدافع بوسیله مهاجم با راندن او به عقب بابکنار
plummer block
کنده شفت
plummer block
کنده محور
demolition block
مجموعه خرج منفجره قوطی خرج
snatch block
قرقره فلزی چفت دار
snatch block
قرقره پران
tackle block
دستگاه قرقره جرثقیل
swivel block
قرقره گردان
swage block
قالب سوراخ سوراخ
storage block
بلوک ذخیره
stone block
قالبسنگ
demolition block
خرج منفجره
starting block
تخته استارت
starting block
سکوی شروع
spike over the block
ابشار از بالای دفاع
pierce the block
ابشار محکم غیرقابل دفاع
pierce the block
شکافتن دفاع
one man block
تک دفاع
form block
بلوک فرمکاری
foot block
بالشتک ستون
foot block
زیر سری ستون
foot block
قژعه چوبی یا فلزی کوچکی که در زیر ستون و روی خاک کار گذاشته میشود.
erratic block
بلوک نامنظم
erratic block
بلوک جابجا شونده
entry block
کنده مدخل
engine block
قالب یا بدنه موتور
engine block
بلوک موتور
fuse block
چینی فیوز
fuse block
خانه فیوز
fuse block
بلوک فیوز
offensive block
دفاع تهاجمی
nested block
بلوک تو در تو
nerve block
وقفه عصبی
leg block and under over
فن تندر با گرفتن بازوهای حریف از بیخ شانه و از تو وپیچاندن او
keel block
تیر حمالی که به کشش کارمیکند
input block
بلاک ورودی
input block
واحد ورودی
hat block
قالب کلاه
fuse block
قالب فیوز
end of block
پایان یک بلوک
tail block
قرقره طناب دار
chip off the old block
<idiom>
(هرچی گذاشته اون برداشته)رفتار مشابه به والدین داشتن
tower block
ساختمانبرجمانند
breeze-block
آجرسیمانی
block vote
رایفردیبهگروهی
block capitals
حروفبزرگسادهوبدونهیچگونهنشانوتزئینی
travelling block
بستانتقال
tension block
کششقرقره
pulley block
کلیدسایهروشن
pin block
بخشسوزنی
knock one's block off
<idiom>
خیلی سخت به کسی صدمه زدن
to walk around the block
دور بلوک خیابان راه رفتن
key-block
سنگ تاج
cluster-block
چندین طبقه آپارتمان
breeze-block
خاکه زغال نیمه سوز
block-plan
نقشه اولیه ساختمان
block-house
دژ چوبی
block-cornice
قرنیز بلوکی
block-capital
سرستون بالشتکی
hoisting block
گیرهجرثقیل
earth block
پلاکزمینی
crown block
قرقرهراس
two man block
دفاع دونفره
to block out an inage
دراوردن یک تصویردرذهن
to block out an inage
طرح کردن یک فکر
to block a passage
مسدود کردن یک راه
to block a hat
قالب کردن یک کلاه
to block a ball
نگهداشتن توپ در بازی
title block
قسمت عنوان نامه
title block
قسمت مربوط به درج اطلاعات
three man block
دفاع سه نفره
wood block
قاب چوبی سقف و کف اتاق قطعه چوب
block and tackle
طناب و قرقره
block and tackle
قرقره و زنجیر
anchorage block
بستلنگرگاه
chock-a-block
به هم چپیده
chock-a-block
مملو
chock-a-block
کیپ
chock-a-block
پر
chock-a-block
بالا کشیده
chock-a-block
کاملا افراشته
chock-a-block
خفت
chock-a-block
کاملا کشیده
tail block
قلاب عقب هواپیما
block storing
انبار کردن بارهای قوال
block storing
کنار هم چیدن کانتینرهای مشابه
block sort
جورسازی کندهای
block sort
مرتب کردن بلاکی
block size
اندازه بلاک
block size
اندازه کندهای
block size
اندازه کنده
common block
قرقره عادی
common block
قرقره چوبی
clump block
قرقره دهان گشاد
clearing block
قطعه ممانعت از بسته شدن کولاس
clearing block
قطعه بازدارنده
chip of the old block
بچهای که نشانی ازپدرداردcontribute
chain block
قرقره
cable block
قسمت کابل
control block
کنده کنترل
cylinder block
بلوک سیلندر
cylinder block
بلوک واحدی که سیلندرهای یک موتور پیستونی خطی که با مایع خنک مشوند رادربرمیگیرد
concrete block
سنگ بتنی
cut block
سدکردن دریافت کننده توپ باپشت پا
cutoff block
سد کردن راه مدافع به وسیله مهاجم
cupola block
اجر طاقی
cross block
سد کردن خط دفاعی از کنار
control block
بلوک کنترل
cable block
مجموعه کابل
burster block
مجموعه منفجر کننده مجموعه خرج تلاش
breech block
کولاس
block transfer
انتقال بلوک
block transfer
انتقال کندهای
block time
زمان سپری شده ا لحظه شروع حرکت هواپیما تالحظه توقف
block the plate
موضع گرفتن در خط پایگاه برای بیرون کردن و سوزاندن دونده با تماس توپ
block structured
با ساخت کندهای
block structure
ساختمان بلاکی ساختمان کندهای
block structure
ساختار بلوکی
breech block
گاوه کولاس
block structure
ساخت کندهای
brush block
سد کردن سبک برای ایجادتاخیر در حرکت رقیب
breech block
گلنگدن
to block and bleed
[valve]
مسدود کردن و تخلیه کردن
[دریچه]
[مهندسی]
building block principle
طراحی سیستم برای ساختن سیستم بزرگتر modularity
To block the escape routes.
راههای فرار را مسدود کردن
roughed stone block
قلوه سنگ کلنگی
breech block carrier
حامل کولاس
breech block carrier
الات متحرک
internal bound block
قرقره مغز فلز
high rise block
ساختمان بلند
end of transmission block
خاتمه ارسال بلاک
end of transmission block
انتهای بلاک مخابره
drop the ball behind the block
جاخالی پشت دفاع
spike past the block
ابشار را پشت پای مدافعان کوبیدن
task control block
بلاک کنترل کار
In capital(block)letters.
با حرف بزرگ ؟( دستی یا چاپ؟ )
high-rise block
بلوکهواقعدربلندی
block stowage loading
بارگیری وسایل هم مقصد دریک قسمت از وسیله ترابری
data control block
بلاک کنترل داده ها
task control block
بلاک کنترل وفیفه
wiggly block test
ازمون قطعات موج دار
cylinder block boring machine
دستگاه سوراخ کننده بدنه سیلندر ماشین مته بلوک سیلندر
rear waistlock and knee block
درو از پشت
mild steel ingot block
قالب شمش فولاد نرم
fireman's carry and leg block
نوعی فن کشتی یک دست و یک پا
data set control block
بلاک کنترل مجموعه داده ها
kohs'block design test
ازمون طراحی با مکعبهای کوهس
near leg pickup and leg block
زیر یک خم و تبدیل ان به کنده افلاک پیشرو
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com