Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
to come within the scope of a contract
در حیطه یک قرارداد بودن
Other Matches
open-ended employment contract
[employment contract of unlimited duration]
قرارداد کار بدون مدت
scope
طول طناب لنگر بیرون از اب
scope
منظور از عملیات
scope
چشم انداز
scope
مطمح نظر
scope
وسیله دیدبانی یا بینایی
scope
حیطه عمل
scope
حدود
scope
حوزه
scope
دامنه رسیدگی
scope
محدوده مقادیر که یک متغیر میتواند شامل شود
b scope
صفحه کاتد رادار
scope
میدان دید
scope
هدف عملیات
scope
طول زنجیر ارتفاع سنج ناو منظور
scope
هدف
scope
منظور
scope
نقطه توجه طرح نهایی
scope
فحوا
scope
منظور مفاد
scope
میدان دید ازادی عمل
scope
میدان
scope
قلمرو حوزه
scope
وسعت
scope
میدان و برد و حدود
scope
حیطه
scope
گستره
scope
محدوده
scope
دامنه
scope
نوسان نما
snooper scope
دوربین تعقیب و دیدبانی
starlight scope
دوربین دید شبانه با استفاده از نور ستارگان
stato scope
فشار سنج نمودار درجه فشارجوی
stato scope
ارتفاع سنج هواپیما
to come within the scope of the law
در حوزه عمل قانون بودن
spotting scope
دوربین روی سه پایه
sniper scope
دوربین تیراندازی بوسیله تیراندازان ماهر دوربین مادون قرمز دیدبانی در شب
radar scope
صفحه دید رادار
of a wide scope
وسیع
scope of coverage
حوزه عمل
scope of coverage
حیطه پوشش
scope for one's energies
میدان برای ابراز فعالیت
data scope
یک دستگاه مخصوص نمایش که کانال ارتباطات داده راکنترل نموده و محتوای اطلاعات منتقل شده روی ان را نمایش میدهد
radar scope
صفحه رادار
expanded scope
صفحه گسترده
short scope buoy
بویه پایه کوتاه
To extend the scope of ones activities .
میدان عملیات خودرا گسترش دادن
main scope tube
مجرایاصلیهدف
short scope buoy
بویه شناور قائم
To give someone elbow - room ( scope ) .
به کسی میدان دادن
by contract
بطور مقاطعه
all in contract
قراداد کلی
contract with
عقد کردن
in contract
طبق قرارداد
to contract something from somebody
از کسی چیزی
[بیماری]
گرفتن
all in contract
قراردادی که همه چیز را در بر میگیرد
contract
:قرارداد
contract
قرارداد بستن
contract
دچارشدن
contract
منقبض شدن
contract
قرارداد
contract
پیمان
contract
همکشیدن
contract
منقبض شدن مخفف کردن
contract
کنترات کردن منقبض کردن
contract
مقاطعه کاری کردن
contract
قرردادبستن
contract
: پیمان بستن
contract
کنترات پیمان .
contract
مقاطعه
contract
عقد
contract
مخفف کردن مقاطعه کردن قرارداد بستن
contract
تعهد
contract
پیمان مقاطعه عقد و پیمان بستن تعهد کردن مقاطعه کردن
contract
منقبض کردن
according to the contract no. ...
طبق قرارداد شماره ...
open contract
قرارداد باز
privity in contract
انحصار نتیجه پیمانی به طرفین ان پیمان
parties to a contract
طرفین قرارداد
privity of a contract
مسئوولیت طرفین قرارداد
privity of contract
مسئولیت طرفین قرارداد
privity of contract
رابطه متعاقدین
quasi contract
عقدی را گویند که التزام طرفین به مفاد ان ناشی از تصریح خودشان نباشد بلکه به صرف وقوع عمل خارجی به حکم قانون به عمل خود ملتزم شوند
provisions of a contract
شرایط قرار داد
quasi contract
شبه عقد
quasi contract
شبه قرارداد
provisions of a contract
مواد قرار داد
prime contract
قرارداد اصلی
performance of a contract
اجرای قرارداد
marriage contract
عقد نکاح
multilateral contract
قرارداد چند جانبه
negotiated contract
قرارداد بدون استعلام بها قرارداد پیش تنظیم
open contract
قرارداد غیر معین
operation of contract
نفوذ قرارداد
optional contract
عقد خیاری
cottage contract
نوعی قرارداد بافت روستایی که کارفرما کاغذ شطرنجی، نخ های رنگ شده و طرح را آماده کرده و دستمزد بافنده پس از فروش به وی پرداخت می شود
optional contract
مجازی
optional contract
خیاری
optional contract
غیر واجب
parol contract
قرارداد کتبی امضا نشده قرارداد شفاهی
parties to a contract
طرفین متعاهدین
parties to the contract
متعاملین
parties to the contract
طرفین معامله یاتعهد متعاهدین
parties to the contract
متعاقدین
parties to the contract
طرفین عقد
marriage contract
عقد نامه
requirements of a contract
مقتضای عهد
stipulation of a contract
مفاد قرارداد
the contract is still valid
قراردادباعتبار
the contract is still valid
خودباقی است
the life of a contract
مدت یک قرارداد
to put to contract
بمناقصه گذاشتن
validity of contract
صحت قرارداد
validity of a contract
اعتبار قرارداد
to draw up a contract
قراردادی نوشتن یا تنظیم کردن
to guarantee a contract
اجرای قراردادی راضمانت کردن
unauthorized contract
عقد فضولی
unconditional contract
عقد منجز
we demand p in our contract
ما صراحت ودقت در قراردادمی خواهیم
unilateral contract
قرارداد یک جانبه
unilateral contract
پیمانی که تنها برای یکی از طرفین الزام اور باشد
unilateral contract
قراردادایقاعی
value cost contract
پیمان بستن با قیمتهای پایه
void contract
عقد باطل
unilateral contract
تعهد یک جانبه ایقاع
revocable contract
عقد جایز
revocable contract
عقد مجاز
reward contract
عقد جعاله
sales contract
قرارداد فروش
service contract
قرارداد خدمت
service contract
قرارداد انجام خدمت
service contract
قرارداد خدماتی
Bilateral contract.
پیمان ( قرارداد ) دو جانبه
simple contract
قرارداد شفاهی
simple contract
عقد منعقد درسند عادی
written contract
پیمان نامه
social contract
قرار داد اجتماعی
social contract
قرارداد اجتماعی
social contract
اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
valid contract
عقد صحیح
contract period
مدت قرارداد
contract note
سند قرارداد
contract guarantee
ضمانت قرارداد
contract guarantee
ضمانتنامه قرارداد
contract for supply
قرارداد جهت ارائه کالا
contract curve
منحنی قرارداد
contract curve
منحنی مبادله
contract control
کنترل دینامیکی
contract control
کنترل تغایر
contract clause
شرط متعارف در هر قرارداد
contract note
سند مقاطعه توافق نامه
contract of affreightment
قرارداد اجاره کشتی
contract of affreightment
قراردادحمل
contract period
دوره قرارداد
contract of sales
قرارداد فروش
contract of sale
عقد بیع
contract of sale
قرارداد فروش
contract of reward
جعاله
contract of guarantee
عقد ضمان
contract of guarantee
ضمان عقدی
contract of farmletting
قرارداد مزارعه
contract of farmletting
مزارعه
conditions of contract
شرایط قرارداد
conditional contract
عقد معلق
breach of contract
تخلف از قرارداد
breach of contract
نقض مفادقرارداد
breach of contract
نقض قرارداد
bilateral contract
قرارداد دو جانبه
based on a contract
قراردادی
award a contract
قراردادی را واگذار کردن
avoidance of a contract
لغو یک قرارداد
assignment of contract
انتقال قرارداد
completion of a contract
انجام یک قرارداد
completion of a contract
انجام دادن قرارداد
conditional contract
عقد مشروط
conclusion of a contract
مبایعه
conclusion of a contract
parties two between asale of
enter into a contract
منعقد کردن عقد
enter into a contract
عقد بستن
conclude a contract
منعقد کردن عقد
conclude a contract
عقد بستن
composition contract
قرارداد ارفاقی
completion of contract
امضای قرارداد
assignment of contract
واگذاری قرارداد
irrevocable contract
عقد لازم
perform a contract
قرارداد را اجرا کردن
fulfill a contract
قرارداد را اجرا کردن
frustration of contract
بی نتیجه ماندن قرارداد
frustrated contract
قراردادی که اجرای ان به دلیل دخالت وقایع غیر مترقبه غیر مممکن شده است قراردادعقیم شده
formula of contract
صیغه عقد
forced contract
عقد مکره
executory contract
قراردادی که درزمان اینده باید اجرا شود
executory contract
عقد موجل
futures contract
قرارداد اینده
futures contract
قرارداد سلف
labor contract
قرارداد کار
invalid contract
عقد فاسد
inoperative contract
عقد غیر نافذ
illegal contract
قرارداد غیر قانونی
honour a contract
قرارداد را محترم شمردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com