English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
to court favour توجه و التفات کسی را طلب کردن
Other Matches
favour التفات
in favour of بر له
in favour of به حساب
in favour of به نفع
by favour of بامرحمت
by favour of توسط
by favour of بمساعدت
favour همراهی یا طرفداری کردن با
favour توجه مرحمت
favour مساعدت
favour طرفداری مرحمت کردن
favour نیکی کردن به طرفداری کردن
favour همراهی
by favour of بدستیاری
wedding favour گل یا نوار سفید که به افتخارعروسی به جامه خود میزنند
the odds are in our favour احتمالات بسوی ما متمایل است یا می چربد
p in favour of a person تمایل بی جهت نسبت بکسی طرفداری تعصب امیزازکسی
to fall from favour [with someone] [Britisch E] از چشم [کسی] افتادن
To beg (solicit ) someone favour . از کسی منت کشیدن
to curry favour [British E] /favor [American E] with somebody هندوانه زیر بغل کسی گذاشتن
The senator argued in favour of lowering the tax. سناتور از کاهش مالیات طرفداری کرد.
to curry favour [British E] /favor [American E] with somebody برای کسی خود شیرینی کردن
In the short term, it may be wiser to sacrifice profit in favour of turnover. برای دوره کوتاه مدت مصلحت دیده می شود که سود را به نفع فروش فدا دهند.
It is for the Court to fix the terms. [ The terms are a matter for the Court to fix.] این مربوط به دادگاه می شود که شرایط را تعیین کند.
court عشق بازی کردن
court زمین ورزشهای محوطهای
court محکمه
to appear before the court در دادگاه ظاهر شدن
the court above محکمه بالاتر
court of a محکمه استیناف
right court زمین سرویس سمت راست
court دادگاه
court خواستگاری
to take somebody to court کسی را محاکمه کردن
ad court زمین سرویس سمت چپ تنیس
out of court داد باخته
court بارگاه
court دادگاه افهار عشق
out of court محکوم علیه
court دربار
court حیاط
superior court دادگاه عالی
service court محل فرود سرویس
summary court دادگاه اولیه دادگاه پادگانی
summary court دادگاه بدوی
service court محل فرود سرویس اسکواش
squash court زمین بازی اسکواش
superior court دادگاه تمیز
to put out of court شایسته مطرح کردن ندانستن
to pay court عرض بندی کردن
the superme court دیوانعالی کشور
The ball is in your court. <idiom> حالا نوبت تو است.
tennis court 07/32 در59/01 متر
tennis court زمین تنیس
supreme court دیوان تمیز
supreme court دیوان عالی کشور
practice court دادگاه مخصوص رسیدگی به کفالت
The ball is in your court. <idiom> حالا نشان بده که چند مرد حلاجی!
ball is in your court <idiom> [نوبت تو هست که قدم بعدی را برداری یا تصمیم بگیری]
police court کلانتری
police court ضابطین شهربانی
playing court زمین بازی
peace court صلحیه
peace court دادگاه بخش
court of law دادگاه
out door court زمین هوای ازاد
open court دادگاهی که همه مردم حق مراجعه به ان را دارند
police court دادگاه خلاف
police court محکمه خلاف
religious court محکمه شرع
rear court انتهای زمین
provost court دادگاه فرمانداری نظامی یا نیروی اشغالی
provost court دادگاه پادگانی
probate court محکمه امور حسبی
probate court دادگاه وصایا و ارث
prize court شعبهای از دادگاه اداره نیروی دریایی که باامور....کاردارد
president of the court رئیس دادگاه
open court محکمه عمومی
to put out of court از دستور خارج کردن
to apply to a court به دادگاه رجوع کردن [حقوق]
court division دادگاه
to settle out of court به توافق رسیدن خارج از دادگاه
out of court settlement توافق بدون محکمه [حقوق]
kangaroo court <idiom>
to have recourse to a court به دادگاه رجوع کردن [حقوق]
ante-court [اولین صحن در خانه های بزرگ]
base-court حیات بیرونی
contempt of court اهانت به دادگاه [جرم جنایی]
to bring somebody before the court [s] کسی را دادگاه بردن
contempt of court توهین به دادگاه [جرم جنایی]
court style سبک کورت [دوره جدیدتری از سبک گوتیک شعاع ساز و گوتیک در فرانسه]
court rug فرش تالاری یا درباری [این نوع فرش از نفیس ترین و گران ترین فرش ها می باشد و دارای نقش ها و طرح های عالی با نخ ممتاز بوده و فقط بصورت سفارشی برای محل های خاص بافته می شود.]
hold court <idiom> همانند شاه وملکه دربین موضوع مورد بحث عمل کردن
court division بخش دادگاه
court shoe رجوع شود به pump
volleyball court 9 در 81 متر
volleyball court زمین والیبال
trial court دادگاه رسیدگی به امورموضوعی
trailer court محل استقرار ترایلر بااتاقهای چرخدار متصل به وسائط نقلیه
traffic court دادگاه ویژه رسیدگی به تخلفات رانندگی
traffic court دادگاه عبور و مرور
court shoes رجوع شود به pump
kangaroo court دادگاه پوشالی
kangaroo court دادگاه غیرقانونی
High Court دادگاهویژهجرائممهم
crown court دادگاهیدر انگلستانو ولز
right service court داورسرویسراست
court referee داورزمینبازیسرپوشیده
centre court حیاطمیانی
law court دادگاه قضایی
kangaroo court دادگاه مندرآوردی
traffic court دادگاه تخلفات رانندگی
municipal court دادگاه داخلی
criminal court عشق بازی کردن
court of grievances دادگاه مظالم
court of first instance دادگاه بدوی
court of first instance محکمه بدایت
court of first instance دادگاه شهرستان
court of appeals دادگاه استیناف
court material دادگاه نظامی
court martiall شورای نظامی
court martiall دادگاه نظامی
court martial در دادگاه نظامی محاکمه کردن
court martial دادگاه نظامی
court of iquiry دادگاه رسیدگی
court of justice دادگاه
criminal court محکمه جنائی
court yard حیاط
court tennis تنیس داخل سالن
court session جلسه دادگاه
court procedure محاکمه
court plume پرهای شتر مرغ که برای ارایش درموی سر بکار برند
court order قرار صادره از دادگاه
court of review دادگاه تجدید نظر
court of record در CL فقط اینگونه محاکم حق صدور حکم جریمه و زندان را دارند
court of record دادگاهی که پرونده و سوابق دعاوی مطروحه را حفظ میکند
court of province دادگاه استان
court of appeal دادگاه استیناف
court martial محاکمه نظامی محاکمه نظامی کردن
court games بازیهای محوطهای
court card سرباز
court of appeal دادگاه پژوهش
court of appeal محکمه استیناف دادگاه پژوهشی
court of appeal دادگاه استان
court of inquiry بازپرسی
court of inquiry دادگاه تفتیش
court of inquiry کمیسیون تحقیق
court-martials دردیوان حرب محاکمه کردن
court-martialling دردیوان حرب محاکمه کردن
court-martialled دردیوان حرب محاکمه کردن
court-martial دردیوان حرب محاکمه کردن
juvenile court دادگاه اطفال
court of appeal دادگاه عالی محکمه استیناف
assize court محاکم سیار جنایی
court card بی بی
court card صورت :شاه
country court دادگاه بخش
contempt og court اهانت به دادگاه
commercial court دادگاههای صنفی
clerk of the court کاتب
circuit court دادگاه استیناف
circuit court دادگاه منطقهای
master of the court مدیر دفتر دادگاه
change court تعویض زمین
base court حیاط بیرونی یاعقبی
assize court دادگاه جنایی
juvenile court دادگاه نوجوانان
international court دادگاه بین المللی
magistrates court دادگاه جنحه
front court محوطه جلو خط سرویس اسکواش
lower court محکمه تالی
odd court زمین سرویس سمت چپ
grenade court میدان تیر یا میدان اموزش پرتاب نارنجک
half court زمین سرویس
half court قسمت سرویس زمین تنیس
high court of دیوانعالی تمیز
jurisdiction of the court صلاحیت دادگاه
left court زمین سرویس سمت چپ
kangoroo court دادگاه محلی
kangoroo court دادگاه پوشالی و پرهرج ومرج
judicial court دادگاههای دادگستری
judicial court محاکم عدلیه
inns of court کانون چهار انجمن قانونی درلندن که حق دارندمردم رااجازه وکالت بدهند
high court of دیوانعالی کشور
district court دادگاه بخش
disciplinary court محمکه انتظامی
deuce court زمین سرویس سمت راست تنیس
cross court بسمت مخالف زمین در قطر
district court صلحیه
municipal court دادگاه شهرداری
motor court متل
criminal court دادگاه جنایی
moot court دادگاه تمرینی دانشجویان حقوق
martial court دادگاه نظامی
disciplinary court دادگاه انتظامی محکمه اداری
front court نیمهای که به ان حمله میشود
mid court وسط زمین
criminal court راز و نیاز کردن
dut of court ممنوع از اینکه دادگاه بافهارارتش رسیدگی می نماید
military court دادگاه نظامی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com