Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 203 (2 milliseconds)
English	Persian
to exchange blows	دست بگریبان شدن
to exchange blows	جنگ کردن
Search result with all words
exchange of blows	تبادل ضربه
Other Matches
blows	وزش نواختن
blows	دمیدن هوا
blows	ضربه
blows	ذوب
blows	گداختگی
blows	برنامه ریزی یک وسیله PROM با داده
blows	جوشیدن
blows	ناتوانی بعلت فشار مسابقه اتومبیلرانی یا نقص فنی
blows	ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ با دو ضربه
blows	صدمه
blows	ضربت
blows	ترکیدن
blows	در اثر دمیدن ایجاد صدا کردن
blows	وزیدن
blows	دمیدن مکش هوا
blows	هدر دادن موقعیت
blows	دمیدن پرتاب محکم توپ
To come to blows with someone .	با کسی کتک کاری کردن
To come to blows .	دست به یقه شدن ( نزاع کردن )
come to blows <idiom>	شروع به جنگیدن کردن
blows	دمیدن
to come to blows	جنگ کردن
to come to blows	دست بگریان شدن
to fall tl blows	اغازجنگ نهادن
the trumpets blows	شیپورها صدا می کنند
way the wind blows <idiom>	چیزی که اتفاق میافتد
lay on blows	ضربت زدن
fall to blows	دست به گریبان شدن
to fall tl blows	دست بگریبان شدن
deliver a series of blows	بمباران حریف
He that blows in the dust fills his eyes. <proverb>	کسى که شرم ندارد وجدان هم ندارد.
to exchange something [for something]	معاوضه کردن [چیزی را با چیز دیگری]
to exchange something [for something]	مبادله کردن [چیزی را با چیز دیگری]
value in exchange	ارزش مبادله
exchange value	ارزش مبادلهای
re exchange	برات رجوعی
exchange value	ارزش مبادله
in exchange for	بجای
first of exchange	نسخه اصلی برات
in exchange for	درعوض
exchange	مبادله کردن
exchange	رد و بدل کننده
exchange	عوض کردن تسعیر یافتن
exchange	صرافی مبادله کردن
exchange	صرافخانه
exchange	تفاوت
exchange	تهاتر تسعیر
exchange	ارز معاوضه
exchange	رد کردن چوب امدادی به یار تعویض
exchange	تبادل
exchange	مبادله پول
exchange	معاوضه کردن
exchange	تبدیل ارز فروشگاه پادگان
exchange	مبادله کردن تعویض
exchange	معاوضه و مبادله پول
exchange	صرافی
exchange	مرکز مبادله
exchange	روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
exchange	دادن چیزی به جای چیز دیگر
exchange	دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchange	جابه جایی داده بین دو محل
exchange	ارز
exchange	تبادل ردوبدل ارز
exchange	جای معاملات ارزی و سهامی بورس
exchange	معاوضه
exchange	مبادله
exchange	اسعار
exchange transactions	معاملات برواتی
intermediate exchange	مرکز
heat exchange	تبادل گرما
exchange zone	فاصله 02 متری خط کشی شده برای ردکردن چوب
intermediate exchange	واسطه
exchange variation	واریاسیون تعویضی
heat exchange	تبادل حرارت
futures exchange	خرید اتی
futures exchange	مبادله سلف
forign exchange	ارز
exchange sort	جورکردن معاوضهای
exchange services	خدمات فروشگاهی فروشگاهها
exchange parity	برابری ارز
exchange office	مرکز تلفن خودکار
exchange of views	رایزنی
exchange of views	تبادل نظر
exchange of pleadings	تبادل لوایح
exchange of notes	نوعی ازموافقتهای سیاسی است که به وسیله مبادله اسنادی بامضمون واحد و حاوی مواردو مطالب مورد توافق طرفین متبادلین انجام میشود
exchange of notes	مبادله یادداشتها
exchange of flags	مبادله پرچمها
exchange market	بازار اسعار
exchange parity	نرخ برابری ارز
exchange point	نقطه تعویض
exchange service	بنگاه معاوضه
exchange selector	سلکتور در دستگاههای مراکزتلفن خودکار
exchange restriction	کنترل مبادله ارز
exchange restriction	محدودیت ارزی
exchange restricition	ممنوعیت ارزی
exchange restricition	محدودیت ارزی
exchange register	ثبات معاوضهای
exchange rationing	جیره بندی ارز
par of exchange	نرخ برابری ارز
exchange market	بازار داد و ستد
international exchange	مرکز تلفن بین المللی
currency exchange	تبدیلپول
post exchange	فروشگاه اختصاصی پادگان ارتش
unvisual exchange	مبادله نامرئی چوب
trunk exchange	مرکز تلفن با سیستم الکترونیکی
toll exchange	مرکز تلفن
exchange depreciation	کاهش ارزش پول خارجی
through bill of exchange	بارنامه سراسری
teletype exchange	مرکز تله تایپ
To greet someone . To exchange greetings with someone.	با کسی سلام وتعارف کردن
What is the exchange rate?	نرخ تبدیل چقدر است؟
outside [stock exchange] <adj.>	خارج از بورس [فروخته شده ]
stock exchange	بورس اوراق بهادار
stock exchange	بورس سهام
tandom exchange	مرکز تلفن خودکار تاندوم
symmetrical exchange	تعویض قرینه
medium of exchange	وسیله مبادله
medium of exchange	وسیله داد وستد
manual exchange	مرکز دستی
magneto exchange	مرکز تلفن خودکار با تلفن اندوکتوری
losing the exchange	تفاوت دادن
local exchange	ردوبدل کننده محلی
ion exchange	تبادل یون
ion exchange	تبادل یونی
minor exchange	تفاوت کوچک
social exchange	تبادل اجتماعی
rate of exchange	نرخ ارز
rate of exchange	نرخ تسعیر
rate of exchange	نرخ مبادله
rate of exchange	نرخ مبادله ارز
money exchange	تبدیل پول
money exchange	صرف
main exchange	مرکز اصلی
exchange intervention	دخالت در بازار ارز
concentred exchange	تبادل همزمان
bill exchange	برات
bill exchange	برات بازرگانی
baltic exchange	اتحادیه کشتی داران و تجار وواسطههای ذغال و الوار ودانه
baltic exchange	بازار یاتالار بورسی در لندن که مربوط به کرایه کشتی ومعاملات مربوطه میباشد
baltic exchange	بازار بورس بالتیک
automatic exchange	رد و بدل کننده خودکار
acyl exchange	اسید کافت
foreign exchange	تعویض خارجی
foreign exchange	پول خارجی
foreign exchange	ارز خارجی
bill of exchange	حواله یا برات کتبی غیرمشروط
bill of exchange	برات ارزی
bill of exchange	برات مبادلهای
commodity exchange	بورس کالا
commodity exchange	بورس مواداولیه
commodity exchange	مبادله کالا
commodities exchange	بورس کالا
chemical exchange	تبادل شیمیایی
central exchange	مرکزتلکس
central exchange	مرکز تلفن خودکار
broadband exchange	تعویض پهن باند
branch exchange	رد و بدل کننده شعبهای
bill of exchange	برات
foreign exchange	پول کشور خارجی
foreign exchange	ارز
foreign exchange	پول خارجی ارز خارجی
exchange rates	نرخ ارز
exchange rates	مظنهء ارز
exchange rate	نرخ تبدیل ارز
exchange rate	نرخ تسعیر ارز
exchange rate	نرخ مبادله ارز
exchange rate	نرخ مبادله
exchange rate	نرخ مبادلهای
exchange rate	نرخ ارز
exchange rates	نرخ مبادلهای
exchange rates	نرخ مبادله
exchange rates	نرخ مبادله ارز
foreign exchange	مبادله خارجی
stock exchange	بورس اوراق بهادار
stock exchange	بورس سهام
telephone exchange	مرکز تلفن خودکار
telephone exchange	مرکز تلفن
exchange rates	نرخ تبدیل ارز
exchange rates	نرخ تسعیر ارز
exchange rate	مظنهء ارز
direct exchange	تعویض باداغی
exchange control	کنترل ارز
exchange integral	بر هم کنش تبادلی
exchange cable	کابل اتصال بین مرکز تلفنی ومشترک تلفنی
exchange buffering	زنجیرهای کردن داده
exchange buffering	میانگیری معاوضهای
exchange broker	دلال ارز
exchange battery	باطری
equation of exchange	به این ترتیب معادله عبارت از : PQ=V
equation of exchange	همچنین نگاه کنید به "رابطه فیشر "معادله مبادلات بیان رابطه بین حجم پول در گردش سرعت گردش پول
energy exchange	تبادل انرژی
electron exchange	تبادل الکترون
direct exchange	تعویض مستقیم مبادله مستقیم قطعات
equation of exchange	متوسط قیمت کالاها و خدمات نهائی و مقدار تولید کالاها وخدمات
exchange control	نظارت ارز
exchange economy	اقتصاد مبادلهای
exchange control	کنترل ارزی
exchange devaluation	تنزل رسمی قیمت ارز تضعیف رسمی ارز
exchange control	جلوگیری از ورودامتعه خارجی به وسیله محدود کردن ارزی که دراختیار واردکننده گذاشته میشود
exchange control	نظارت دولت بر مبادله ارز کنترل مبادله ارز توسط دولت

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com