Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 111 (6 milliseconds)
English
Persian
to expose to sale
درمعرض فروش گذاشتن
Other Matches
expose
باز کردن جناحها
expose
درمعرض گذاشتن نمایش دادن
expose
افشاء کردن
to expose somebody
لو رفتن هویت کسی
expose
باز کردن پوشش
expose
در معرض دید قرارگرفتن یا دادن فاهر شدن یاکردن
To expose someone . To tell on someone .
کسی را لو دادن
expose
روباز گذاردن
expose
درمعرض اشعه قرار دادن
over expose
زیاد روشنایی دادن
expose
بی پناه گذاشتن
expose
نمایاندن
expose
بی حفاظ گذاردن
To discredit (expose) someone.
آبروی کسی راریختن
expose to rays
در معرض اشعه قرار دادن در معرض نور گذاشتن
for sale
فروشی
on sale
فروشی
on sale
در معرض فروش گذاشته شده
sale
بازار فروش
sale
حراج
sale
قابل فروش
sale
فروش
sale
بیع
sale department
بخش فروش
sale department
قسمت فروش
sale forecast
پیش بینی فروش
sale manager
مدیر فروش
sale maximization
به حداکثر رسانیدن فروش ماکزیمم فروش
point of sale
سیستمی که از ترمینال کامپیوتر در نقط ه فروش سایت برای ارسال الکترونیکی یا کنترل ارسال مشابه قیمت گذاری محصول و.. استفاده میشود
sale or return
فروش یا عودت
sale commission
کارمزد فروش
sale by auction
فروش به وسیله حراج
point of sale
محل ای در مغازه برای پرداخت قیمتهای کالاها
public sale
حراج
public sale
مزایده
put up for sale
به معرض فروش گذاشتن
revocable sale
بیع شرط
revocable sale
بیع غیر قطعی
sale by auction
حراج
rummage sale
حراج هدایای تقدیمی بکلیسابرای امور خیریه
sale price
قیمت فروش
spot sale
فروش نقدی وتحویل فوری کالای موردمعامله
the proceeds of the sale
وجوهی که از فروش بدست می اید
the proceeds of the sale
پولی که از محل فروش بدست می اید
to put to sale
بمعرض فروش گذاشتن
white sale
فروش ملافه و اجناس ذرعی
whole sale dealer
عمده فروشی
whole sale trade
عمده فروشی
jumble sale
فروشگاهخیریهلوازم دستدوم
white sale
<idiom>
حراج حوله ،پارچه کتان
spot sale
فروش نقد
short sale
سلم
short sale
بیع سلف پیش فروشی
sale price
قیمت حراج
sale quota
سهمیه فروش
sale short
پیش فروش کردن
sale short
معامله سلف کردن
sale tax
مالیات بر فروش
short sale
پیش فروشی
short sale
سلم فروشی
short sale
معامله سلف
sale or return
فروش یااعاده
particulars of sale
شروط و مواعدعقد بیع
clearance sale
فروش به منظور تصفیه حراج
conditional sale
بیع شرط
conditions of sale
شرایط اساسی معامله
consequence of a sale
اثار بیع
contract of sale
قرارداد فروش
contract of sale
عقد بیع
credit sale
فروش نسیه
credit sale
اعتبار در معامله
credit sale
فروش قسطی
credit sale
فروش غیرنقدی
cash sale
بیع نقد
cash sale
فروش نقدی
at the moment of the sale
حین البیع
at the time of the sale
حین البیع
at the point of sale
در نقطه فروش
auction sale
مزایده فروش
auction sale
فروش به وسیله حراج
bill of sale
صورت فروش
bill of sale
فاکتور
bill of sale
سند فروش
bill of sale
بیع نامه
credit sale
نسیه فروختن
credit sale
بیع نسیه
invalid sale
بیع فاسد
irrevocable sale
بیع قطعی
irrevocable sale
بیع منجز
object of sale
مبیع
object of sale
کالا
object of sale
مثمن
offer for sale
پیشنهاد جهت فروش
forward sale
بیع سلم
forward sale
بیع سلف
forward sale
نسیه فروختن
deed of sale
بیع نامه
deed of sale
سند فروش
fire sale
فروش مال التجاره حریق زده
particulars of sale
اوصاف مبیع
forced sale
فروش اجباری
forward sale
پیش فروش
forced sale
فروش قانونی
forced sale
فروش چیزی به حکم قانون و به طریقی که قانون معین کرده است
point of sale terminal
ترمینال فروش اطلاعات
auction sale without reserve
فروش به وسیله حراج بدون ذکر قیمت پایه
Are there any houses for sale in these parts?
این طرفها خانه فروشی پیدا می شود ؟
sale on a large scale
فروش زیاد
car boot sale
فروشاجزایکوچکاتومبیل
sale of coins against other coins
بیع صرف
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com