English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 35 (5 milliseconds)
English Persian
to fetch up بالا اوردن
to fetch up قی کردن
to fetch up رسیدن
to fetch up ایستادن
Search result with all words
fetch اوردن
fetch رفتن واوردن
fetch بهانه طفره
fetch واکشیدن
fetch واکشی
fetch مسافت طی شده با وجود بادنامساعد
fetch رویدادهای که دستور بعدی برای اجرا را از حافظه بازیابی می کنند.
fetch سیستم مدیریت صفحه مجازی که صفحات طبق نیاز انتخاب می شوند
fetch رویدادهای لازم برای بازیابی , کد گشایی و اجرای دستور ذخیره شده در حافظه
fetch دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
fetch دستیابی به بخشی از حافظه
fetch سیگنالی که مراحل CPU را تا حلقه بازیابی دنبال میکند
fetch بخشی از سیکل بازیابی- بود که دستورات را از حافظه بازیابی و کدگشایی میکند
fetch دستوری که دستور بعدی حافظه را بازیابی میکند
fetch ahead فرایند واکشی یک دستورالعمل قبل از انکه اخرین دستوراجرای ان تمام شود
fetch cycle چرخه واکشی
fetch phase مرحله واکشی
fetch up تولید کردن
fetch up عمل اوردن
fetch up ختم کردن
fetch up نائل شدن
fetch up بحال ایست درامدن
fetch up متوقف شدن
fetch up به نتیجه رسیدن
pre fetch دستورات CPU ذخیره شده در صف کوتاه موقت پیش از پردازش برای افزایش سرعت اجرا
to fetch a compass دورزدن
to fetch a compass گردگشتن
Please fetch the book. لطفا"بروکتاب رابیاور
Fetch a doctor at once. زود یک دکتر پیدا کن بیاور
To fetch and varry for someone . دنبال خرده فرمایش های کسی رفتن
Go and fetch a doctor! برو یک دکتر بیاور!
Partial phrase not found.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com