Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
to get a good return on an investment
بازده سودمندی در سرمایه گذاریی بدست آوردن
Other Matches
marginal return of investment
بازدهی نهائی سرمایه گذاری
What is good for the goose is good for the gander . One cant apply double standards .
یک بام ودو هوانمی شود
HE is good at math. He has a good head for figures.
حسابش ( ریاضیات ) خوب است
Good gracious ! Good heaven ! My god !
پناه برخدا
investment
نیروگذاری
investment
مبلغ سرمایه گذاری شده
investment
سرمایه گذاری
investment
مواد قالب گیری بسته سرمایه گذاری
over investment
سرمایه گذاری بیش از حد
investment function
تابع سرمایه گذاری
net investment
سرمایه گذاری خالص
actual investment
سرمایه گذاری واقعی
investment foundry
ریخته گی بسته
investment credit
اعتبار طویل المدت
induced investment
سرمایه گذاری که پاسخگوی تغییرات و تحولات درامد ملی باشد
induced investment
سرمایه گذاری القائی
investment cost
هزینه سرمایه گذاری
investment castings
قطعات ریخته گی بسته
industrial investment
سرمایه گذاری صنعتی
primary investment
سرمایه گذاری اولیه
intended investment
سرمایه گذاری مورد انتظار
planned investment
سرمایه گذاری برنامه ریزی شده
international investment
سرمایه گذاری بین المللی
investment banks
بانکهای سرمایه گذاری
rate of investment
نرخ سرمایه گذاری
investment castings
ریخته گی بسته
real investment
سرمایه گذاری واقعی
investment goods
کالاهای سرمایهای
fixed investment
سرمایه گذاری ثابت
investment institutions
موسسات سرمایه گذاری
unintended investment
سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
investment mulliplier
ضریب سرمایه گذاری
useful life of an investment
عمر مفیع یک سرمایه گذاری
national investment
سرمایه گذاری ملی
investment plan
برنامه سرمایه گذاری
equity investment
مشارکت در سرمایه
investment opportunities
امکانات سرمایه گذاری
investment multiplier
ضریب فزاینده سرمایه گذاری
financial investment
سرمایه گذاری مالی
desired investment
سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
social investment
سرمایه گذاری اجتماعی
foreign investment
سرمایه گذاری خارجی
gross investment
سرمایه گذاری ناخالص
autonomous investment
سرمایه گذاری مستقل
autonomous investment
سرمایه مستقل از درامد ملی
replacement investment
استهلاک
replacement investment
سرمایه گذاری جانشینی
capital investment
سرمایه گذاری ثابت
capital investment
به کار انداختن سرمایه
marginal efficiency of investment
کارائی نهائی سرمایه گذاری
net foreign investment
خالص سرمایه گذاری خارجی
investment in human capital
سرمایه گذاری در نیروی انسانی
margin efficiency of investment
بازده نهایی سرمایه گذاری
investment castings process
فرایند ریخته گی بسته
net fixed investment
سرمایه گذاری ثابت خالص
marginal efficiency of investment schedu
نمودار کارائی نهائی سرمایه گذاری
to return a v to any one
کسی رابازدیدکردن ببازدیدکسی رفتن
return to zero
بازگشت به صفر
return
گزارش رسمی
in return
به جای
[کاری]
in return
درعوض
[کاری]
return to zero
با بازگشت به صفر
in return
در تلافی
[کاری]
return
بازگشت
return
اعاده بازگشت
return
برگشتن
return
گزارش نهایی هیات تحقیق
return
مراجعت
return
عملکرد کارکرد
return
پس فرستادن عودت
return
کدیا کلید مشخص کننده انتهای خط ورودی وحرکت نشانه گربه شروع خط بعد
return
دستوری که باعث میشود اجرای برنامه ازبرنامه اصلی به زیر تابع برگردد
return
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
return
عودت دادن
return
برگشت
return
مراجعت برگرداندن
return
مراجعت کردن
return
رجعت
return
اعاده
return
بازده
return
درامد
return
عایدی
return
گزارش دادن
return
مراجعت کردن عکس العمل
return
عودت
return
کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
non return to zero
بدون بازگشت به صفر
return
[on something]
محصول
return
[on something]
سود
return
[on something]
درآمد
return
[on something]
نرخ بازده
non return to zero
سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد
in return for
درعوض
in return for
بجای
return
آدرس مراجعه شده پس از اتمام تابع فراخوانی
return
[on something]
نرخ بازدهی
in return for
عوض
return
[on something]
فایده
return
نشانههای انتهای خط
return
کلید Return
radar return
انعکاس امواج در روی صفحه رادار علایم صفحه رادار
non return valve
شیر یکطرفه
short return
برگشت کوتاه
return to base
بازگشت هواپیما به پایگاه به طور سالم هواپیمای بازگشتی
return to scale
بازده نسبت به مقیاس
return wire
سیم برگشت
non return valve
شیر یک سویه
to return a visit
بازدید کردن
sea return
امواج بازگشتی از دریا به صفحه رادار
return to zero signal
علامت مراجعه ضبط که به عنوان سطح نوار مغناطیسی نشده به کارمی رود.
please return the book
خواهشمندم کتاب را برگردانید
return lines
خطهای بازگشتی
return pistol
طپانچه ها به جای خود طپانچه را بگذارید
sale or return
فروش یا عودت
return address
نشانی بازگشت
sale or return
فروش یااعاده
point of no return
نقطه حداکثر شعاع عمل هواپیما اخرین حد شعاع عمل هواپیما
return interval
دوره بازگشت
return circuit
مدار برگشتی
return pipe
لوله برگشت
return account
صورتحسابی که به برات رجوعی ضمیمه میشود
return account
حساب بازگشت
return a negative
پاسخ منفی دادن
rate of return
نرخ بازدهی
return perion
دوره تناوب
rate of return
نرخ بازده
return perion
زمان برگشت
ration return
اسناد هزینه جیره
return cargo
محموله برگشت
return code
رمزبازگشت
return conductor
سیم برگشت
return on capital
بازدهی سرمایه
return of capital
بازده سرمایه
return of guarantee
عودت ضمانتنامه
return of a guarantee
عودت ضمانتنامه
return line
خط برگشت
return key
کلید بازگشت
return key
کلید Return
return flow
جریان برگشت
return current
جریان برگشت
ration return
اسنادجیره
grid return
سیم برگشت شبکه
by return of post
با نخستین پست
return match
بازیبرگشت
day return
بلیط رفتو برگشت
carraiage return
سر سطر رفتن
carriage return
بازگشت نورد
carriage return
سر سطر رفتن
carriage return
سیگنال یا کلیدی که به شروع خط بعد کاغذ یا صفحه نمایش می رود
carriage return
تعویض سطر Return/Enter
ball return
بازگشت گوی بولینگ
average return
بازده متوسط
grid return
سیم برگشت
ground return
بازتاب زمینی
ground return
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
i will return his kindness
مهربانی او را تلافی خواهم کرد
return ticket
بلیط رفت و برگشت
ground return
برگشت زمینی
return ticket
بلیط دوسره
return tickets
بلیط دوسره
automatic return
سیستم عودت خودکار وسایل
return flight
پرواز برگشت
return spring
فنرارتجاعی
return air
بازگشتهوا
fair return
بازده عادلانه
fair return
بازده منصفانه
to return a greeting
جواب سلام دادن
to bring a return
درامد دادن
till his return
تا موقع برگشتن او
soft return
فرمان ترکیبی رد کردن خط ورفتن به خط بعدی
terrain return
انعکاس تشعشع امواج زمینی روی صفحه رادار
terrain return
اکوی زمینی
track return
مدار برگشت
decreasing return
بازده نزولی
enter/return
کلید Return یا Enter
constant return
بازده ثابت
diminishing return
بازده نزولی
stay there till i return
انجا بمانیدتامن برگردم
marginal return of capital
بازده نهائی سرمایه
normal rate of return
نرخ بازده متعارف
law of diminishing return
قانون بازده نزولی
gross rate of return
نرخ بازده ناخالص
law of increasing return
قانون بازده فزاینده
law of increasing return
قانون بازده صعودی
The return on the bonds amounts to ...
مبلغ بازده اوراق بهادار برابراست با ...
social rate of return
نرخ بازده اجتماعی
hurdle rate of return
نرخ بازده لازم
net rate of return
نرخ بازده خالص
hurdle rate of return
کمترین نرخ بازده
increasing marginal return
بازده نهائی فزاینده
rate of return over cost
نرخ بازدهی بر هزینه سرمایه
coin return bucket
محلبرگشتپول
branch return pipe
لولهبرگشتشاخهای
To return . To give back.
پس دادن
under arm low return
ضربه کوتاه پایین دست
main return pipe
لولهبرگشتاصلی
constant return to scale
بازده ثابت نسبت به مقیاس
He didnt return (acknowledge) my greetings.
جواب سلام مرا نداد
soft carriage return
خط فاصله خالی
double-return stair
پله های دوتایی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com