Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 30 (4 milliseconds)
English
Persian
to gild the pill
چیزناگواری راکه انسان ناچاراست تحمل نمایدبصورت خوشی دراوردن
Other Matches
gild
زر اندود کردن
gild
مطلا کردن تذهیب کردن
to gild with blood
اغشته بخون کردن
to gild with blood
غرقه بخون کردن
pill
قرص
[داروسازی]
pill
تل
[گلوه های کوچک ایجاد شده در سطح پارچه و فرش]
to take the pill
[to be on the pill]
[to go on the pill]
قرص خوردن
[طبق دستور از پزشک]
pill
حب ساختن
pill
دانه
pill
حب دارو
pill
حب
sleeping pill
قرص خواب
to sugar the pill
<idiom>
چیزی بدی را طوری بکنند که کمتر ناخوشایند بنظر بیاید
[اصطلاح مجازی]
to sweeten the pill
<idiom>
چیزی بدی را طوری بکنند که کمتر ناخوشایند بنظر بیاید
[اصطلاح مجازی]
pep pill
قرص محرک
pep pill
داروی انگیزان
pep pill
قوتی
pep pill
قرص نیرو بخش
to swallow the pill
تن بکاردشواری دادن بخواری تن دردادن
fast pill
ماده محرک غیرمجاز برای افزایش سرعت اسب
pill box
قوتی حب
pill box
حب دان
slow pill
ماده شیمیایی که بطورغیرمجاز به اسب برای کندکردن سرعتش تزریق میشود
pill box
قوطی گردونه کوچک
pill box
خانه کوچک اشیان مسلسل
pill pool billiard
بیلیارد کیسه دار با تعیین شماره گوی برای هر بازیگربا ژتون یا گویهای کوچک مخصوص
to swallow a bitter pill
تن بکاردشواری دردادن بخواری تن در دادن
a bitter pill to swallow
<idiom>
یک واقعیت ناخوشایند که باید پذیرفته شود
to sugar-coat the pill
[American E]
<idiom>
چیزی بدی را طوری بکنند که کمتر ناخوشایند بنظر بیاید
[اصطلاح مجازی]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com