English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 179 (2 milliseconds)
English Persian
to handle something with care چیزی را با احتیاط جابجا کردن
Search result with all words
Handle the boxes with care. جعبه ها رابا احتیاط جابجا کنید
Other Matches
He couldnt care less. He doesnt give (care)a damn. عین خیالش نیست
There's a question mark [hanging] over the day-care clinic's future. [A big question mark hangs over the day-care clinic's future.] آینده درمانگاه مراقبت روزانه [کاملا] نامشخص است.
to take care of somebody [something] مراقب کسی [چیزی] بودن
You really ought to take better care of yourself. شما واقعا باید بهترمراقب خودتان باشید.
I'm old enough to take care of myself. من به اندازه کافی بزرگ هستم که مواضب خودم باشم.
What do I care ... .... را مهم نمی شمارم.
self care توجه از خود
take care of <idiom> با چیزی درگیر شدن
self care خودپایی
take care of توجه کردن از
take care of تامین کردن
to take care موافب بودن
to take care باحذربودن ملتفت بودن
care of توسط
(in) care of someone <idiom> فرستادن چیزی برای کسی ازروی آدرس شخص دیگری
take care of <idiom> مراقب چیزی یا کسی بودن
What do I care? به من چه مربوط است؟
care پرواداشتن
care نگرانی
care غم
care تیمار
care پرستاری
care مراقبت
care موافبت بیم
care دلواپسی
care علاقمندبودن
care محافظت
care محافظت کردن مراقبت
care مبالات
What do I care? چطور این مسئولیت من است؟
care سرپرستی
Take care of yourself! مواظب خودت باش !
What do I care ... اهمیت نمی دهم ...
care نگهداری موافبت
care توجه
care غم خوردن
care of supplies نگهداری اماد
residential care مراقبت پناهگاهی
i dont care a d. مرا هیچ پروایی نیست
to take care of number one در فکر خویش بودن از خودتوجه گردن
day care کودکداری
devil-may-care <idiom> نگرانی نداشتند
I have ceased to care about anything . قید همه چیز را زده ام
To care for something . To be involved in something . درقید وبند چیزی بودن
I leave it in your care . آنرا به شما می سپارم
Take care of the infant. از نوزاد توجه کن
With utmost care. با دقت تمام (هرچه تمامتر )
intensive care مراقبتهایویژه
health care ارگانبهداریوتندرستی
day care مراقبت در روز
emergency care مراقبتهای فوری
due care مراقبت کافی
devil may care بی باک
devil may care بی توجه به مقام
care worn فرسوده ازغم
devil may care لاابالی
devil may care لاقید
dont care بی تقاوت
care and handling مراقبت و دستکاری وسایل
care giver مراقب
care of supplies مراقبت اماد
handle اداره کردن بازی مددکاری بوکسور
handle سیم بین چکش و دستگیره
handle خرید و فروش کردن
handle با دست عمل کردن
the handle to one's name لقب
handle دست داشتن دسته
take-up handle دستهسوارکننده
handle گیره
handle شمارهای که فایل فعال را مشخص میکند در برنامهای که به فایل دستیابی دارد
handle نمایش مربعی کوچک که قادر به تغییر شکل پنجره یا شی گرافیک است
handle ضامن دستگیره
handle گیره نگهدارنده
this will a for a handle بدرمن نمیخورد
handle مانور کردن
handle دستگیره
handle دست زدن به
handle احساس بادست
handle وسیله لمس
handle قبضه شمشیر
handle بکار بردن
handle سروکارداشتن با
handle رفتار کردن استعمال کردن
handle دسته گذاشتن
handle دستکاری کردن
handle دسته
handle دست زدن
handle قبضه شمشیر دستگیره جابجا کردن
to handle something چیزی را تحت کنترل آوردن [وضعیتی یا گروهی از مردم]
this will a for a handle بکارمن نمیخورد
care killed the cat غصه انسانراهرقدرهم نیرومند باشد ازپادرمیاورد
Money entrusted to my care . پولی که با مانت نزد من سپرده شد
I couldn't care less. [colloquial] <idiom> به من چه.
Would you care for a cup of coffee? آیا دوست دارید یک لیوان قهوه داشته باشید؟
I couldn't care less. [colloquial] <idiom> اهمیت نمیدهم.
i dont care a rush مرا هیچ پروایی نیست
dont care a rap ذرهای باک نداشته باشید
dont care a rap هیچ پروا نداشته باشید
i dont care a pin مرا پروایی نیست
day care center مهد کودک
i dont care a pin هیچ بمن مربوط نیست
i dont care a snap مرا هیچ پروایی نیست
star handle دستگیره گردان
reshape handle دایره کوچک نمایش داده شده روی یک فریم اطراف یک شی یا تصویرکه کاربرمیتواندانتخاب کند وبکشد تا شکل فریم یا شی گرافیکی را تغییردهد
pump handle زیاد تکان دادن
operating handle دستگیره راه اندازی
the handle of the face بینی
file handle دسته سوهان
the handle of the face دماغ
fly off the handle <idiom> از کوره در رفتن
crank handle اهرم دستی
carrier handle دسته حمل
carrier handle دستگیره حمل
handle escutcheon روقفلی دسته
auxiliary handle دستهکمکی
operating handle دستگیره کولاس
operating handle دستگیره عامل
man handle با نیروی انسان حرکت دادن بدرفتاری کردن
hammer handle دسته چکش
handle bar دسته دوچرخه
handle bar فرمان
handle bar دسته موتورسیکلت
door-handle اهرم در
handle escutcheon روقفلی فرمان
handle the ball دست زدن توپزن به توپ
retractable handle دستهجمعشو
scoop handle مشته
jug handle شکاف به عرض دست
knurled handle دستگیره اج دار
lever handle دستگیره اهرم
The handle of the bucket has come off. دسته سطل کنده شده
basket handle گذرگاهبهشکلدستهزنبیل
door-handle دستگیرهدر
knob handle دکمهدستی
lifting handle دستهبلندکننده
types of handle انواعدسته
turning handle دستهچرخشگر
traversing handle دستهعرضی
charging handle دستهینشانگیر
cross handle ضامنضربدری
starter handle دستهآغازگر
safety handle دستهایمنی
shaped handle دستهحالتدهنده
carrying handle دستهحمل
carriage handle دستگیرهحامل
guide handle دستهیراهنما
balanced handle دسته تعادل
capstan handle هندل
door handle دستگیرهدر
elevating handle دستهبالابر
grab handle دستگیره
pull handle دستهکشش
grip handle جادستی
gun handle دستهتلمبه
half handle نیمدسته
brake handle ترمزدستی
insulated handle دستهعایقدار
side handle دستهجانبی
She takes great care of her appearance خیلی بسرو وضع خود می پردازی
Bye and take care of yourself! [leaving phrase] خداحافظ و مواظب خودت باش! [عبارت هنگام ترک ]
She couldnt care less . she is totally unconcerned . عین خیالش نیست
handle bar arm دسته فرمان
handle with kid gloves <idiom> باکسی همکاری دقیق داشتن
I can handle (cope with) hom. از پس اوبرمی آیم
figure skiing handle دستهچوباسکی
The door – handle has broken off. دسته درشکسته است
anti-vibration handle دستهضدلغزش
interior door handle دستهداخلدر
air brake handle دستهترمزهوایی
pistol grip handle دستهنگهدارندهپیستون
oxygen control handle دستهکنترلاکسیژن
window winder handle دستگیرهحرکتدهندهشیشه
inside door handle دستگیره داخل درب اتومبیل
Who cares ? I dont give ( care ) a damn ! ولش
I wI'll show you! Who do you think you are ?I know how to handle (treat) people like you ! خیال کردی! خیالت رسیده ! ( درمقام تهدید )
To fly into a rage. To foly off the handle. آتشی شدن (ازکوره دررفتنن )
You need to take care to differentiate between facts and opinions [ differentiate facts from opinions] . شماها باید به فرق بین حقایق و نظرات توجه بکنید [حقایق را از نظرات تشخیص بدهید] .
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com