English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 66 (7 milliseconds)
English Persian
to lay down a railway ساختمان راه اهنی را اغازکردن
Search result with all words
railway track خط اهن
railway track مسیر راه اهن
railway tracks خط اهن
railway tracks مسیر راه اهن
railway خط اهن
railway راه اهن
railway وابسته به راه اهن
at railway speed بسیار تند
at railway speed با تندی راه اهن بسرعت راه اهن
car railway carriage واگن
central railway station ایستگاه مرکزی راه اهن
double track railway bridge پل راه اهن باسکوی دوبل
electric railway راه اهن برقی
elevate railway راه اهنی که روی پایه کارگذاشته اندواز تراز جاده بلندتراست
funicular railway راه اهن دوطرفه
gauge railway فاصله استاندارد دو ریل موازی راه اهن
marine railway ریل دریایی
marine railway ریل ابی
rack railway راه اهن چنگک دار مخصوص عبور از سراشیب
railway wagon واگن راه اهن
railway siding دوراهی راه اهن
railway bill of lading بارنامه راه اهن
railway bridge پل راه اهن
railway consignment note سند ارسال کالا با راه اهن
railway division قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
railway embankment پشت خاک در دو طرف ریلهای راه اهن
railway end پل سکوی راه اهن
railway end پل سکوی بارگیری راه اهن
railway engine لکوموتیو
railway engineer مهندس راه اهن
railway freight کرایه راه اهن
railway freight بارکشی راه اهن
railway freight بار راه اهن
railway motor موتوربان
railway motor موتور راه اهن
railway rate نرخ راه اهن
railway rate مالیات راه اهن
railway rates تعرفه یا کرایههای راه اهن
railway receipt رسید راه اهن
railway shop تعمیرگاه راه اهن
railway sleeper تراورس
railway station ایستگاه راه اهن
railway superstructure روسازی راه اهن
railway system شبکه راه اهن
railway system سیستم راه اهن
railway track layer ریل گذر راه اهن
railway traffic امد و شد راه اهن
railway traffic عبور ومرور راه اهن حمل و نقل راه اهن
street railway خطوط تراموا
suburban or local railway راه اهن ناحیهای
underground railway راه اهن زیرزمینی
cable railway تراموای
cable railway ترن کابلی
quayside railway راهآهناسکله
suburban commuter railway راهآهنحومههرروزه
railway line خطراهآهن
I want to leave the car in the railway station من میخواهم اتومبیل را در ایستگاه قطار تحویل بدهم.
in the centre near the railway station در مرکز شهر نزدیک ایستگاه قطار
railway station ایستگاه قطار
To the railway station به طرف ایستگاه راه آهن
Where's the railway station? ایستگاه راه آهن کجاست؟
Take me to the main railway station! مرا به ایستگاه اصلی راه آهن برسانید.
buffer-bar [railway] ضرب خور [قطار]
siding [railway] دوراهی راه اهن [برای بیرون بودن از ترافیک]
siding [railway] دوراهی راه آهن [برای بیرون بودن از ترافیک]
Partial phrase not found.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com