English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 17 (4 milliseconds)
English Persian
to lobby against [for] somebody سخنرانی وتبلیغات کردن مخالف [طرفداری از] کسی
Search result with all words
lobby تحمیل گری کردن
lobby راهرو دالان
lobby سالن انتظار
lobby سالن هتل و مهمانخانه
lobby سخنرانی کردن
lobby برای گذراندن لایحهای
lobby سخنرانی وتبلیغات کردن
lobby گروه فشار
lobby دالان
lobby راهرو
lobby سرسرا
lobby تحمیل موضوعی بر دستگاه قانونگذاری به به این ترتیب که موضوعی را به نفع فرد یاطبقه خاص در قالب قانون بریزد لایحهای را از طریق تماس قبلی با نمایندگان مجلس و خواهش از ایشان به تصویب رساندن
fire lobby اتشبند
end lobby-entry مدخل
lobby-entry راهرو
lobby-entry مدخل
Partial phrase not found.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com