Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 64 (2 milliseconds)
English	Persian
to offer	تقدیم کردن [دادن]
to offer	عرضه کردن [ کالا]
Search result with all words
offer	تقدیم داشتن
offer	پیشکش کردن عرضه
offer	پیشنهاد کردن پیشنهاد
offer	تقدیم
offer	پیشکش ارائه
offer	پیشنهاد
offer	عرضه
offer	عرضه کردن
offer	پیشنهاد کردن
offer	افهار یاابراز کردن
offer	بدست اوردن
offer	ایجاب
acceptance of offer	پذیرش پیشنهاد
acceptance of offer	قبولی پیشنهاد
counter offer	پیشنهاد متقابل
counter offer	عرضه متقابل
firm offer	پیشنهاد قطعی
firm offer	پیشنهاد ثابت
joint product offer	فروش یک کالا همراه با کالای دیگر
make an offer	ایجاب
money off offer	فروش با تخفیف
money refund offer	فروش قابل پس دادن
offer a sacrifice	قربانی کردن
offer an excuse	عذر اوردن
offer and acceptance	ایجاب و قبول
offer and demand	عرضه و تقاضا
offer curve	منحنی پیشنهاد
offer curve	منحنی قیمت مصرف
offer for sale	پیشنهاد جهت فروش
offer one's hand	دست را جلو بردن
offer one's hand	پیشنهادعروسی دادن
offer round	به همه تعارف کردن
offer to buy something	حاضر به خرید چیزی شدن
offer to purchase	پیشنهاد خرید
offer to purchase	پیشنهاد جهت خرید
on offer	اماده برای فروش
on offer	فروشی
our offer to render a service	حاضر شدن ما برای اینکه خدمتی بکنیم
sampling offer	عرضه ازمایشی
trial offer	عرضه ازمایشی
to offer an apology	پوزش خواستن
to offer an apology	عذر خواهی کردن
to offer an excuse	عذر اوردن
to offer an excuse	پوزش خواستن عذرخواهی کردن
to offer an excuse	بهانه انگیختن
to offer an explanation	توضیح دادن
to offer at any thing	بکاری مبادرت ورزیدن
to offer at any thing	دست بکاری زدن
to spurn an offer	دعوتی راردکردن
One could be taken up on ones offer.	تعارف آمد نیامد دارد
An insincere offer(gesture).	تعارف خشک وخالی
Offer him some chocolates.	به ایشان شکلات تعارف کنید
To turn down (reject) an offer.	پیشنهادی را رد کردن
Is your price offer ( quotation ) stI'll open ( valid ) ?	آیا پیشنهاد قیمت شما کماکان بقوت خود با قی است ؟
May I offer you a cigarette?	اجازه می فرمایید من به شما یک نخ سیگار تقدیم کنم؟
to offer one's sympathies to somebody	به کسی تسلیت گفتن
to offer one's condolences	تسلیت عرض کردن
withdraw an offer	پیشنهادی را پس گرفتن
to take a rain check [ raincheck] on an offer [American E]	رد کردن درخواستی و قول دعوت بعدی
offer	پیشنهاد
to offer a reward [for]	عرضه کردن پاداشی [برای]
to offer somebody a lift	به کسی پیشنهاد سواری دادن کردن
Partial phrase not found.

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com