Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 89 (6 milliseconds)
English
Persian
to offer a reward
[for]
عرضه کردن پاداشی
[برای]
Other Matches
reward
اجر دادن
reward
سزا تلافی کردن
reward
پاداش
reward
مزد تلافی
reward
جایزه
reward
فوق العاده
reward
جبران خدمت اجر
reward
جعل
reward
اجر
reward
ثواب
reward
جزاء اجرت در جعاله
reward
پاداش دادن
reward
انعام
negative reward
پاداش منفی
reward contract
عقد جعاله
reward training
اموزش با پاداش
secondary reward
پاداش ثانوی
to merit reward
سزاوار پاداش بودن
extrinsic reward
پاداش برونی
external reward
پاداش برونی
entitled to a reward
سزاوارپاداش است
contract of reward
جعاله
reward and rewarded
جایزه.جایزه داده شده
May God reward you .
خدا عوضت بده
reward is an iduce to toil
چیزیکه ادم را بکار کردن تشویق میکند پاداش است
offer
پیشنهاد
to offer
عرضه کردن
[ کالا]
to offer
تقدیم کردن
[دادن]
on offer
فروشی
One could be taken up on ones offer.
تعارف آمد نیامد دارد
on offer
اماده برای فروش
offer
بدست اوردن
offer
افهار یاابراز کردن
offer
عرضه
offer
پیشنهاد کردن
offer
عرضه کردن
offer
پیشنهاد
offer
پیشکش ارائه
offer
ایجاب
offer
پیشکش کردن عرضه
offer
پیشنهاد کردن پیشنهاد
offer
تقدیم داشتن
offer
تقدیم
to offer an excuse
پوزش خواستن عذرخواهی کردن
to offer an excuse
بهانه انگیختن
to offer an explanation
توضیح دادن
to offer at any thing
بکاری مبادرت ورزیدن
to offer at any thing
دست بکاری زدن
to spurn an offer
دعوتی راردکردن
withdraw an offer
پیشنهادی را پس گرفتن
to offer one's condolences
تسلیت عرض کردن
to offer one's sympathies to somebody
به کسی تسلیت گفتن
May I offer you a cigarette?
اجازه می فرمایید من به شما یک نخ سیگار تقدیم کنم؟
to offer somebody a lift
به کسی پیشنهاد سواری دادن کردن
Offer him some chocolates.
به ایشان شکلات تعارف کنید
to offer an excuse
عذر اوردن
to offer an apology
عذر خواهی کردن
to offer an apology
پوزش خواستن
offer and demand
عرضه و تقاضا
offer and acceptance
ایجاب و قبول
offer an excuse
عذر اوردن
offer a sacrifice
قربانی کردن
money off offer
فروش با تخفیف
make an offer
ایجاب
firm offer
پیشنهاد ثابت
firm offer
پیشنهاد قطعی
counter offer
عرضه متقابل
counter offer
پیشنهاد متقابل
acceptance of offer
قبولی پیشنهاد
offer curve
منحنی پیشنهاد
offer curve
منحنی قیمت مصرف
offer for sale
پیشنهاد جهت فروش
trial offer
عرضه ازمایشی
sampling offer
عرضه ازمایشی
offer to purchase
پیشنهاد جهت خرید
offer to purchase
پیشنهاد خرید
acceptance of offer
پذیرش پیشنهاد
offer to buy something
حاضر به خرید چیزی شدن
offer round
به همه تعارف کردن
offer one's hand
دست را جلو بردن
offer one's hand
پیشنهادعروسی دادن
money refund offer
فروش قابل پس دادن
our offer to render a service
حاضر شدن ما برای اینکه خدمتی بکنیم
To turn down (reject) an offer.
پیشنهادی را رد کردن
joint product offer
فروش یک کالا همراه با کالای دیگر
An insincere offer(gesture).
تعارف خشک وخالی
to take a rain check
[ raincheck]
on an offer
[American E]
رد کردن درخواستی و قول دعوت بعدی
Is your price offer ( quotation ) stI'll open ( valid ) ?
آیا پیشنهاد قیمت شما کماکان بقوت خود با قی است ؟
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com