Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 26 (3 milliseconds)
English	Persian
to overgrown one's strenght	نسبت به نیروی خود زیادبزرگ شدن
Other Matches
an overgrown ox	گاو زیاد بزرگ شده
overgrown	پر تراکم
overgrown	انبوه
overgrown	فزون رسته
overgrown	دارای رشد بی رویه
overgrown	پر شاخ و برگ
overgrown with plants	گیاه پوش
overgrown with plants	پوشیده از گیاه
to overgrown oneself vref	نسبت به نیروی خود زیادبزرگ شدن
strenght	استحکام
strenght	توانایی
strenght	قدرت
strenght	قدرت شدت
strenght	استقامت
peak strenght	حداکثر استعداد مجاز
bearing strenght	نیروی لازم جهت کشیدن پرچ تا لبه ورقه فلز و یا امتداددادن سوراخ
operating strenght	پرسنل حاضر به خدمت پرسنل موجود یکان
ration strenght	کالری جیره
war strenght	قدرت نبرد نیروی جنگی
war strenght	استعداد جنگی
ration strenght	انرژی حاصله از جیره
reduced strenght	حداقل استعداد جنگی
reduced strenght	استعدادجنگی کم
peak strenght	حداکثرقوا
cube commpression strenght	استحکام ریشهای

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com