English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
to play a poor game بدبازی کردن
to play a poor game ناشی بودن مهارت نداشتن
Other Matches
to play the game رعایت قانون راکردن باشرافت رفتارکردن
Do you know how to play this game ? این بازی رابلد هستید ؟
Shall we play a game of cards? یک مسابقه ورق با هم بازی بکنیم؟
poor ضعیف
poor لاغر
poor بی قوت
poor بد
poor d. بدبخت
to become poor بینوا شدن
poor دون
poor مسکین
poor بینوا
poor بی پول مستمند
poor معدود
poor ناچیز
the poor فقرا
the poor بی نوایان
the poor تهیدستان
poor پست نامرغوب
poor d. بیچاره
poor مفلس
poor f. بیچاره
poor فقیر
poor تهیدست
in my poor opinion بعقیده ناقص من
Do you still remember how poor we were? آیا هنوز یادت میاد، که چقدر فقیر بودیم.
in my poor opinion بعقل ناقص من
casual poor کسیکه گاه گاهی نیازمند اعانه میشود
poor rate زکوه
poor lime اهک رقیق
land poor دارای اراضی بی حاصل وکم فایده
land poor زمین دار بی پول
poor relation مربوطبهچیزینامرغوب
poor child بیچاره بچه
poor soul بنده خدا
poor thing ! بیچاره
overseer of the poor ماموری که رسیدگی به بی نوایان و برخی کارهای دیگریک ناحیه میکند
of poor quality نامرغوب
of poor quality بد
dirt-poor <adj.> بیش از اندازه تنگدست
rich and poor دولتمندوفقیر
poor law قانون نگهداری از تهیدستان
poor house دارالمساکین
poor house نوانخانه
poor lime اهک کم مایه
poor house گدا خانه
poor gas گاز کم مایه
visibility was poor چیزها درست دیده نمیشد
poor lime اهک بی برکت اهک کم ریع
poor lime اهک ضعیف
poor spirited دارای روحیه ضعیف
poor spirited بزدل
poor spirited ترسو
poor spirited جبون
poor rate زکات
poor rate مالیات برای نگاهداری بی نوایان
poor pay ادم بدحساب
poor pay ادم بدبده
poor fellow بیچاره
That's a poor comparison. این مقایسه ای نا مناسب است.
poor fellow ای بیچاره
poor farm مزرعه اردوی کار
poor countries عقب مانده
poor house مسکین خانه
poor countries کشورهای فقیر
rich and poor توانگرودرویش
poor box صندوق اعانه
poor men's lawyers وکلای تسخیری
to be [as] poor as a church mouse <idiom> بیش از اندازه تنگدست بودن
pale [poor] imitation بدل قلابی
She is no stranger to poverty . She knows what it is to be poor . مزه فقروبدبختی را چشیده است
Poor fellow , he has good name behind . بیچاره توی این کار مانده
He is in a bad way (poor circumstances). وضع وحالش چندان تعریفی ندارد
He has poor (bad)eyesight. چشمش خوب نمی بیند
as poor as a church mouse مثل گدای شب جمعه [فقیر]
I have poor ( short ) memory nowadays . این روزها پول نقد کم است
He has a poor service record in this company. دراین شرکت بی سابقه خوبی ندارد
poor prospects for the steel industry دورنمای ضعیف برای صنعت پولاد
The poor fellow is suffering from hallucination . بیچاره طرف خیالاتی شده
The poor fellow ( guy ) is restless. بیچاره قرار نمی گیرد ( ندارد )
to be too poor to afford a telephone line بیش از اندازه تهیدست بودند که بتوانند یک خط تلفن تهیه بکنند.
Poor eyesight is a handicap to a scientists progress . ضعف بینایی مانع پیشرفت یک دانشمند است
i was very u. at that game خیلی در ان بازی بد اوردم
the game is up بازی باخت
the game is up بازی تمام شد
game and game یک بیک
the game is on بازی دایر است
game and game یکدست ویکدست
game keep شکاربان
the best game out بهترین بازیکه تاکنون پیداشده است
game keep پاسبان شکار
name of the game <idiom> قسمت اصلی یک موضوع
game keep قرق چی
game شکار گرفته شده
game جانور شکاری
game سرگرمی شکار
game مسابقه
game بازی
game معیوب
game کامپیوتر مخصوص
game joystick و آداپتور نمایش فقط برای بازی کردن
game یک دوربازی
game مسابقههای ورزشی
game شوخی
game هرنوع ورزش بامقررات
game سرگرمی دوربازی بازی کردن
game سرحال
game اهل حال
game تفریح کردن
game دست انداختن
game وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
game وسیلهای که در دست قرار می گیرد تا نشانگر یا تصویر گرافیکی را در بازی کامپیوتری حرکت دهد
game شکار
game چلاق
game اتصالی که joystick را به کامپیوتر وصل میکند
game بازی کامپبیوتری با نرم افزار مخصوص
game آنچه برای لذت و آرامش بازی شود
losing game بازی که باخت ان حتمی مینماید و خلق بازیکن را تنگ میکند
to make game of مسخره کردن ریشخند کردن
fair game آماج روا
video game بازی دیدنی
perfect game باحداکثر 003 امتیاز
perfect game یک سری بازی بولینگ با 21استرایک
passing game حمله با استفاده از پاس به جلو
to make game of دست انداختن
acrade game نوعی بازی تصویری کامپیوتری که توسط ماشین هایی با سکه پول کار می کنند
football game بازی فوتبال
fair game شکار قانونی
two person game بازی دو نفره در تئوری بازیها
spanish game بازی شطرنج اسپانیایی روی لوپس
two pawns game بازی دو پیاده در سیستم روسی در دفاع گرونفلد
big game شکار حیوانات بزرگ
big game صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
power game بازی قدرتی
to spoil ones game نقشه یاکارکسیراخراب کردن
fair game شکار مجاز
to kill game شکارزدن
to game away one's money درقمارپول ازدست دادن
to die game مردانه جان دادن
ball game هماورد
ball game شرایط وضعیت
board game بازی روی تخته
suspension of the game تعویق و تاخیر بازی
fair game <idiom> موضوع تهاجم
small game پرندگان و حیوانات کوچک که برای تفریح شکار می شوند
small game پرندگان وپستانداران شکاری کوچک
set the game افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
skin game فریبکاری
skin game تقلب درقمار
shell game گردو بازی
shell game قمار با گردو
short game ضرورت کنترل ضربههای کوتاه
ball game مسابقه
ball game گوبازی
three knights' game بازی سه اسب
stoppage of the game توقف بازی
upland game پرندگان و حیوانات کوچم شکاری در ارتفاعات
game playing playing computerizedgame
vienna game بازی وینی شطرنج
war game جنگ ازمون
war game مانورنظامی عملیات جنگی اموزشی
war game اجرای بازی جنگ
war game بازی جنگ کردن
war game بازی جنگ
zero sum game بازی با جمع صفر در تئوری بازیها
ball game ورزش یا بازی با توپ
team game بازی گروهی
skin game قمار از روی تقلب
enter the game وارد بازی شدن
game fowl نژاد خروس جنگی
crampet game بازی شطرنج
computer game بازی کامپیوتری
game keeper قرق چی
game keeper قرق چی میدان
game law قانون شکار
game management شکارداری
game management شکاربانی
game of chance بازی قمار
game plan استراتژی بازی
complete game یک بازی کامل از طرف توپزن
fair game طعمهی حاضر و آماده
game theory نظریه بازیها
game theory این نظریه اغلب در تحلیل کردار انحصارچند جانبه بکار میرود واستراتژیهای مختلف را موردبررسی قرار میدهد
game theory نظریه بازی
game theory تئوری بازی
ground game روش استفاده از مانور دویدن
game fowl خروس جنگی
game fowl مرغ شکاری
game fish ماهی موردنظر
exhibition game بازی نمایشی به نفع خیریه
fair game مسخره کردنی
four handed game بازی چهارنفره
four knight's game بازی چهار اسب
game point امتیاز پایانی
Now that you're here, it's a whole new ball game. حالا که اینجایی قضیه خیلی فرق می کند.
fair game دست انداختنی
crampet game بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
game bag خرجین شکاری
game ball توپ بازی
game bird یک امتیاز
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com