Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 31 (3 milliseconds)
English	Persian
to plough sands	کوشش بیهوده یا بی فایده کردن
Other Matches
sands	ماسه ریختن شن
sands	شن مال یا ریگمال کردن
sands	سنباده زدن
sands	شن پاشیدن
sands	شن کرانه دریا
sands	ریگ
sands	شن
sands	ماسه
sands	شن ریختن
the sands are running out	مدت ضرب الاجل نزدیک است بپایان برسد
plough	خیش
plough	برف روفتن
plough	شخم
plough	گاو اهن
plough	ماشین برف پاک کن
plough	شخم کردن شیار کردن
plough	شخم زدن باسختی جلو رفتن
to plough the sand	کوشش بیهوده یا بی فایده کردن
to plough a line	خط یا شیارانداختن
to follow the plough	کشاورزی کردن
snow plough	برف پاک کن
snow plough	برف پران
snow plough	برف روب
plough monday	نخستین دوشنبه پس از خاج شویان
plough land	مقداری زمین که با هشت گاومیتوانستند در یک سال شخم بزنند
plough boy	جوانک روستایی
plough boy	بچهای که گاویا اسب رادرشخم زنی میراند
fillister plough	شیار
fillister plough	کنش کاو
ribbing plough	گاوآهنشیاری

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com